|
||
GMT+08:00 || 2014-01-06 18:29:01 cri |
در سال 273 قبل از میلاد کشور "چین" بار دیگر به کشور "وی" حمله کرد .از آن سو، پادشاه کشور "وی" که بسیار خشمگین شده بود، وزیران خود را گرد آورده و خواستار دیدگاه های آنان برای عقب راندن ارتش کشور "چین" شد.
وزیران از نیروی عظیم کشور "چین" هراس داشتند و به پادشاهشان پیشنهاد دادند که با واگذاری مناطق شمالی رودخانه زرد تا جنوب کوه
"تای هان" با کشور "چین" به صلح برسد.
مردی با نام "سو دای" با پیشنهاد وزیران مخالفت کرد . او به پادشاه گفت : آنان از مرگ می ترسند و کشور "وی" را مد نظر نمی گیرند.
به این سبب به شما پیشنهاد وطن فروشی در قبال صلح طلبی داده اند . در صورتی که با وجود واگذاری این سرزمین ها به کشور "چین" جاه طلبی آن کشور پایان نخواهد یافت . در واقع تا زمانی که ما سرزمین خود را در اختیار داریم در معرض حمله سربازان "چین" خواهیم بود .
"سو دای " سپس داستانی برای پادشاه کشور "وی" تشریح کرد.
او گفت: مردی بود که خانه اش آتش گرفت . همسایه اش به وی پیشنهاد کرد که با آب آتش را خاموش کند . اما وی گوش نداد و برای خاموش کردن آتش هیزم آورد . زیرا او نمی دانست که هیزم نه تنها آتش را خاموش نمی کند ، بلکه آن را شعله ور هم می سازد .
وی به پادشاه خاطر نشان کرد که عمل به پیشنهاد وزیران همانند خاموش کردن آتش با استفاده از هیزم است .
با این حال پادشاه کشور "وی" که فردی ترسو بود، سخنان "سو دای" را نپذیرفت و براساس پیشنهاد وزیران سرزمین های پنهاور کشورش را به کشور "چین" واگذارکرد.
همان طور که انتظار می رفت، پس از سال ها، کشور "چین" بار دیگر به کشور "وی" حمله کرد .
کشور "چین" پایتخت کشور "وی" را محاصره کرده و سد رود "زرد" را تخریب کرد و سرانجام پایتخت کشور"وی" به زیر آب رفت .
این ضرب المثل کنایه از شیوه نادرست برای حل مشکلات و ایجاد مشکلات بزرگ تر است .
© China Radio International.CRI. All Rights Reserved. 16A Shijingshan Road, Beijing, China. 100040 |