|
||
GMT+08:00 || 2013-12-09 18:17:11 cri |
این ضرب المثل چینی از زمان کشورهای جنگجو سرچشمه گرفته است. در آن زمان افکار، اندیشه ها و نظریات فلسفی بسیار و گوناگون وجود داشت و فیلسوفان می توانستند به طور آزاد افکار و نظریات خود را اظهار و با یکدیگر به بحث و مشورت بنشینند.
آن ها می توانستند کتاب تالیف کرده و به تدریس بپردازند. این امر در شکوفایی هنر، دانش و پیشرفت فرهنگ چین بسیار تاثیرگذار بود.
دوره ی کشورهای جنگجو (از قرن 3 پیش از میلاد تا قرن 5 پیش از میلاد) زمان
توسعه ی سریع تمدن چین به حساب می آید. کشورها در این سرزمین بیش از هر دوره ای با یکدیگر همزیستی داشتند و نظریا ت و افکار اجتماعی متنوع وجود داشت.
در کشور "چی" یکی از کشورهای آن دوره، پادشاه "چی وی وانگ" به طور ویژه یک کاخ عظیم و پرشکوه احداث کرد. بسیاری از دانشمندان و فرهیختگان از کشورهای مختلف برای تدریس و تبادل نظر به این کاخ آمدند. پس از او، پسرش، پادشاه "چی شیوان وانگ" هم که به دانشمندان با استعداد علاقه داشت، از آن ها به عنوان مهمانان شریف در کاخ پذیرایی
می کرد. تا مدت ها، در کشور "چی" بیش از یک هزار دانشمند اقامت داشتند، بنابراین این کشور به مرکز پژوهش در زمینه ادبیات، فلسفه و علم تبدیل شد.
مکتب های مختلف فلسفی و علمی و دانشگاهی تلاش می کردند اندیشه های خود را تبلیغ کرده و در مورد طرح ها و نظریات یک دیگر به بحث بنشینند و امیدوار بودند که پادشاه برای اداره کشور، از نظر و افکار آن ها استفاده کند. در چنین وضعیتی بود که این ضرب المثل به کار گرفته شد.
داستان از این قرار است که روزی پادشاه "چی شیوان وانگ" به "منگ زی" یکی از پیروان مکتب کنفوسیوس گفت: شنیده ام که شکارگاه پادشاه "جو ون وانگ" به بیش از 35 کیلومتر مربع رسیده است. اما مردم آن را کوچک دانسته اند. حالا شکارگاه من فقط 20 کیلومتر مربع است اما مردم بازهم مخالفت می کنند. چه قدر این روزها مردم بی انصاف و غیر منطقی
شده اند؟ "منگ زی" پاسخ داد، با وجود این که پادشاه "جو ون وانگ" شکارگاه خود را 35 کیلومتر تعیین کرده، اما به عوام اجازه جمع آوری هیزم و شکار آزاد از شکارگاهش داده است. بنابراین به سبب استفاده مشترک پادشاه و عموم، مردم آن را کوچک دانسته اند. اما وقتی که وارد کشور "چی گوان" شدم، شنیدم عامه مردم نمی توانند در شکارگاه رفت و آمد کنند. به این سبب، مردم آن را بزرگ می دانستند. آیا این طبیعی است؟ پادشاه "چی شیوان وانگ" متوجه شد که حق با "منگ زی" است و پس از آن اجازه داد تا عامه مردم هم از آن شکار گاه استفاده کنند.
تفکر "منگ زی" شبیه اجرای سیاست های نرم و دوستانه در اداره کشور از اندیشه های مکتب کنفوسیوس است. مکتب "ما جیا" توسط "ما زی" تاسیس شده که در مقابله با افکار مکتب کنفوسیوس است. او با مخالفت با تشریفات اداری، پیچیده و غیر ضروری مطرح شده در مکتب کنفوسیوس اندیشه های صرفه جویی را مطرح کرد. این مکتب همچنین با جنگ بین کشورها مخالف بود. بر اساس آرزوی "ما زی" اگر مردم اسراف نکنند و باهم دوست باشند، صلح پایدار در جهان برقرار خواهد بود.
مکتب فلسفی مهم دیگر مکتب "فا جیا" است که "هان فی" فیلسوف برجسته ماتریالیسم عصر باستانی چین آن را تاسیس کرد. پیشنهاد "هان فی" اصلاحات بود، او بر این باور بود که واقعه، پیشرفت و نابودی، امر قانونی عینی است. وی نخستین کسی است که نظریه تناقض را مطرح کرد.
"هان فی" بر این اساس افسانه ای با این مضمون نقل کرده است: شخصی در یک دوره، به فروش نیزه و همچنین سپر می پرداخت. وی به مشتریانی که قصد خرید نیزه داشتند می گفت، نیزه اش می تواند تمامی سپرهای جهان را به دو نیم تقسیم کند. به مشتریانی هم که قصد خرید سپر داشتنند می گفت که سپرهایش می تواند با تمامی نیزه های جهان مقابله کند. یکی از مشتریانش به وی گفت: اگر با نیزه به سپر یورش برید، چه می شود؟ در این حالت بود که فروشنده نتوانست پاسخی برای این سوال بیابد.
در واقع "ها فی" با استفاده از این افسانه، دوگانگی و تناقض را مطرح کرده است.
در این زمان، علما و دانشمندان علاوه بر تدریس، کتاب های بسیار تالیف کردند. از جمله آن می توان به کتاب های شناخته شده از جمله "منگ زی"، "جوان زی"، "ها فی زی" و "مازی" اشاره کرد. این کتاب ها به توسعه اندیشه و فرهنگ عصر باستانی چین بسیار کمک کرد.
© China Radio International.CRI. All Rights Reserved. 16A Shijingshan Road, Beijing, China. 100040 |