|
||
GMT+08:00 || 2013-10-21 16:45:59 cri |
کشور "یان" ضعیف ترین کشور در دوران کشورهای جنگ جوی چین بود . پادشاه این کشور قصد داشت تا کشور خود را توسعه دهد . اما این کشور فاقد نیروهای مستعد بود و این مساله پادشاه را بسیار ناراحت می کرد . روزی از روزها، پادشاه، یکی از پیروان خود به نام "گوا کوی" را فرا خواند تا برای حل این مشکل چاره اندیشی کند. "گوا کوی" که با مشکلات پادشاه "یان" آشنا بود، داستانی را این گونه برای او تعریف کرد: "یکی بود یکی نبود، یک امپراتور بود که بسیار به اسب های تندرو علاقه داشت. وی با اعلان رسمی تمایل خود را برای خرید یک اسب تندرو با یک هزار سکه ی طلا اعلام کرد. چند سال گذشت، اما امپراتور هنوز نتوانسته بود اسبی تندرو خرید کند. تا این که یکی از وزرا به امپراتور گفت که مایل است با هزار سکه ی طلا برای خرید اسب تندرو به مناطق مختلف کشور برود. امپراتور هم موافقت کرد. این وزیر از پایتخت حرکت کرد و پس از تحمل سختی های های بی شمار اطلاعاتی مربوط به یک اسب تندرو به دست آورد. اما هنگامی که به محل نگه داری اسب رسید، اسب بینوا مرده بود. با این حال، وی با پرداخت 500 سکه طلا استخوان اسب را خرید و آن را به امپراتور تحویل داد.
امپراتور بسیار از این حرکت وزیر متعجب شد و از او پرسید: تو با پرداخت 500 سکه ی طلا فقط استخوان اسب را خریدی؟ وزیر دربار پاسخ داد: بله، با وجود آن که استخوان اسب بی فایده است، اما هدف من از خرید استخوان ها با قیمت بالا این است که به مردم نشان دهم شما اسب تندرو را تا این حد دوست دارید که حتی حاضرید برای استخوان آن چنین مبلغی بپردازید. با این حیله، اگر مردم اسب های تندرو داشته باشند، حتما آن را به شما می فروشند. س: درست همان طور که انتظار می رفت، چندی نگذشت که اسب های تندرو بسیار به پادشاه هدیه شد."
"گوا کوی" پس از نقل این داستان برای پادشاه کشور "یان" به او گفت: ضرری ندارد اگر شما، من را هم مانند استخوان اسب تندرو فرض کنید و پستی مهم به من بدهید. با این کار، کسانی که صد برابر از من بهتر هستند، حتما به دنبال شما خواهند آمد.
پادشاه با "گوا کوی" موافقت کرد و بی درنگ دستور داد تا یک سکوی طلا برای "گوا کوی" بسازند. علاوه بر آن، پادشاه "یان" استادی "گوا کوی" را به طور رسمی پذیرفت و پاداش بسیار به او هدیه کرد.
پس از این حرکت، بسیاری از نیروهای مستعد از جمله "له ای" کارشناس فنون لشکرکشی و تدابیر جنگی کشور و "وی" یکی دیگر از افراد ماهر کشور با شنیدن این خبر یکی پس از دیگری به کشور یان آمدند. از آن پس بود که دیگر کشورهای همسایه کشور یان جرات نداشتند بدون احتیاط به این کشور تجاوز کنند.
مردم چین براساس همین داستان ضرب المثل "خرید استخوان اسب با هزار سکه طلا" را بین خود رواج دادند که کنایه از جست و جو برای نیروهای مستعد است .
© China Radio International.CRI. All Rights Reserved. 16A Shijingshan Road, Beijing, China. 100040 |