|
||
GMT+08:00 || 2013-01-07 16:48:43 cri |
اخیرا مطلبی طنز گونه در شبکه های اینترنتی چین بازتاب بسیاری پیدا کرده است. این طنز در مورد شکایت مردی آمریکایی است که با یک زن چینی ازدواج کرده است. اگرچه شکایت های این مرد آمریکایی طنزگونه است، اما می تواند برخی اختلافات فرهنگی مردم چین را با دیگر ملت ها نمایان کند.
نسخه نسبتا کامل این طنز در سایت شین هوا قرار دارد. نویسنده آمریکایی این گونه گلایه کرده است: اگر شما مردی آمریکایی هستید و با زنی چینی ازدواج کرده اید، باید بگویم که دچار سوء تفاهم احمقانه ای شده اید. آی! شما همه مردان غیر چینی، گوش کنید، به شما هشدار می دهم که اگر قصد ازدواج با زنی چینی دارید، باید بدانید که در واقع با کل اعضای خانواده اش ازدواج خواهید کرد و در طول مدتی کمتر از شش ماه، پدر، مادر، خواهر، دختر خواهر، همه و همه، در صف ورود به خانه ی شما خواهند ایستاد و یکی یکی جزو اعضای ثابت زندگی شما خواهند شد.
به خاطر بیاورید! تا صد سال پیش تنها یک کارگر چینی در راه اندازی راه آهن، وارد سن فرانسیسکو شد، اما حالا نگاه کنید در ایالت کالیفرنیا یک میلیون چینی زندگی می کنند، طوری که اگر زبان چینی بلد نباشید، در این ایالت دچار مشکل می شوید.
پس از ازدواجم با یک زن چینی، خانه ام در یک چشم به هم زدن، از سبک آمریکایی خارج شد و زیر اشغال چینی ها رفت. من یک سفید پوست اسکاتلندی هستم و از زمان پدر بزرگ و پدربزرگ پدربزرگم هیچ گاه قابلمه ای با ته فرو رفته ندیده بودم، اما امروز در خانه ام چند عدد از این نوع قابلمه وجود دارد. داخل کشوهای آشپزخانه ام، فقط سه عدد چاقو و چنگال وجود دارد و بقیه همه کوای زی همان چوب غذاخوری چینی است. من بی نوا، حالا می توانم با کوای زی حتی مغز بادام زمینی هم بخورم. همسرم و پدر و مادرش عاشق فلفل هستند. آنها می توانند با فلفل انواع روغن فلفل، سس فلفل، شیره فلفل و پودر فلفل تهیه کرده و با آن غذا درست کنند و مرا بسوزانند.
آی مردان غیر چینی! بدانید که در صورت اشغال چینی ها به خانه اتان، دیگر زندگی شخصی نخواهید داشت. حتی در خصوصی ترین مکان ها! یک روز هنگامی که در توالت بودم و تمام حواسم را بر روی آن کار معلوم متمرکز کرده بودم، ناگهان پدر همسرم در را باز کرد و وارد شد و شیر آب را باز کرد و مشغول شستن دست هایش شد، و در همان حال شروع کرد به تمرین زبان انگلیسی با من: How are you? And you?
گاهی که از فشار خستگی روی کاناپه به خواب می روم، ناگهان مادر همسرم مانند گربه ای رو به روی من حاضر می شود تا پتویی روی پاهایم بیاندازد و بعد دستی به روی رانم بزند تا مرا متوجه این کار خود کند. دوستان! این قصه هنوز ادامه دارد. وقتی که می خواهم در خرج خانه، با زنم دانگی حساب کنم، او خیلی عصبانی می شود و می گوید: همه ی پول مال من است و تو می خواهی با پول خودم دانگی حساب کنی؟
خلاصه این که در خانه خودم تقریبا هر جا که بخواهم بروم، پدر و مادر زنم هر دو به دنبال من هستند تا همه چراغ های پشت سرم را خاموش کنند. این سبب می شود تا حس کنم در خانه ام همه جا پشت سرم تاریک است.
و اما، چینی ها بسیار مراقب مبلمان و وسایل خانگی هستند. آنها بر روی پلکان، فرش و حتی ریموت و کیبورد پیانو یک روپوش پلاستیکی می کشند تا گرد و خاک بر آن ها ننشیند، گویی که تمیز بودن این وسایل مهم تر از کارکرد آن هاست.
مردان غیر چینی! بدانید که این داستان به خوراک شما هم رسوخ می کند، البته، غذای چینی خوش مزه است و من معمولا همه نوع غذایی که آن ها درست می کنند، دوست دارم، مشروط بر آن که به من نگویند چیزی که خوردم چه بوده! من غذاهای گوشتی را دوست دارم، آنها هم این نوع غذا را درست می کنند، اما آیا پای مرغ، کله ی اردک و یا گوش های خوک هم جزو غذاهای گوشتی به حساب می آید؟ من ماهی خیلی دوست دارم، اما نمی توانم خوردن کله ماهی را تحمل کنم در حالی که می بینم چشمانش به من زل زده است!
یک هشدار، حتما یادتان باشد که هرگز با یک زن چینی مرافعه نکنید، چون زنان چینی حافظه وحشتناکی دارند. اگر خدای نکرده به خاطر امری ناچیز او را ناراحت کنید، او می تواند این مساله را با مساله ای دیگر که مثلا ده سال پیش اتفاق افتاده مرتبط ساخته و به شما ثابت کند که شما همان مردی هستید که او تعریف می کند. اگر از زنان آمریکایی عذرخواهی کنید، یعنی فقط بگویید "ببخشید" مشکل حل می شود، اما اگر این گونه بخواهید از یک زن چینی عذرخواهی کنید، او حتما قضیه را ادامه می دهد که خوب، پس بگو که تقصیرت چه بود!
نکته ای دیگر؛ زنان چینی خود را موظف می دانند تا مردانشان را تغییر دهند. آنها نه تنها به تغییر شما علاقه مندند، بلکه می خواهند همه وقت شما را کنترل کنند. این همان دلیل است که چرا چین در تاریخ خود هرگز ماجراجویی مثل کریستف کلمب نداشته است! چرا که هنوز پایت را از در خانه بیرون نگذاشته ای شروع می کنند به سین جین کردن شما که، کجا می روی؟ با چه کسی می روی؟ طرف چند سالش است؟ زیباست؟ از من زیباترست؟ چطور با او آشنا شدی؟ این جاست که دیگر شما چاره ای جز این ندارید که بگویید، اصلا هیچ جا نمی روم!
در مرحله ی بچه داری هم حرف فقط حرف چینی هاست، آن ها دوست دارند فرزندانشان را دیوانه کنند. آن ها به فرزندان خود اجازه نمی دهند تا کاری را که بچه ها دوست دارند، انجام دهند. چینی ها علاقه دارند تا فرزندانشان از همان بچگی به کلاس های پیانو، هنر، ریاضی، ووشو و ... بروند! به این ترتیب آن ها امیدوارند که بچه ها تا قبل از هجده سالگی به درجه تحصیلی دکترا برسند.
درباره طنز:
این طنز به طور اغراق آمیز بیانگربرخی خاصیت های چینی ها و اختلافات فرهنگی میان چین و آمریکاست. به طور کلی، دیدگاه مردم چین نسبت به مفهوم خانواده با آمریکایی ها متفاوت است. خانواده برای آمریکایی ها یعنی زن و شوهر و فرزند! اما برای چینی ها، خانواده بسیار بزرگ است. معمولا، خواهر و برادرها، عروس ها و دامادها، نوه ها، مادر و پدر های زوج، همگی جزو یک خانواده بزرگ هستند. این یکی از تفاوت های چین و آمریکا در زمینه ی خانواده است. می دانیم که اروپایی ها و آمریکایی ها بسیار به مرزبندی اهمیت می دهند، و این مرزبندی در داخل خانواده ها هم وجود دارد. به طور مثال، اگر پدر به رستوران پسر خود برود و در آن جا غذا سفارش دهد، باید پول آن را پرداخت کند، در حالی که این امر در چین اصلا امکان پذیر نیست. میان اعضای یک خانواده ی چینی مرزبندی خیلی کمرنگ است. برخی رفتارها که به نظر اروپایی ها تجاوز به فضای شخصی و دخالت در عادت های شخصی است، به نظر چینی ها بسیار عادی است.
نکته دیگری که در این طنز به آن اشاره شده، مربوط به برخی عادت های منحصر به فرد چینی هاست، مثلا استفاده از کوای زی! این نوع وسیله غذاخوری چینی هاست که به کارگیری آن برای خارجی ها چندان قابل درک نبوده و آموزش استفاده از آن نیز برایشان سخت است.
غذای چینی هم بسیار معروف است، برخی مناطق کشور چین خوردن فلفل و غذای تند را بسیار دوست دارند. مثلا مردم استان های سی چوان، چونگ چینگ و هه نان نیز به خوردن فلفل قرمز تند معروف هستند.
شاید پدر و مادر زن این مرد آمریکایی در دوران جوانی خود، در شرایط مادی و مالی سختی زندگی کرده اند که حالا قدر این زندگی راحت را می دانند و به طور طبیعی در مقابل برخی از عادت ها عکس العمل نشان می دهند، مثلا با خاموش کردن لامپ های اضافی از اسراف جلوگیری می کنند یا در خرج کردن پول سخت گیرانه عمل کرده و صرفه جویی می کنند.
و اما، نکته ای که درباره ی رفتار زنان چینی در برابر همسرانشان اشاره شده بود، این که آن ها دوست دارند تا کاملا همسران خود را کنترل کنند، در این مورد باید گفت که این دیگر حقیقت دارد!
میان مردم چین این شعار وجود دارد که مردان و زنان باید با هم برابر باشند، این اصلی قدیمی است و با توجه به این شعار، مردان نباید هرگز با زنان خود بگو و مگو کنند! اما این مساله، شرایطی را برای زنان به وجود آورده است که می توانند نسبت به مردان احساس برتری کرده و از موضعی دیگر برخورد کنند!
درباره روش تربیت فرزندان هم، نکات مطرح شده واقعا حقیقت دارد. چینی ها با فرزندان خود برخوردی جدی دارند. جدیدترین مثالی که می توان در این باره مطرح کرد قضیه ی "مادر ببر" است که در آن ویژگی های منحصر به فرد چینی ها نمایان است. "امی لین چوا" معروف به "مادر ببر" آمریکایی چینی تبار است. او در کودکی با والدین خود به آمریکا مهاجرت کرده و در همان جا تحصیل کرد و توانست در رشته ی ادبیات و حقوق از دانشگاه هاروارد به مدرک دکترا دست یابد. او در حال حاضر استاد دانشکده حقوق شناسی دانشگاه ییل است. دکتر امی لین چوا، در کتابش به تجریبات خود در تربیت و آموزش فرزندان اشاره کرده و قوانین ده گانه را فاش کرده است، از جمله این قوانین؛ ممنوعیت گذراندن شب در خارج از خانه، ممنوعیت شرکت در پارتی ها، ممنوعیت شرکت در نمایش های مدرسه، ممنوعیت تماشای فیلم و تلویزیون، کسب نمره "آ" در همه رشته های درسی، تمرین روزانه نواختن پیانو و غیره. این روش چینی ها در آموزش فرزندان و اختلافات آشکار چین و غرب در این زمینه بحثی گسترده در آمریکا بر انگیخته است، اما مادر ببر در پاسخ به این گونه تردیدها می گوید که همسرش با این روش موافقت کرده و نظرش این است که راهی بهتر از آن ندارند! مهم این است که دخترانشان به زودی در دانشگاه های آیوی لیگ مشغول تحصیل خواهند شد.
© China Radio International.CRI. All Rights Reserved. 16A Shijingshan Road, Beijing, China. 100040 |