|
||
GMT+08:00 || 2011-10-24 10:06:39 cri |
دو برادر باهم به شکار رفته بودند. دسته ای از غازهای وحشی در آسمان پرواز می کردند. برادر بزرگتر تیری در کمان گذاشت و به برادر کوچکتر گفت:«ببین، من یکی از این غازهای وحشی را با تیر می زنم بعد آن را با هم به خانه می بریم و آب پز می کنیم و می خوریم.».
برادر کوچکتر گفت:«نباید آب پز کنیم بلکه باید آن را کبابی کنیم. زیرا اگر یک غاز وحشی را که در حال پرواز نیست شکار کنی بهتر است که آن را آب پز کنی در این صورت خوشمزه می شود. اما اگر غازی را د رحال پرواز شکارکنی باید آن را کباب کنی تا طعم و مزۀ بهتری داشته باشد.»
دو برادر دربارۀ پختن یا کباب کردن غاز با یکدیگر بحث می کردند. یکی می گفت باید غاز وحشی را آب پز کرد و دیگری می گفت باید آن را کبابی کرد.
در این هنگام، پیرمردی از مقابل آنها عبور می کرد. دو برادر از او خواستند تا در مورد نظرشان داوری کند. پیرمرد پس از شنیدن سخنان آنها گفت:«این مطلب که ارزش این همه بحث و مشاجره ندارد. شما غاز را تقسیم کنید. نیمی از آن را آب پز و نیم دیگر را کباب کنید. سپس هرکدام نیمه ای را که مطابق میل و سلیقۀ اوست بردارد و بخورد.»
برادرها پیشنهاد پیرمرد را پذیرفتند و تصمیم گرفتند تا یک غاز شکار کنند. اما دیگر اثری از هیچ غازی در آسمان نبود.
این مثل گوشزدی است برای کسانی که فرصت های ناب را با گذراندن اوقات خود به بحث و مشاجره های بیجا از دست می دهند.
© China Radio International.CRI. All Rights Reserved. 16A Shijingshan Road, Beijing, China. 100040 |