CRI Online

ضیافت در هون من

GMT+08:00 || 2016-10-17 16:00:45        cri
اولین امپراتور هان غربی (206 پیش از میلاد) پیش از تاسیس دودمان خود با رقیبی نیرومند به نام "سیان یوه" در مبارزه بود. روزی نامه ای از "سیان یوه" به وی رسید که در آن او را به ضیافتی در "هون من" دعوت می کرد. امپراتور که " لیوبان" نام داشت بنابر این دعوت، روز معین به آن محل رفت و در آن مهمانی شرکت کرد. "سیان یوه" این ضیافت را براساس پیشنهاد وزیر خود ترتیب داده بود و قصدشان از مهمانی، کشتن "لیوبان" و در واقع از بین بردن رقیب خود بود. آن ها برای کشتن لیوبان این چنین نقشه کشیده بودند که هشت مرد قوی مسلح، پشتپرده ای کمین کنند تا هنگامی که "سیان یو" گیلاس شراب خود را به زمین انداخت، بیرون آمده و لیوبان را به قتل برسانند.

لیوبان و اطرافیانش در طول ضیافت چنان گرم صحبت با سیان یوه بودند که او کاملا مجذوب صحبت های آن ها شد و فراموش کرد که باید برای کشتن لیوبان علامت بدهد. در واقع دیگر نمی خواست چنین کاری صورت بگیرد، اما وزیرش که خیلی نگران شده بود نقشه ای دیگر برای قتل "لیوبان" کشید.

او پیشنهاد داد یک نفر شمشیرباز بیاید و برای هیجان انگیز کردن مجلس شمشیربازی کند و همچنین به طور مخفیانه به آن مرد گفت که از فرصت استفاده کرده و لیو را به قتل برساند. مرد شمشیرباز شروع کرد به انجام حرکات موزون، ولی یکی از زیر دستان لیوبان این منظور شمشیرباز را فهمید و برای خنثی کردن نقشه او پیشنهاد داد که چون حرکات شمشیرباز جالب و تماشایی نیست، بنابراین بهتره ما هم یک شمشیرباز از جانب خود بفرستیم تا دو نفر با یکدیگر به انجام حرکات نمایشی بپردازند. سپس به طور مخفیانه به شمشیرباز خود تذکرداد که در صورت لزوم از لیوبان دفاع کند.

شمشیرباز اولی قصد داشت آرام آرام خود را به لیوبان نزدیک کرده و او را بکشد، اما دیگری سعی می کرد او را دور نگه دارد تا بتواند از "سیان یوه" دفاع کند.

لیو و سیان یوه، به طور کامل از این جریان بی اطلاع بودند و همچنان با گرمی تمام صحبت می کردند.

درآن لحظات حساس یکی از زیر دستان لیوبان گوشه پیراهن او را از زیر میز کشید و اشاره کرد که بیرون برود.

خارج از مجلس آن مرد به لیوبان گفت: مگر متوجه نشدید که میزبان و یارانش قصد کشتن شما را دارند! اکنون هنگام فرار است زود سوار بر اسب شده و فرار کنید.

لیوبان که تازه متوجه موضوع شده بود موافقت کرد اما گفت بدون خداحافظی نمی توانم برود.

آن مرد گفت با خداحافظی جان شما ممکن است به خطر افتد، هنگام بروز خطر جایی برای ادب و آداب باقی نمی ماند، من از جانب شما با آنان خداحافظی می کنم.

لیوبان نظرش را پذیرفته و فرار کرد.

هنگامی که وزیر "سیان یوه" شنید که "لیوبان" فرار کرده سخت برآشفت و شروع به ناسزا گفتن به "سیان یوه" کرده و گفت: با این کارت سرنوشت خود را تغییر دادی. در واقع چنین نیز شد. سیان یوه بعدها در جنگی که با لیوبان داشت، سخت شکست خورده و در نهایت خودکشی کرد.

اخبار مرتبط
پیام شما
رسانه ها
برگزیده ها
• سخنگوی وزارت خارجه چین: دور سوم آزمایش بالینی واکسن کرونا در برزیل شروع میشود
• سخنگوی وزارت خارجه چین: رییس جمهور در سه نشست سران پیشنهاد چین را تشریح میکند
• تصویب تصمیمات کمیته دائمی مجلس ملی نمایندگان خلق چین در مورد هنگ کنگ
• نخستین کشتی کروز ساخت چین آماده برای بهره برداری
• شی جین پینگ: توسعه چین بدون جهان ناممکن و شکوفایی جهان نیازمند چین است
• شی جین پینگ: با دخالت خارجی در امور داخلی اعضای سازمان همکاری شانگهای قاطعانه مخالفیم
• شی جین پینگ: مایلیم نیاز اعضاء سازمان همکاری شانگهای به واکسن کرونا را مد نظر قرار دهیم
• شی جین پینگ: سازمان همکاری شانگهای باید برای پیشبرد ایجاد جامعه بشری با سرنوشت مشترک تلاش کند
• شی جین پینگ: همکاری دوسویه باید جایگزین بازی مجموع صفر شود
• انتقاد سازمان ملل از سابقه حقوق بشر و رویکرد تبعیض آمیز و جدایی طلبانه آمریکا
• وضعیت حقوق بشر آمریکا در سازمان ملل مورد انتقاد گسترده قرار گرفت
بیشتر>>
خبرهای تصویری
بشنوید
ببینید