CRI Online
 

سرها در گریبان است

GMT+08:00 || 2013-12-05 18:48:41        cri

هوا که سردتر می شود انگار اخلاق و چهره آدم ها هم تغییر می کند، آدم ها یک جور دیگر می شوند، شاید بشود گفت آدم ها هم مثل هوا سرد می شوند، دوستانی را که تا پیش از این هفته ای چند بار می دیدی دیگر هر چند هفته یک بار هم نمی بینی و جالب این که همه می دانند این دیدارهای دیر به دیر هم از سرمای هواست.

همه خودشان اعتراف می کنند که ترجیح می دهند در خانه بمانند تا این که بخواهند در این هوای سرد و آلوده از خانه بیرون بیایند و خلاصه یا از سرما و باد سرما بخورند یا آلودگی هوا یک جوری درگیرشان کند، این جور وقت ها آدم ها حتی اگر از خانه بیرون بیایند یا شالی به دور صورت خود می بندند و صورت شان را در شال پنهان می کنند، یا ماسک می زنند که آلودگی هوا را نفس نکشند یا اگر نه ماسک داشته باشند و نه شالی به همراه پس حتما سرها در گریبان است؛ فکر نمی کنم این حال و هوای زمستان هیچ جایی بهتر از شعر زمستان زنده یاد مهدی اخوان ثالث تصویر شده باشد، آن جایی که می سراید:

زمستان

سلامت را نمي‌خواهند پاسخ گفت،

سرها در گريبان است

كسي سر بر نيارد كرد، پاسخ گفتن و ديدار ياران را

نگه جز پيش پا را ديد، نتواند

كه ره تاريك و لغزان است.

وگر دست محبت سوي كس يازي،

به اكراه آورد دست از بغل بيرون ـ

كه سرما سخت سوزان است.

نفس كز گرمگاه سينه مي‌آيد برون، ابري شود تاريك؛

چو ديوار ايستد در پيش چشمانت!

نفس كاين است، پس ديگر چه داري چشم

ز چشم دوستان دور يا نزديك؟

ـ« مسيحاي جوانمرد من!

اي ترساي پير پيرهن چركين

هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آي ...

دمت گرم و سرت خوش باد!

سلامم را تو پاسخ گوي، در بگشاي!

منم، من، سنگ تيپا خورده رنجور

منم، دشنام پست آفرينش، نغمه ناجور.

نه از رومم، نه از زنگم، همان بي‌رنگ بي‌رنگم

بيا، بگشاي در، بگشاي! دلتنگم

حريفا، ميزبانا، ميهمان سال و ماهت، پشت در

چون موج مي‌لرزد

تگرگي نيست، مرگي نيست

صدايي گر شنيدي صحبت سرما و دندان است.

من امشب آمدستم وام بگزارم

حسابت را كنار جام بگذارم.

چه مي‌گويي كه بيگه شد، سحرشد، بامداد آمد!

فريبت مي‌دهد،

بر آسمان اين سرخي بعد از سحرگه نيست

حريفا! گوش سرما برده است،

اين يادگار سيلي سرد زمستان است.

و قنديل سپهر تنگ ميدان، مرده يا زنده

به تابوت ستبر ظلمت نه‌توي مرگ‌اندود پنهان است!

حريفا! رو چراغ باده را بفروز،

شب با روز يكسان است

سلامت را نمي‌خواهند پاسخ گفت

هوا دلگير، درها بسته، سرها در گريبان، دستها پنهان.

نفس‌ها ابر، دلها خسته و غمگين،

درختان اسكلت‌هاي بلور آجين،

زمين دلمرده، سقف آسمان كوتاه

غبار آلوده مهر و ماه،

زمستان است .....

اخبار مرتبط
پیام شما
تازه ترین برنامه ها
ببینید بشنوید