CRI Online
 

تابستان

GMT+08:00 || 2013-07-04 14:54:10        cri
وقتی صحبت از تابستان می شد، نخستین تصویری که در ذهن من در دوران مدرسه نقش می بست، تعطیلات و کلاس های تابستانی بود، همه بچه ها تمام سال تحصیلی را به عشق فرارسیدن تابستان و 3 ماه تعطیلات و آب بازی و تمام تفریحاتی که گویا تمام نشدنی بودند، سر می کردند. زمان ما تنها تعطیلات نوروز بود و تعطیلات تابستان، اما امروز که مدرسه رفتن بچه های ایرانی را می بینم نمی دانم به حال هم سن و سالان خودم غصه بخورم یا به حال این بچه ها... ما که هروز هفته و بدون تعطیلات زمستانی و آلودگی هوا و بهانه های مختلف دیگر سر کلاس درس بودیم هنوز نمی دانیم کجاییم و به کجا خواهیم رسید. بچه های این نسل ها پس چه می شوند.

اما به هر صورت تعطیلات تابستان تعطیلات مشترک همه نسل ها است. آن زمان بدون توجه به گروما و آفتاب سوزان از صبح تا شبمان تفریح و بود و دغدغه فکریمان بازی ها و هم بازی هایمان. کجا تک و تنها می توانستیم صبح را شب کنیم و بدون خالی کردن انرژی مانند این بچه های امروزی فقط چشم به صفحه بازی های کامپیوتر و آیپد و ایکس باکس و... بدوزیم؟! اگر در خانه ماندن من بیش تر از یک روز طول می کشید مادرم با دعوا مرا به سراغ همبازی هایم هدایت می کرد که بچه باید با هم سن و سالانش بازی کند نه اینکه کنج خانه بنشیند و تازه نه با وسایل کامپیوتری که با عروسک هایش بازی کند!!!

اما امروز خانواده ها خیالشان راحت است که کودکشان در اتاق بغلی است و هیچ خطری او را از بیرون تهدید نمی کند.

پس از پایان دوران مدرسه و شاید دانشگاه اما دیگر تابستان برای من دلچسب نبود، تنها می خواستم به پایان برسد چرا که کار تابستان و زمستان نداشت. تنها اینکه در زیر این آفتاب سوزان و گرمای طاقت فرسا تمام وقت را باید بیرون از خانه و به دور از کولر می گذراندم. دیگر تابستان لذت گذشته ها را ندارد و شاید هم زندگی آدم بزرگ ها همین است دیگر...

اخبار مرتبط
پیام شما
تازه ترین برنامه ها
ببینید بشنوید