CRI Online
 

...که سودها کنی ار این سفر توانی کرد(3)

GMT+08:00 || 2010-12-17 16:36:02        cri
سفرنامۀ شین جیان

برنامۀ سوم

درود به شما دوستان گرامی. این هفته هم همراه شما هستم با ادامۀ سفرنامۀ شین جیان. امیدوارم تا حالا سری به وبلاگ صورتگر چین در بخش «دیدگاه شما» در پایگاه اینترنتی رادیو سر زده و تصاویر سفر شین جیان را ملاحظه کرده باشید. لطفاً نظرات خودتان را دربارۀ این برنامۀ رادیویی و تصاویر آن در پایگاه اینترنتی با ما در میان بگذارید.

اگر هفتۀ قبل شنوندۀ ما بودید، حتما به خاطر دارید که در شهر باستانی تورفان بودیم و از موزۀ قنات (کاریز) بازدید کردیم.

گردش در تورفان با دیدار از سه محل عمدۀ دیگر ادامه یافت که به ترتیب عبارت اند از «شهر باستانی یارغول»، «موزۀ کوه شعله ور» و «درۀ انگور».

شهر باستانی یارغول بیش از پانزده سدۀ پیش پایتخت پادشاهی اویغور بوده و ویرانه هایش از پس آن همه گردش دوران و گذر زمان و در شرایط آب و هوایی نسبتاً سخت بسیار خوب حفظ شده است.

همراه با گردشگران دیگر چینی و خارجی از روی گذر تخته پوشی که تا حدود مرکز شهر ادامه می یافت و به سکویی وسیع می رسید، رفتیم. به منظور حفظ بقایای این شهر باستانی، تابلوها و کاشی های زیادی در اطراف گذر، ممنوعیت داخل شدن به محوطۀ شهر را یادآوری می کرد و محافظان جوانی نیز همراه گردشگران قدم می زدند. روی سکو می شود از مناظر شهر باستانی عکس گرفت. همچنین دو دختر به عنوان کارمندان موزه در لباس محلی و در ازای دریافت ده یوان، با گردشگران که به آنها هم لباس محلی می پوشاندند، عکس می گرفتند.

(تصویر: بیش از دویست کودک در اینجا دفن شده اند. احتمالاً بقایایی از دورۀ گائو چآن هویی هو است. پاسخ این پرسش که چرا این شمار کودک در محوطۀ دفتر دولت آن زمان دفن شده اند، یکی از اسرار شهر یارغول است)

(تصویر: نمای ساختمان موزه دارای نقش برجسته های مرتبط با موضوع و افسانه‌های آن است و رنگی متناسب با رنگ خاک محیط به آن داده شده است. زمانی که طبق عادت به آن‌ها تقه زدم، بر خلاف ظاهر گلینش، پلاستیکی و فیبری بودنش معلوم شد که برای اهداف نمادین کاملاً کفایت می کند)

سپس به دیدار از مجموعۀ کوه شعله ور (هوئو یان شان) رفتیم. رشته کوهی بسیار زیبا است و از دور همچون ماری خوش خط و خال با لایه هایی از رنگ های گرم به نظر می رسد، که موازی با جاده خوابیده است.

مجموعۀ کوه شعله ور در واقع مهم ‌ترین مجموعه قلل این رشته کوه است. شهرت و اهمیت این کوه دلایل زیادی دارد که یک بُعد آن افسانه‌های بسیاری است که در ارتباط با این کوه یا اطراف آن ساخته و پرداخته شده و تنها وجود این افسانه‌ها نشان از حضور مردمی خردمند، کنجکاو و صاحب فرهنگ در مناطق اطراف آن دارد.

(تصویر: مواظب دسته های داغ صندلی باشید!)

یکی از افسانه‌های بسیار مهم و بزرگ تاریخ ادبیات چین و جهان که با این کوه مرتبط است، کتاب سترگ «سفر به غرب» است که قهرمان آن یک راهب بودایی است که برای یافتن متون باستانی دین بودا سفری را به غرب چین کنونی آغاز می‌کند و در طول راه با سه همراه دیگر نیز آشنا می شود. یکی از این همراهان میمونی است که چوبدستی جادویی دارد و ضمن این که به مبارزه با بدی‌ها و خدایان شرارت می رود، هیچ نیرویی را یارای مقاومت در برابر فنون رزمی و نیز نیروی فوق طبیعی چوبدست او نیست.

موزه ای که در منطقه ای نزدیک به این کوه ساخته شده، در‌واقع علاوه بر بازارچه های فروش یادگاری مرتبط با این افسانه‌ها و دیگر اشیاء زینتی دارای ویژگی چینی و جالب برای گردشگران خارجی، حاوی ماکت هایی از جغرافیای کوه شعله ور، مناطق حول آن و نشانه‌ها و مجسمه های مرتبط با این افسانه‌ها است.

ستونی در میدانک میان محوطۀ داخلی و خارجی موزه برپا شده است که نمادی از چوبدست ماورائی آن میمون است که «جین گو بآن» نام داشت.

در هوای داغ و سوزان و کویری این منطقه، به ویژه در تابستان و شب‌های سرد آن، قابل درک است که ساختمان موزه در زیر زمین ساخته شده است.

البته پس از گذر از محوطۀ موزه با راهروی کم شیبی که برای صندلی چرخدار مناسب سازی شده، به محوطه ای فراخ در فاصله‌ای به غایت دور از کوه رسیدیم که با چند مجسمۀ فلزی پرشکوه، گاری بسته به یک رأس خر و یک یا دو نفر شتر که صاحبانشان گردشگران را به عکس گرفتن روی با آنها تشویق می کردند، منظره ای از شرایط زندگی و حمل و نقل در دوران های باستان ایجاد کرده بود.

(تصویر: در محل های گردشگری حتی سطل‌های ذباله نیز به شکلی مرتبط با موضوع محل ساخته شده اند)

در کوه شعله ور که همکارم حمید دربارۀ رنگ ‌های زیبایش افسانه ‌ای چینی را با جزئیات فراوان برایم تعریف کرد، ولی چندان به یادم نماند، مدت زیادی توقف نکردیم و به علت ضیق وقت به سمت مقصد بعدی که «درۀ انگور» بود، حرکت کردیم.

«درۀ انگور» یکی از مکان های نمونه‌ای است که از معجزۀ سامانۀ آبرسانی قنات یا کاریز ایجاد شده است. در فاصله‌ای نه چندان دور از موزۀ کوه شعله ور محوطۀ سرسبزی است که حتی باد شدیداً داغ و تندی که می وزید، نه تنها تهدیدی متوجهش نمی کرد، بلکه بر شکوه و زیبایی آن می افزود و نوای خوش خش خش برگ‌های مو و درختان دیگر، مخصوصاً تبریزی های آشنا برای ما که در شرق چین به چشم نمی خورد و آب‌های حوض و جاری و آبشارهایش را منضم می کرد.

بازارهای میوه‌جات و خشکبار که عمدتا انواع انگور و کشمش بود و صنایع دستی محلی برای گردشگران؛ راهروهای باشکوه و طولانی زیر داربست های انگور؛ دریاچه های کوچک و گروه حدوداً بیست نفری از سالمندان اویغور که روی سکویی چوبی نشسته بودند و بی توجه به اطراف و گردشگران چینی و خارجی که معمولاً زبانشان را بلد نیستند، سرگرم گفت و گو بودند و برخی از آن‌ها روی صنعتی دستی کار می کردند، از مناظری بود که در درۀ انگور دیدیم. تلاش من هم برای مخلوط کردن ترکی آذربایجانی و استانبولی برای گفتگو کردن با آن‌ها بی‌فایده بود. ولی عبارت «سلام علیکم» برایشان آشنا بود و به لبانشان لبخند می نشاند.

دیدار ما از تورفان (یا چنان چه در زبان اویغوری تلفظ می شود، تورپان) در این نقطه به پایان رسید. سفر در شین جیآن را در برنامه های آینده ادامه خواهیم داد. از شما شنوندگان گرامی دعوت می کنم، برای مشاهدۀ تصویرهای زیبا، رنگارنگ و گوناگون این سفر، حتما به وبلاگ صورتگر چین در بخش «دیدگاه شما»ی صفحۀ فارسی پایگاه اینترنتی سی آر آی سری بزنید.

 

اخبار مرتبط
پیام شما
تازه ترین برنامه ها
ببینید بشنوید