CRI Online
 

تکم چی ها، سفیران فراموش شده نوروزی

GMT+08:00 || 2010-03-20 19:19:02        cri

تکم چی می خواند "آیوز، ایلوز، هفتوز، گونوز مبارک". کودکان دست در دست مادرانشان هنگام عبور از کنارش، مات و مبهوت او و عروسک رقصان روی صفحه چوبی را می نگرند و جوانترها گاهی متلکی بارش می کنند اما او با لبخند بهار را به همه تبریک می گوید.

به گزارش خبرگزاری مهر از تبریز، عسگر ایمانی 70 سال دارد و 35 سال است که این عروسک رقصان در دستهای هنرمند او خبر از آمدن بهار می دهد.

در خیابانها قدم می زند و فرا رسیدن عید را به همه تبریک می گوید. هر چند دقیقه یکبار رهگذری مقداری پول به او می دهد و طنین اشعار تکم چی را تقدیر می کند.

صدای خش دارش ترانه های عامیانه را دوباره زنده می کند و عروسکش 35 سال است که با پوشش قرمز و سکه و زنگوله های آویزان دل شاید هزارها رهگذر را شاد کرده باشد.

عسگر آقا خودش هم می داند که این سنت در حال فراموشی است و تقریباً نفس های آخر خود را می کشد. اما هنوز هم می خواند و بهار را به همه تبریک می گوید تا این سنت تقریباً فراموش شده را تا جایی که می تواند زنده نگه دارد.

با توجه به منابع ادبی و فرهنگی منطقه: «تکم» یک عروسک چوبی سنتی است. واژه تکم Takam از دو بخش «تکه» و «م» تشکیل شده است. تکه در زبان ترکی به معنی بز نر قوی هیکل که همیشه در راس گله حرکت می کند و گله را به چراگاه و محل های معین هدایت می کند «م» ضمنیر ملکی دوم شخص مفرد است و تکم در واقع به معنی «بز نر من» است.

تکم عروسکی است چوبین که روی آن را با مخمل یا پارچه هایی به رنگ قرمز می پوشانند و روی این پارچه را با پولک، زنگوله، سکه و نیز پارچه های الوان و حتی آئینه تزیین می کنند.

هر یک از تزئینات تکم علت و فلسفه ای داشته است: مثلاً زنگوله و سکه برای ایجاد سر و صدای بیشتر بوده تا مردم را از داخل خانه ها به کوچه ها و دم در خانه ها بکشاند.

از سوی دیگر یک ضرباهنگ برای حرکت تکم بوجود می آورد. اینکه به دو طرف عروسک (طرفین شکم عروسک) آئینه نصب می کردند. به این دلیل بود که تکم خبر فرا رسیدن سال نو را به مردم می داد و با خود آئینه ای به رسم روشنایی و صفا داشت.

اینکه در ساخت تکم همیشه از رنگ قرمز برای پوشاندن بدنه اصلی استفاده می کردند شاید به این دلیل بوده که در آذربایجان قدیم لباس و توری سر و روی عروس به رنگ قرمز بوده و خواسته اند تکم نیز مثل هر عروسی مظهر شادی و خوشی باشد.

لا به لای اشعار فولکلور تکم چی رد پای مذهب چنان پررنگ است که تصورش را هم نمی کنی این سنت مربوط به قرن ها قبل از حضور اسلام در میان مردم منطقه باشد، آنجا که می گوید خبر به اهل مدینه و شام رسید یا آنجا که یاد رسول (ص) می کند.

مختار اوتی یاندیردی داما آتدی (مختار آتش را روشن کرد و بر بام انداخ)

خبر اهل مدینه شاما چاتدی (خبر به اهل مدینه و شام رسی)

جماعت جهد ایدوب مرادا چاتدی (جماعت جهد کردند و به مراد رسیدند)

سیزون بو تازه بایراموز مبارک (عید نو شما مبارک باش)

آیوز، ایلوز، هفتوز، گونوز مبارک (ماهتان، سالتان، هفته تان، روزتان مبارک)

هر آنچه در فرهنگ ما رو به فراموشی است، در اشعار تکم چی زنده می شود گویی هنوز هم امیدی برای احیای رسم و سنت های پیشین وجود دارد.

سنت و آئین تکم خوانی آنچنان رو به فراموشی و افول سپرده بود که تا چند سال پیش تقریباً نام تکم خوانی و تکم چی به برگ های فراموشی شده تاریخ پیوسته بود. تا اینکه اخیراً صدا و سیما فیلمی از «یدا... صمدی» پخش کرد که یادمان می آورد چقدر از سنن قدیمی خود دور شده ایم.

صمدی با فیلم خود که در مورد پدری تکم چی و دختر دانشجویش بود نشتر به زخمی زد که سال ها بود بسته بود و اینک نتیجه کار او و زحمات بسیاری دیگر از افراد آگاه جامعه را در مراسم «جشن ملی نوروز» دیدیم.

در این آئین، تکم خوانی غرفه های استان آذربایجان شرقی و اردبیل نیز آذین بست تا یادمان بیاید که هنوز هم سنت هایمان زنده اند و فقط لا به لای اشعار استاد شهریار دنبالشان نگردیم.

هر چند نمی شد تأسف نخورد وقتی تکم چی غرفه آذربایجان حتی به حرکت درآوردن تکم را نیز به درستی نمی دانست و این فریاد وا مصیبتای فراموشی سنت ها و آیین ها بود!

یاد کرسی و دور هم نشستن بخیر، یاد شال ساللاماق و فالگوش ایستادن چهارشنبه سوری بخیر... یاد تمام آیین های فراموش شده ما بخیر.

امروزه شاید نه از بازی ها و نه از رسوم سنتی خبری نیست! در زمانی که همه به نوعی نگران تهاجم فرهنگی و فراموشی آیین های سنتی هستیم، جای خالی اشعار تکم چی در کتاب های درسی کودکان و برنامه های تلویزیونی بیشتر احساس می شود. جای خالی داستان ها و آداب و رسوم سنتی در کنار تصویرسازی های مدرن و داستان های جدید گویا زخمی است که بر سینه تاریخمان زده می شود.

باشد که این آیین زیبای تکم خوانی در کنار سایر سنن زیبای ما روزی همچون گذشته احیا شوند و نزدیک عید که می شود، صدای رقص عروسک چوبی بر صفحه تخت روحمان را بنوازد!

هر قاپودا اویناسا بیر نلبکی قندی وار (پس هر دری بر قصه ـ یک نعلبکی قند داره)

عروسک قرمز رنگ روی تخته چوبی به حرکت درمی آید و یادی زیبا در ذهن هر عابری به جای می گذارد تا نوید بهار دهد و یادآوری کند بسیاری از سنتهای ایرانی ارزش حفظ و احیا دارند چرا که پر از راستی و صداقت و پاکی هستند.

اخبار مرتبط
پیام شما
تازه ترین برنامه ها
ببینید بشنوید