خاطرات روز سوم سفر در چین

امروز یکشنبه 25 اکتبر برابر با سوم آبان سال 1388 خورشیدی، روز تعطیل در چین بود. از یک طرف شهر خود را برای برگزاری نمایشگاه جهانی سال آینده آماده می کند، از یک طرف دیگر، مردم از تعطیل هفتگی خود استفاده نموده برای تفریح و خرید به شهر آمده اند. جمعیت چین در این روز برایم باور شد. فقط همه در تلاش و تکاپو هستند و از هر لحظه و ثانیه استفاده می کنند. زیاد سرتان را به درد نیاورم.

پیش از ظهر را بعد از صرف صبحانه و حدود نیم ساعت نشستن در اتوبوس خود را به بلندترین پل قوسی جهان از لحاظ ارتفاع رسانیدیم. واقعا هنر چینی ها در ساختن دیوار چین در شانگهای تکرار شده است. البته به صورت مد روز، وقتی به مرتفع ترین نقطه پل رسیدیم ناخودآگاه یاد کوه سبلان استان خود در ایران افتادم که از قله آن همه جا نمایان بود.

بعد از عکس گرفتن بسیار و کمی فیلمبرداری طبق همیشه یادی از اعضای خانواده، دوستان و شنوندگان مهربان مخصوصا آقای رسول پایدار و خانواده اش که از شنوندگان قدیمی رادیو می باشد افتادم که ای کاش .....، بالاخره بعد از بازدید از پل برای خوردن ناهار رهسپار گشتیم و قبل از رفتن به رستوران در خیابان های اطراف رستوران که شرکت بزرگ و معروف سامسونگ در بین ساختمان های سر به فلک کشیده آنها از دور خودنمایی می کرد قدم زدیم و دیدن کردیم. قیمت ها خیلی گران بود و چیزی خرید نکردیم. فقط عکس های ماندگاری گرفتیم که نمی توان در آنها قیمت گذاشت. فکر می کنم اگر به عکس های موجود در سایت نگاه کنید گوشه ای از چین را خواهید شناخت. البته یک ضرب المثل معروف می گوید که شنیدن کی بود مانند دیدن.

بعد از صرف ناهار که بیشتر آن را غذاهای گیاهی تشکیل می داد مانند ذرت و کرفس ..... برای پیاده روی روی خیابان نان جین شانگهای عازم شدیم و با خرید کمی کالا از جمله اسباب بازی با تخفیف بیشتر به اتفاق همراهان به هتل برگشته و برای صرف شام ساعت 5 و 30 دقیقه بعد از ظهر در لابی هتل جمع شدیم. جای شما خالی.

بعد از خوردن شام خود را به هتل رسانیده تا آخرین شب خود را در شانگهای شهر زیبای اقتصادی چین سپری کنیم. من و دوستان خود را برای پرواز به پکن که ساعت 12 فردا می باشد آماده می کنیم. شب بخیر و موفق باشید!

نویسنده: حسینعلی کیوانی