|
||
GMT+08:00 || 2012-01-31 20:34:42 cri |
از هرچه زندگیست دلت سیر می شود
گویی به خواب بود جوانیمان گذشت
گاهی چه زود فرصتمان دیر می شود
کاری ندارم آنکه کجایی چه می کنی
بی عشق سر مکن که دلت پیر می شود
----------
رد شد شبیه رهگذری باد، از درخت
آرام سیبِ کوچکی افتاد از درخت
افتاد پیشِ پای تو، با اشتیاق گفت:
ای روستای شعر تو آباد از درخت،
امسال عشق سهم مرا داد از بهار
آیا بهار سهم ترا داد، از درخت؟
امشب دلم شبیه همان سیب تازه است
سیبی که چید حضرت فرهاد از درخت
کی میشود که سیب غریبِ نگاه من
با دستِ گرم تو شود آزاد از درخت
چشمان مهربان تو پرباد از بهار
همواره رهگذار تو پرباد از درخت
امروز آمدی که خداحافظی کنی
آرام سیب کوچکی افتاد از درخت
© China Radio International.CRI. All Rights Reserved. 16A Shijingshan Road, Beijing, China. 100040 |