CRI Online
 

لبخند به خود

GMT+08:00 || 2011-05-27 21:01:16        cri
روز اول وقتی سر کار تازه ام رفتم، کمی دست پاچه و نگران و از دیدن چهره های ناآشنا و بی احساس در محل کار جدید، دل واپس بودم. آن روز یک همکار زن حدوداً سی ساله توجهم را به خود جلب کرد. زیرا او اولین فردی بود که در محل کارم به من لبخند زد و تاثیرش را در تمام طول روز احساس کردم. بعد از دیدن چهرۀ زیبا و لبخند این همکار، روحیه گرفتم و با نشاط و انرژی بیشتر به کارم مشغول شدم.

در روزهای بعد به تدریج متوجه شدم که این خانم همکار یک آئینۀ کوچک دارد که در مواقعی که فرصت می کند، آن را از کیفش در می آورد، در آن نگاه می کند و لبخند می زند. یک روز از کنجکاوی طاقت نیاوردم و از او پرسیدم: «دلیل این که همیشه شاد هستی چیست؟»

او لبخندی به من زد و ماجرایی از زندگی اش را برایم تعریف کرد.

او سه سال قبل به سرطان پستان مبتلا شد. بعد از عمل جراحی همسرش از او طلاق گرفت. از آن به بعد هر وقت به دختر 5 ساله اش نگاه می کرد، گریه اش می گرفت. همسرش او را درست زمانی که به بیشترین توجه و حمایتش احتیاج داشت، تنها گذاشته و رفته بود. روزهای زیادی به همین منوال گذشت. روزهایش به غم و اندوهِ بی پناهی و ریختن اشک سپری می شد و احساس می کرد که آسمان زندگی اش تیره و تار است.

یک روز وقتی روبروی آینه ایستاده بود، صورت غریبه ای را در آن دید. صورت زن رنگ پریدۀ مسنی بود که به او خیره شده بود. با وحشت از خود پرسید که صورت جوان و زیبایش کجا رفته؟ تلاش کرد لبخندی بزند. وقتی لبخند زد، گویی چهره اش جان تازه ای گرفت. متوجه شد که خطوط زیبای چهره و صورتش حالت سابق را گرفتند. در آن لحظه روحیه اش نیرویی گرفت. از خودش پرسید: «مگر می شود همیشه با دلتنگی و خصومت زندگی کنم؟ البته که نه! از این به بعد هر اتفاقی که بیافتد، با قدرت و نیرومند و خوشحال زندگی خواهم کرد.»

از آن پس او همیشه به زن درون آینه، یعنی خودش لبخند می زند. در ساعات فراغتش به صورت حرفه ای به نوشتن پرداخت، آثار ادبی زیادی منتشر کرد و نامه های زیادی از طرف خوانندگان و طرفدارانش دریافت کرد. حالا زندگی اش بسیار رنگارنگ و جذاب تر است. شغلش را هم جدی تر گرفته و به خاطر انجام خدمات دقیق و برجسته اش به عنوان کارمند نمونۀ شرکت انتخاب شده است. با اطرافیانش رابطۀ خوبی دارد. به خاطر لبخندی که همیشه بر لب دارد، مردم هم جواب او را با لبخند می دهند.

بعد از شنیدن ماجرای زندگی خانم همکارم، فهمیدم که هر کسی به خودش لبخند بزند، آسمان دلش صاف و بی ابر می شود. کسی که به زندگی لبخند بزند، زندگی زیبایی هدیه خواهد گرفت. این زن که به خود لبخند زد، از پستوی دلش بیرون آمد و به آیندۀ نورانی ایمان آورد.

اخبار مرتبط
پیام شما
تازه ترین برنامه ها
ببینید بشنوید