CRI Online
 

فاصلۀ بین لیوان های آب

GMT+08:00 || 2010-08-29 19:07:34        cri
در شهر وولستروپ در شرق انگلستان، مرد جوانی در یک اتاق پر از کتاب نشسته و مشغول مطالعه بود. او برای حل یک مسئلۀ ریاضی تلاش می کرد، اما تلاش های اخیرش به هیچ جوابی نرسیده بود.

بالاخره قلمش را روی میز گذاشت، لیوانش را برداشت و کمی آب خورد. سپس کتاب ریاضی را که در دست داشت، بست و کتاب دیگری را باز کرد و به مطالعۀ مسائل فیزیک مشغول شد. او به فیزیک هم علاقۀ زیادی داشت. مطالعۀ فیزیک تا پاسی از شب ادامه یافت. در این حین آب لیوانش کم شده بود. او آن را دوباره پر کرد و کمی از آب آن را خورد.

او مدتی طولانی به همین نحو زندگی می کرد و می خواست با مطالعۀ ریاضی و فیزیک در هر دو رشته به موفقیت برسد. اما همه چیز خلاف میل او پیش می رفت. روزهای زیادی به همین مِنوال گذشت، اما به هیچ نتیجه ای نرسید، به طوری که گاه نسبت به توانایی مغزش تردید جدی پیدا می کرد.

تا این که روزی معلمی برای دیدن او به خانه اش آمد. او لیواب آب را دید و گفت: هر بار که به دیدارت آمده ام، این لیوان پر از آب بوده است.

او لبخندی زد و گفت: البته، برای این که هر وقت آب لیوان کم می شود، به موقع آن را پر می کنم.

بعد شروع کرد به گله کردن از این که هر چه مطالعه می کند، به نتیجه ای نمی رسد.

معلم بعد از شنیدن حرف های او، لیوان آب را برداشت و گفت: دهانت خشک شده، کمی آب بخور!

او مقداری آب خورد. اما هنوز در لیوان آب وجود داشت. در آن هنگام، معلم به او گفت: تو همیشه فقط مقداری از آب این لیوان را می خوری. معلوم می شود هنوز در این لیوان مقداری از آبی که اولین بار در آن ریخته ای وجود دارد. چرا که هر بار وقتی آبش کم می شود، آن را پر می کنی. پس می شود گفت که هر بار مقداری از اولین آبی که در این لیوان ریخته شده را می خوری.

مرد جوان بعد از شنیدن حرف های معلم، فکری کرد و گفت: منظورتان را فهمیدم. من هنوز همۀ اولین آب این لیوان را نخورده ام، پس ممکن نیست که لیوان دوم و سوم آب را خورده باشم.

بعد از گفتن این حرف، لیوان را برداشت و همۀ آبش را خورد.

بعد از این خاطره، او همۀ کتاب های فیزیک را به کناری گذاشت و با دل و جان خود را وقف مطالعۀ ریاضی کرد. چند سال بعد، وقتی در این رشته به موفقیت رسید، توانست فصل جدیدی در تاریخ علم ریاضی بگشاید. در آن زمان بود که به مطالعۀ فیزیک بازگشت و پس از چند سال در این زمینه نیز به موفقیت های بسیاری دست یافت.

این مرد جوان، دانشمند مشهور نیوتن بود. او در دو رشتۀ ریاضی و فیزیک به موفقیت های بسیار بزرگی دست یافت. اشتباه او در اوایل راهش این بود که هر دو رشته را به صورت موازی مطالعه می کرد و به این دلیل موفقیتی کسب نمی کرد. اما پس از آن که مطالعۀ متمرکز و جداگانۀ آنها را شروع کرد، سرانجام توانست در هر دو زمینۀ علمی به پیام جدیدی برای گفتن دست یافت. اگر او به موقع شیوۀ مطالعۀ خود را تغییر نمی داد، دانسته هایش مانند آب درون لیوان می شد، که هیچ گاه تمام نمی شد. با توجه به این مثال، انسان فقط در صورتی که آب لیوان اول را تماماً بخورد، می تواند آب لیوان های بعدی را سر بکشد. این اصل در هر مرحله از زندگی صادق است و فقط پس از به نتیجه رساندن تک تک کارها می توان به سراغ کارهای دیگر رفت. گاه فاصلۀ بین لیوان های آب به بزرگی فاصلۀ بین شکست و موفیت است.

اخبار مرتبط
پیام شما
تازه ترین برنامه ها
ببینید بشنوید