CRI Online
 

دیدگاه متفاوت دو مادر نسبت به فرزند(2)

GMT+08:00 || 2010-06-25 20:14:22        cri
عزیزان شنونده و دوستداران برنامه رنگین کمان، سلام

هفته گذشته، بخش اول داستان آموزندۀ دیدگاه دو مادر نسبت به فرزندان خود را برای شما پخش کردیم. حال شما را به شنیدن بخش دوم و پایانی آن جلب می کنم.

تا آنجا برایتان گفتیم که مادر جوانی از سختی‌های بزرگ کردن فرزند شیرخواره اش نزد یک مادر میانسال گلایه می‌کرد و آرزو داشت پسرش سریع بزرگ شود و وارد دانشگاه گردد. مادر میانسال با شنیدن حرف‌های او گفت:

«پسر من دانشگاه خود را تمام کرده است. او در دورانی که به دانشگاه می رفت، به ندرت به منزل می‌آمد و جای خالی او در زندگی من کاملاً احساس می شد. من به سال‌ها زندگی کردن او در کنار خود عادت کرده بودم اما او بزرگ شده و به مانند پرنده‌ای، در حال ترک آشیانه و یافتن زندگی جدید برای خود بود. هر روزِ من، به انتظار دریافت نامه و یا شنیدن زنگ تلفن او سپری می شود. اما او کمتر با من تماس می‌گیرد و به فکر خود و آینده است و توجه کمی به من نشان می دهد. زمانی که به نزد من می‌آید، دوست دارم به مانند دوران کودکی اش، او را در آغوش خود فشار داده و ببوسم اما پسرم با رد درخواست من، می‌گوید که دیگر مرد بزرگی شده و بچه نیست که اینطور با او رفتار کنم!

پس از کار روزانه، تمام فکر او مشغول کسب موفقیت است و در چشمانش، زرق و برق دنیا موج می زند. یک روز، دختری غریبه را همراه خود به خانه آورد و تمام حواسش متوجه او بود و علاقه شدید خود را نسبت به آن دختر ابراز می داشت. پس از مدتی، با همان دختر ازدواج کرد و زندگی مستقل خود را تشکیل داد. پسرم دیگر نیازی به من ندارد و به تدریج از زندگی او بیرون آمده ام. اما من هنوز هم به او عشق می‌ورزم و حاضرم تمامی دارائی خود را فدایش کنم.»

مادر میانسال، آهی کشید و ادامه داد:

«خیلی دوست دارم که به زمان کودکی وی بازگردم. آن دوران، شیرین ترین لحظات کل عمر من است. وقتی پسرم کودکی خردسال بود، به‌قدری به من وابسته بود و به اندازه‌ای به من نیاز داشت که مرا تا حد پرستش، دوست می‌داشت و لحظات شاد و مفرّحی برای من فراهم می کرد.

اما چه فایده که تمامی آن لحظات در زمان گذشته اتفاق افتاده و تبدیل به خاطره ای شده که هرگز تکرار نخواهد شد. در حال حاضر از اینکه به بهترین شکل از آن دوران بهره نبرده ام، پشیمان و ناراحتم و افسوس آن روزها را می خورم. بچه، فقط در آن سال‌های خردسالی به مادرش نیاز مبرم دارد که احساس بسیار شیرین و مطبوعی است. در آن موقع، تمام دنیای بچه، در مادرش خلاصه می شود.»

مادر جوان پس از شنیدن درد دل های مادر میانسال، نگاهی به پسریک ساله اش انداخت. در چشمان او عشق موج می زد.

امیدوارم که شما عزیزان پدر و مادر خوبی برای فرزندان و فرزندان شایسته ای برای پدر و مادر خود باشید و از زحمات آنان به بهترین شکل، قدردانی کنید.

اخبار مرتبط
پیام شما
تازه ترین برنامه ها
ببینید بشنوید