CRI Online
 

آموزگاری بدون دست

GMT+08:00 || 2011-12-19 16:30:00        cri

در برنامه امروز، آموزگاری مسلمان از استان "چین هایی" را برای شما معرفی خواهم کرد که از نعمت داشتن دو دست، محروم است. آموزگاری که، دبیر کمیته حزبی استان چین هایی، وی را یکی از آموزگاران نمونه در سراسر استان و بین مسلمانان معرفی کرده است. نام او "ما فو شین" است.

هنگامی که "ما فو شین" 4 ماهه بود، بر اثر حادثه ای، دچار سوختگی شد و هر دو دستش از بین رفت. با این حال "ما فو شین" کوچک بسیار با هوش بود و نه تنها از کودکی توانست خود کارهای شخصی اش، مثل پوشیدن لباس و غذا خوردن را انجام دهد، بلکه به والدین خود هم در انجام کارهای خانه کمک می کرد.

معمولا کودکانی که از وضعیت جسمانی طبیعی برخوردارند، در 6 سالگی به مدرسه

می روند. اما "ما فو شین" در آن سن و سال، تنها با حسرت به برادران و خواهران خود چشم می دوخت که به مدرسه می رفتند. ولی این پسر باهوش ناامید نشد، و کتاب های خواهر و برادرانش را به امانت گرفت و سعی کرد تا با کمک دهان خود کتاب ها را بازکرده و شروع به خودآموزی کند.

علاوه بر این، وی همیشه با کمک پای چپ خود، کفش پای راستش را برمی داشت، ویا با کمک انگشت پای راستش یک مداد کوچک را می گرفت و به این ترتیب شروع به نوشتن می کرد.

از آنجا که وی تمایل شدید به یاد گیری داشت، توانست سرسختانه تحصیل در دوره دوم دبیرستان را آغاز کند. اما هنگامی که متوجه شد نمی تواند برای ادامه تحصیل به دانشگاه برود بسیار غمگین شد. با آنکه سی سال از آن روز گذشته، ولی تحصیل نکردن وی در دانشگاه همواره باعث اندوه وی می شود.

او در آن سال، با حمایت والدین و معلم خود، توانست با مبلغ حدود سی یوان چندین کتاب خرید کرده و خود را برای شرکت در کنکور دانشگاه آماده کند.

اما در آن هنگام که وی با اطمینان کامل تصمیم به ثبت نام در دانشگاه گرفت، متوجه شد که به دلیل نقص جسمی اش نمی تواند به دانشگاه برود. این جوان که پیش از آن هم بسیاری از سختی ها را تحمل کرده بود و هرگز گریه نمی کرد، اما آن روز از غم نرسیدن به دانشگاه بسیار غمگین شد و شروع به گریستن کرد.

وی بارها از خود می پرسید که یک معلول چگونه می تواند از استعدادش استفاده کند و توانایی های خود را در اختیار دیگران قرار دهد؟ یک معلول با چه چیزی می تواند زحمات والدین خود را جبران کند؟

سال 1981 میلادی، یک مسئول محلی به او پیشنهاد کرد که آموزگار مدرسه ابتدایی شود. با شنیدن چنین پیشنهادی "ما فو شین" بار دیگر اعتماد به نفس خود را به دست آورد.

اما والدین تعدادی از دانش آموزان نسبت به توانایی وی برای تدریس تردید داشتند و فکر می کردند که وی حتی دست ندارد، پس چطور می تواند به فرزندان ما آموزش دهد!

اما "ما فو شین" با شنیدن این سخن ها تصمیم گرفت تا مهارت خود را در تدریس بیشتر کند. والدین تعدادی از شاگردان به طور پنهانی کلاس "ما فو شین" را زیر نظر قرار دادند. وقتی که متوجه شدند که او ماهرانه کلمات را می نویسد و کتاب را باز می کند، خیالشان آسوده شد.

برای آماده کردن دروس برای تدریس، ما فو شین معمولا بیش از دیگران تلاش می کرد. دیگران در مدت نیم ساعت می توانند تمام کارهای تدارکاتی را انجام دهند. ولی او برای انجام این کارها به زمان بیشتری نیاز داشت. به طور مثال، برای باز کردن یک صفحه، ما فو شین باید از بازوهای قطع شده و دهان خود استفاده می کرد.

وی پس از باز کردن کتاب، مجبور بود برای نوشتن کلمات، کتاب را کنار بگذارد و از قلم استفاده کند. بنابراین او مجبور بود برای نوشتن و دیدن سطور، بارها کتاب را باز و بسته کند.

در دو سال اخیر، یکی از شاگردان این معلم سخت کوش، همیشه پیام خود را از طریق موبایل برای او ارسال می کرد. روزی این دانش آموز در پیام خود نوشت: "آموزگار محترم، به من اجازه می دهید که شما را پدر صدا کنم. من از کودکی پدر خود را از دست داده ام و شما و اعضای خانواده شما من را تربیت کرده اید."

نام این دانش آموز "شن جن شیوان" است. وی هنگامی که یک سال داشت، پدر خود را از دست داد، و پس از آن با مادر، خواهر بزرگتر و پدربزرگ و مادربزرگ سالخورده خود زندگی می کرد. مادر او با فروختن سیب زمینی به سختی زندگی اعضای خانواده را تامین می کرد.

"ما فو شین" و همسرش با توجه به مشکلات خانواده این دانش آموز، او و خواهر بزرگش را به خانه خود آوردند و مثل فرزند خود، از آنها نگهداری کردند و برایشان لباس و کیف مدرسه نو خریدند و آنها را به مدرسه فرستادند.

وقتی که "شن جن شیوان" وارد دبیرستان مقدماتی شد، به همراه خواهر خود به نزد مادرش بازگشت. اما مادر او اصلا نمی توانست مخارج تحصیل وی را فراهم کند. بنابراین "ما فو شین" بار دیگر وی را به خانه خود آورد. سه سال بعد، "شن جوان شیوان" موفق شد در امتحانات دانشگاه قبول شود.

در چشم "ما هایی له" دختر ما فو شین، پدر او نمادی از یک پرچم است و اعمال او همیشه وی را تحت تاثیر قرار می دهد. این دختر که نخستین دانشجوی

دهکده ای است که در آنجا اقامت دارند، مایه افتخار ما فو شین است.

همچنین ما فو شین نیز مایه افتخار دختر خود است.

"ما هایی له" به خبرنگار می گوید: "در کودکی هربار از پدرم یک دفترچه یادداشت می خواستم، او آن را برایم تهیه نمی کرد. اما همیشه چنین دفترچه ای را در اختیار شاگردانش قرار می داد. بعدها متوجه شدم که از نگاه او، نگهداری از فرزند، از جمله وظایف یک پدر است، ولی یک معلم نسبت به زندگی شاگردانش مسئولیت دارد."

به سبب چنین روحیه ای از سال 1991 میلادی "ما فو شین" چندین بار لقب "معلول نمونه استان چین هایی" را از سوی فدراسیون "معلولان استان چین هایی" از آن خود کرد.

اخبار مرتبط
پیام شما
تازه ترین برنامه ها
ببینید بشنوید