CRI Online
 

B

GMT+08:00 || 2009-05-04 15:10:28        cri
 

bào

 

Œ v. 告诉;告知:

1: (فعل) گزارش دادن؛ اعلام کردن؛ به اطلاع کسی رساندن:

报告︱ 报警

گزارش دادن | به پلیس خبر دادن

报名参加比赛。

برای شرکت در مسابقه نام نویسی کردن

 v. 回答;回应:

2 : (فعل) جواب دادن؛ واکنش دادن:

报答 报仇

پاداش دادن | انتقام گرفتن، کین جویی کردن

回报新老顾客

مشتری های جدید و قدیمی را تلافی کردن

Žn. 报纸:

3: (اسم) روزنامه:

日报︱报纸

روزنامه

订一份报آبونه روزنامه شدن

 

bào

 

Œv. 用手臂围住:

1: (فعل) بغل کردن، در آغوش کشیدن:

拥抱

در آغوش گرفتن

抱着孩子

بچه را بغل کردن

v. 心里存着某种愿望或想法:

2 : (فعل) آرزو یا فکری در دل داشتن:

抱有希望

امید داشتن

抱着远大的理想همت بلند داشتن

 

bēi

 

Œn. 杯子:

1: (اسم) جام، فنجان، پیاله:

茶杯︱ 酒杯

جام | فنجان

买几个杯子

چند فنجان خریدن

n. 杯状奖品:

2 : (اسم) جایزه به شکل جام:

奖杯︱ 金杯

جام طلایی | جام جایزه

看世界杯足球赛مسابقات جام جهانی فوتبال را تماشا کردن

 

běi

 

n. :

(اسم) شمال:

北方

شمال

北风

باد شمالی

北京是中国的首都پکن پایتخت چین است. (پکن با تلفظ بیجینگ به معنای پایتخت شمالی است)

 

bèi

 

Œadj. 齐全;齐备:

1: (صفت) کامل؛ آماده:

齐备︱完备

کامل | آماده

关心备至

تا حد امکان از کسی مواظبت کردن

v. 事先安排或筹划;准备:

2: (فعل) از پیش همه چیز را ترتیب دادن یا برنامه ریزی کردن؛ آماده کردن:

备用

آماده برای استفاده

早餐备好了

صبحانه آماده است.

Žn. 设备:

3: (اسم) تجهیزات:

装备

تجهیزات

办公室设备齐全دفتر کاملاً مجهز است.

 

bèi

 

Œn. 被子:

1: (اسم) لحاف:

盖被子

لحاف روی خود کشیدن

表示被动:

2: نشانه فعل مجهول:

被害

ترور شدن

被说服

قانع شدن

门被打开了در باز شد.

 

běn

 

Œn. 泛指事物的根源:

1: (اسم) یعنی اساس یا ریشه چیزی یا کاری:

根本︱ 忘本

اصل، اساس | ریشه طبقاتی (یا گذشته) خود را فراموش کردن

本末倒置

فرع را بر اصل ترجیح دادن

adj. 本来;原来:

2: (صفت) اصلی ؛  ذاتی:

本质︱ 本来

ماهیت | اصلی

本以为她不会来

اول فکر می کردم او نمی آید.

Žpron. 自己的;现今的;当前的:

3: (ضمیر) خود شخص؛ کنونی، حال حاضر:

本人︱ 本世纪

خود شخص | قرن کنونی

评选本年度先进人物

گزینش فرد پیشروی سال

n. 册子;本子:

4: (اسم) جلد؛ کتابچه:

书本︱ 账本 کتاب | دفتر حساب

 

 

n. 鼻子:

(اسم ) بینی؛ دماغ:

鼻子 高鼻梁

دماغ | بینی بلند

有个电影的名字叫《红鼻子》اسم یک فیلم "دماغ سرخ" است.

 

 

Œv. 较量;比较:

1: (فعل) مقایسه کردن:

比赛︱ 比较

مسابقه دادن | مقایسه کردن

他的汉语比我好。

زبان چینی او بهتر از من است.

小王比我高。

قد شیائو وان بلندتر از من است.

v.表示竞赛双方得分的对比:

2 : (فعل) امتیاز در مسابقات:

比分接近

امتیازهای بازی به هم نزدیک است.

双方打成五比一امتیاز دو طرف 5 به 1 است.

 

 

n. 写字、绘画的工具:

(اسم) وسیله نوشتن و نقاشی:

毛笔 一支笔

قلم مو | یک قلم

用笔写字 با قلم خط نوشتن.


1 2 3 4 5
اخبار مرتبط
پیام شما
تازه ترین برنامه ها
ببینید بشنوید