CRI Online
 

چکیده ای از مقاله های پژوهشگران ایرانی در همایش بررسی واقعیت های تاریخی ایران و چین

GMT+08:00 || 2013-11-14 16:43:44        cri

 

علی محمد سابقی، پژوهشگر مسایل فرهنگی بین المللی ( رایزن فرهنگی پیشین جمهوری اسلامی ایران در چین) در سومین همایش بررسی واقعیت های تاریخی ایران و چین که چندی پیش در آکادمی علوم اجتماعی چین برگزار شد، مقاله ی با عنوان "دوران مغول¬ها؛ عصر طلایی روابط فرهنگی ایران و چین،انتقال فرهنگ، هنر، علوم و فنون ایران به سرزمین چین (براساس اسناد و مدارک چینی) ارایه داد. در چکیده ای از مقاله ی وی آمده است؛ شکل گیری روابط ایران و چین ریشه در اعماق ناشناخته¬ی تاریخ دارد و تا کنون هیچ مورخی نقطه¬ی آغاز مشخصی برای آن ذکر نکرده است. اگرچه این روابط در طول هزاره¬های گذشته با فراز و نشیب بسیار رو به رو شده است، ولی بر اساس اسناد و مدارک تاریخی، در برهه¬هایی از تاریخ نیز این روند سیر صعودی گرفته و اوج توسعه¬ی روابط همه جانبه و مبادلات اقتصادی و فرهنگی را رقم زده است. از جمله موارد قابل ذکر در این زمینه، دوران حاکمیت سلسله¬ی تانگ است که براساس گفته¬ی مورخان، تنها در شهر "چانگ¬اَن" پایتخت چین کهن، بیش از پنج هزار تاجر و هنرمند ایرانی اقامت داشته اند و بازاری اختصاصی به این تاجران تعلق داشت که در آن انواع کالاهای ایرانی عرضه می¬شد. در این بازار مکانی در نظر گرفته شده بود که هنرمندان ایرانی عصرها در آن میدان به هنرنمایی پرداخته و موسیقی ایرانی می¬نواختند و عموم مردم چین به ویژه صاحب منصبان و درباریان به همراه خانواده¬ های خود برای تماشا و خرید به این بازار مراجعه می¬کردند.

عصر طلایی روابط ایران و چین در دوران حاکمیت سلسله¬ی "یوان" و یا همان مغولان شکل گرفت که تیره¬هایی از قوم مغول بر هر دو سرزمین ایران و چین حکومت می¬کردند. به واسطه¬ی خویشاوندی موجود بین ایلخانان مغول در ایران و خاقان¬های حاکم بر سرزمین چین، زمینه بیش از همیشه برای گسترش روابط میان دو تمدن کهن ایران و چین فراهم شد که می¬توان این دوره از تاریخ را اوج روابط میان ایران و چین دانست که گسترده ترین و اثر گذارترین دوران¬های تاریخ روابط دو ملت به شمار می¬آید.

پس از یورش مغول¬ها به مناطق غربی و تسخیر شهرهای به طور عمده متمدن و صنعتی و پیشرفته در آسیای مرکزی و ایران، آنان توجهی خاص به هنر¬های دستی و ابزار آلات و صنایع تولیدی در این مناطق پیداکردند. بنابراین، علاوه بر قتل و غارت اموال و دارایی¬های این شهر¬ها، هزاران اندیشمند فرهیخته، هنرمند برجسته، صنعتگر ماهر و افسر و سرباز ورزیده و مدیر لایق را با خود به سرزمین عاری از تمدن مغولستان کوچانده و از آنان علاوه بر استفاده در تامین نیاز¬های کشوری و لشگری، در تاسیس و

راه اندازی مراکز تولیدی هنری و صنعتی و در بخش¬ها و زمینه¬های مختلف علمی و تولیدی استفاده کردند. براساس نوشته¬های رشید الدین فضل الله، مغول¬ها پس از شکست مقاومت مردم شهر¬هایی همچون

سمرقند، بخارا، استرآباد، مرو، نیشابور و.. بیش از یک صد هزار صنعت گر و هنرمند ماهر را از این شهر¬ها به مغولستان منتقل و از آنان نه تنها در لشگر کشی به سرزمین چین برای فایق آمدن بر دشمن صاحب فرهنگ و تمدن چند هزار ساله بهره برداری کردند، بلکه پس از استیلا بر امپراتوری عظیم این سرزمین، در مدیریت سیاسی، نظامی و صنعتی این کشور پهناور و رام کردن مخالفان خود نیز استفاده کردند. بنابراین می¬توان گفت، روند انتقال فرهنگ وهنر ایرانی به چین که در چندین قرن و از طریق جاده¬ی ابریشم به تدریج صورت می¬گرفت، در دوران حاکمیت مغول¬ها به اوج خود رسید، به طوری که زبان فارسی در کنار زبان چینی و مغولی به زبان رسمی دربار یوان تبدیل شد.

این مهاجران اجباری که ابتدا به صورت برده در اختیار مغولان قرار داشتند، رفته رفته به سبب لیاقت و استعداد و شایستگی¬هایی که از خود نشان دادند، نه تنها موقعیت اجتماعی خود را بهبود بخشیدند، بلکه در حکومت بر چین، همپای مغولان به مقام وموقعیت و مناصب بالا دست یافته و پس از آنان در رتبه¬ی دوم در مدیریت کشورداری جای گرفتند. این نقل و انتقال انبوه منابع انسانی که دومین مهاجرت گسترده¬ی مسلمانان(ایرانیان) به چین محسوب می¬شود، در کنار آثار مثبت زیاد خود، زمینه¬ی انتقال فرهنگ و تمدن و هنر و علوم و فنون ایران و آسیای مرکزی به چین را هم فراهم ساختند.

مرضیه دشتکی، دیگر پژوهشگر شرکت کننده در سمینار، موضوع مقاله ی خود را پیشنهاداتی چند در توسعه روابط فرهنگی ایران و چین عنوان کرد. در چکیده ای از مقاله ی وی آمده است. از بیش از دو هزار سال پیش، دو تمدن بزرگ ایران و چین در طول جاده‌های ابریشم دریایی و زمینی، در سطوح مردمی و دولتی، مبادلات گسترده¬ی فرهنگی، علمی و اقتصادی داشته‌اند.

دشتکی در این نوشتار، با توجه به پیشینه ی فعالیت های فرهنگی دو کشوردر دو دهه ی گذشته و با بهره گیری از ظرفیت های موجود دو کشور؛ بر آن است تا فعالیت هایی را که از سوی مراکز مختلف ایرانی و چینی پیشنهاد شده ولی تا کنون به اجرا در نیامده اند را مطرح سازد. وی همچنین دیگر برنامه ها که در ظرفیت ها و امکانات بالقوه هر دو کشور وجود دارد را یادآور شده است.

بررسی طرح های انتشاراتی رودخانه زرد، امکانات موجود در کمیته تبلیغات دولت - وابسته به شورای دولتی چین، ایجاد شهرک های صنعتی چاپ در دو کشور، ساخت فیلم های مشترک از شخصیت ها و ماجراهای تاریخی، باستانشناسی مشترک، اعطای فرصت های مطالعاتی، احیای جاده ی ابریشم مجازی (در معرفی جاده های ابریشم و آثار آن ها، و راهکارهایی برای آیندگان) به چند زبان، پروژه های مشترک در امور رسانه، فیلم و کتاب، ایجاد لینک درشبکه های مجازی و پایگاه های اطلاع رسانی، فراگیری زبان، نهضت ترجمه آثار، برپایی گالری ها و فروشگاه های هنری، برنامه های سال فرهنگی در دو کشور، ساخت بناهای با شکوه با معماری خاص هر کشور، ساخت و نصب مجسمه از شخصیت های فرهنگی دو کشور و تقدیر از شخصیت های فرهنگی موثر با اعطای نشان ویژه، از جمله این موارد است.

یکی دیگر از پژوهشگران ایرانی، محمد صادق بیگری، "نقش ایران و چین در احیا و گسترش جاده ابریشم فرهنگی: ظرفیت ها و راهکارهای دیگر" را عنوان مقاله ی خود قرار داده است. در مقاله ی این پژوهشگر اشاره شده است که ارتباط ایران و چین از قدمت و سابقه بسیار زیادی برخوردار است و این ارتباط در گذشته از طریق جاده ابریشم، سبب ایجاد ماهیت فرهنگی و اقتصادی فراوانی برای هر دو کشور بود. جاده ی ابریشم طولانی‌ترین و از منظر تاریخ تمدن و فرهنگ، پراهمیت ترین حلقه زنجیره‌ای بود که بسیاری از اقوام و ملل اقصی نقاط دنیا را به یکدیگر پیوند می‌داد، ولی از این جاده تنها ابریشم و سایر محصولات کشورهای حوزه این جاده صادر نمی‌شد، بلکه آنچه در حوزه فرهنگ، علم و اندیشه و هنر می‌گنجید نیز در میان ایران و چین به عنوان کشورهای حوزه ی جغرافیایی این راه، مبادله می‌شد. وجود روابط گسترده ایران و چین از طریق راه ابریشم به دو کشور، سبب تعامل فرهنگی میان تمدن های ایران و چین شد.

این شاهراه ارتباطی در تمامی ادوار نقش هدایت جریان های فرهنگی را عهده دار بوده و به عنوان یک پدیده تاریخی - فرهنگی پیچیده، تقریبا تمام عوامل در جهت حفظ جامعه بشر را دارا بوده است. با وجود این که جاده ابریشم در میانه سده پانزدهم میلادی بنا به دلایلی از رونق افتاد ولی به مدد تاثیرات شگرف و ماندگار فرهنگی، پس از گذشت سال ها، امروزه به عنوان یک مقوله ی جدی، مورد بحث و توجه و عنایت جهانیان قرار گرفته است که در صورت تحقق بعد فرهنگی و احیای مجدد آن می تواند نقشی بسیار مهم در معرفی فرهنگ خود به سایر جهانیان داشته باشد و به عنوان یک اثر منحصر به فرد و میراث ماندگار، منشا برکات بسیار برای کشورهای مسیر خود شود.

بدیهی است که احیای جاده ی ابریشم فرهنگی، بستری مناسب در گسترش هر چه بیشتر تعاملات رو به توسعه فرهنگی دو کشور بزرگ و تمدن آفرین ایران و چین است. لذا مطالعه و بررسی راه های تحقق، موانع، ظرفیت ها و راهکارهای گسترش و ادامه این میراث ماندگار می تواند نقشی مهم در معرفی و اعتلای فرهنگ دو کشور متمدن ایران و چین ایفا کند. بر این اساس مقاله حاضر ضمن معرفی مختصر تاریخی در خصوص نقش و جایگاه فرهنگی در جاده ابریشم به بررسی راهکارهای تحقق و گسترش جاده ابریشم و نقش کلیدی دو تمدن بزرگ و باستانی ایران و چین در این مسیر خواهد پرداخت.

"مطالعه و مستند نگاری هنر کتیبه نگاری و خوشنویسی خطوط فارسی بر سنگ نوشته های قبور مسلمانان در چین" پژوهش دکتر "زهرا دستان" بود. وی در مقاله ی خود اشاره کرده است که، امروز بر همگان روشن است که شاید هیچ ارتباطی ما بین کشورهای کهن به اندازه ی دو تمدن بزرگ ایران و چین ازسابقه ای چنین طولانی برخوردار نباشد. ازطرفی بررسی نقش و جایگاه مذهب و تاثیر دین اسلام نیز در گستردگی هر چه بیشتر این ارتباط قابل تامل است.

سابقه ی حضور ایرانیان و مراودات سیاسی و بازرگانی و تبادلات فرهنگی با کشور پهناور چین به

قرن ها پیش یعنی از زمان سلسله هان در چین 206 (ق.م) و سلسله اشکانیان در ایران می رسد.

هر چند دین اسلام نیز قرن ها پیش از سلسله یوان به چین راه یافت اما نقطه عطف حضور گسترده ی ایرانیان و تاثیر گذاری آنان در عرصه های گوناگون بر تمدن چین به قرن 13 و 14 میلادی یعنی دروان حاکمیت مغولان باز می گردد.در این دوران ایرانیان نه تنها به عنوان بازرگان موفق، بلکه به عنوان ادیبان و فرهیختگان و مدیران شایسته و کسانی که نقش های موثر سیاسی و فرهنگی در کشور ایفا کرده اند و به جایگاه های رفیع و مقامات بالای سیاسی و علمی دست یافتند، مشهور شدند و در واقع منشا اصلی گسترش دین اسلام در چین شدند.

نفوذ و قدرت ایرانیان در چین به پایتخت یا شهرهای مهم منحصر نبود، بلکه آنان در شهرهای متعدد حضور داشتند. نتیجه ی این حضور، گسترش آیین اسلام و فرهنگ ایرانی و نشر زبان پارسی و بنای مساجد و مقابر و مکان های متعدد مذهبی در شهرها و مناطق مختلف چین بود.

از جمله سه شهر ("ها نگجو یا "چو اینسای") "چوانجو یا (زیتون) و گوانگجو یا ( کانتون) واقع در نواحی جنوب شرقی چین، بیشترین جلوه فرهنگ و نفوذ ایرانیان مسلمان را با بناهای مساجد بزرگ و زیبا و کتیبه های سنگی و سنگ نوشته های متعدد مربوط به قبور ایرانیان مسلمان به زبان های فارسی، عربی، ترکی و البته چینی وجود دارد که از نقطه نظر بازخوانی تاریخ و تاثیر حضور ایرانیان در این شهر، بررسی آن مهم است.

برهمین‌اساس بررسی و مستند نگاری کتیبه های سنگی و لوح های منقوش به خطوط فارسی در مساجد و مقبره های مسلمانان درسراسر سرزمین چین، جدای از نمایش ویژگی‌های منحصر به فرد معماری،

مکان های مذهبی مسلمانان در خاور دور، نمونه آشکار و منبع اطلاعاتی با ارزشی است تا بتوان با جایگاه و موقعیت ایرانیان مسلمان و نقش فرهنگی، هنری و اقتصادی آنان وسابقه حضور در منطقه بیشتر آشنا شد.

این مقاله به بررسی و بازخوانی تعدادی از آثار سنگ نوشته های مساجد، مکان ها و بناهای مذهبی ساخته شده پس از ورود اسلام در چین در سه شهر تاریخی یاد شده و جایگاه و نقش مسلمانان در مقطعی از تاریخ گذشته شهرهای مهم در چین که رد پای حضور ایرانیان با توجه به آثار و شواهد تاریخی باقی مانده و بسیار چشمگیر است، می پردازد. با توجه به سابقه ی طولانی روابط دوستانه ی دو تمدن ایران و چین، ضرورت شناسایی این گونه روابط و تاثیرات متقابل دو فرهنگ برای استفاده ی بهینه در روابط گسترده ی فرهنگی و هنری عصر حاضر امری اجتناب ناپذیر است.

نقش صنعت گردشگری در تقویت مناسبات فرهنگی- اقتصادی ایران و چین عنوان مقاله ی "فرازی" دیگر پژوهشگر ایرانی در این سمینار بود. وی در پژوهش خود آورده است که بازخوانی تاریخ روابط ایران و چین بیانگر حقیقتی کتمان ناپذیر از اهمیت گونه‌های متنوعی از روابط غیررسمی در قالب تبادلات فرهنگی و اقتصادی میان این دو تمدن کهن آسیایی است. از همین‌روست که جاده ابریشم به عنوان شاهراه و مسیر ارتباطی، بستری مناسب را برای جا به جایی بازرگانان، مبلغان مذهبی، صنایع دستی و ... فراهم آورد و روز به روز دو تمدن شرق و غرب آسیا بیش از پیش یکدیگر را شناختند. هرچند روابط ایران و چین در طول تاریخ، گونه‌های دیپلماسی رسمی و غیررسمی را در اشکال مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی همچون سفرای سیاسی، بازرگانان، مبلغان دینی و ... تجربه کرده است اما تردیدی نیست که مجموعه‌‌ی این روابط، متاثر از شناختی بود که مردم و حاکمان هر دو طرف در طول زمان از یکدیگر کسب کردند. گسترش یا کاهش روابط دو کشور همواره تحت تاثیر این روح حاکم بر روابط و شناخت بود.

آنچه امروزه در ادبیات روابط بین‌الملل از آن با عنوان دیپلماسی عمومی یاد می‌شود بیانگر تلاش برای ارایه تصویری صحیح و اثرگذاری مثبت بر مخاطبان با ابزارهای مختلف و در فرآیندی غیررسمی (غیرحاکمیتی) است. دیپلماسی عمومی، ترسیم کننده روح حاکم بر دیپلماسی رسمی و غیررسمی هر کشوری است که می‌تواند در حوزه‌های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی فعال شود.

تقویت روابط سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین در سال‌های گذشته

علی رغم دست یابی به نتایجی ملموس و مثبت با چالشی مهم و جدی رو به روست. بی‌توجهی هر دو کشور به تقویت جنبه‌های مختلف دیپلماسی عمومی برای ترسیم و ارایه‌ی تصویری صحیح از کشور خود در کشور مقابل به چالشی عمده حتی برای تقویت روابط رسمی ایران و چین در افکار عمومی هر دو کشور بدل شده است. فرازی معتقد است که تقویت صنعت گردشگری میان دو کشور ایران و چین، ضمن منافع اقتصادی که هر دو سو از آن بهره می‌برند، زمینه را برای تقویت مناسبات فرهنگی فراهم آورده و همچون ابزاری برای ارایه ی تصویری درست و تصحیح برداشت‌های نادرست افکار عمومی هر دو کشور نسبت به یکدیگر عمل خواهد کرد. بی‌تردید گسترش گردشگری میان دو کشور، روح حاکم بر روابط رسمی میان دو کشور را نیز تقویت و مستحکم‌تر خواهد ساخت.

اخبار مرتبط
پیام شما
تازه ترین برنامه ها
ببینید بشنوید