CRI Online
 

یک دنیا عشق با بچه ها

GMT+08:00 || 2013-10-17 09:27:19        cri

 

گوینده: کودک آینده و امید ملی یک کشور است. رشد سالم و خوشبختی آن ها آرزوی هر خانواده ایست. علاوه بر تلاش خانواده ها برای سعادتمند ساختن کودکان، افرادی نیز هستند که در این مهم دخالت دارند. از جمله این افراد، مربی ها در مهدهای کودک هستند. این نکته

بهانه ای شد برای ما تا سری به یک مهد کودک زده و با یکی از مربیان دلسوز گفت و گو کنیم.

خانم "سون شین نا" یکی از مربیان است که بیش از ده سال از دوران جوانی خود را با کودکان سر کرده است.

مربی: من همیشه عاشق کودکان بوده ام. در دوران کودکی خودم هم دوستان بسیار داشتم. بودن با آن ها مرا شاداب می کند و بسیار احساس آرامش می کنم. به هر حال این روحیه ی من سبب شد تا در رشته ی علوم تربیتی تحصیل کنم. پس از اخذ مدرک هم بلافاصله در سن بیست سالگی فعالیت در مهد کودک را شروع کردم تا امروز که ده سال از اولین روز

کاری ام گذشته است.

گوینده: مسوولیت خانم سون، تربیت و نگه داری از کودکان زیر سه سال است. آن ها خیلی کوچک اند و گاه و بی گاه گریه می کنند و بهانه ی مادرانشان را می آورند. این جور وقت ها مربی ها باید خیلی صبور باشند تا بتوانند آن ها را آرام کنند. خانم سون که حالا دیگر صبوری لازم را در تربیت کودکان به دست آورده است به ما می گوید، هربار که وقتش را با بچه ها می گذراند واقعا از آن ها درس می گیرد.

مربی: زمانی که تازه فارغ التحصیل شده بودم، تجربه کافی نداشتم. نمی تونستم با بچه ها ارتباط برقرار کنم. اصلا احساسات آن ها را درک نمی کردم. گاهی حتی مثل خود بچه ها با آن ها لجبازی می کردم. آن قدر صبوری نداشتم که درک کنم اگر بچه ها لجبازی می کنند، به خاطر بچگی آن هاست. برای همین خیلی زود عصبانی می شدم و گاهی حتی از ناراحتی

می نشستم و گریه می کردم. اما خب، کم کم روش ارتباط با بچه ها را پیداکردم و فهمیدم که چه طور با آن ها رفتار کنم. به این درک رسیدم که آن ها بچه هستند و باید بچگی کنند و من به عنوان معلم باید نقش تربیت کننده را برای آن ها داشته باشم. من فکر می کنم همه رفتارهای بچه ها معنی خودش را دارد. وقتی یک بچه فریاد می کشد و جیغ و داد می کند، بدون علت نیست. حتما مساله ای هست که آن ها را به این کار وادار کرده! به نظر من اگه بچه سرو صدا و تحرک نداشته باشه خیلی غیر طبیعیه!

گوینده: درست است که بچه ها رفتارهای مختلف دارند. اما همه ی آن ها دل پاک و ساده ای دارند. برای همین ما بزرگترها باید به دنیای کوچولوها احترام بگذاریم و آن ها را درک کنیم. باید راه درست تربیت را پیدا کرده و آن ها را در زندگی راهنمایی کنیم. باید تلاش کنیم تا دانش خودمان را در این مورد افزایش دهیم. باور کنید بچه ها با بچگی اشان و دنیای ساده و بی آلایششان ، گاهی حرف هایی می زنند و کارهایی انجام می دهند که ما آدم بزرگ ها را شرمنده می کنند!

مربی: خاطرم هست که در سن بیست و پنج- شش سالگی بسیار لجباز بودم. اصلا نمی تونستم با والدینم کنار بیام و درکشون کنم. همیشه دوست داشتم برخلاف میل آن ها رفتار کنم. اما وقتی که وارد این شغل شدم، دیدم که بچه ها در عالم بچگیشون خیلی خوب می دونند که باید قدردان والدینشون باشند. این رفتار آن ها من رو به فکر انداخت و باعث شد تا اخلاقم رو اصلاح کنم. از این جور یادگیری های به ظاهر ساده از کودکان در تمام دوران کاری بسیار داشته ام.

گوینده: برای هر مربی شادترین و زیباترین روز درسال، روز معلم است. معلم سون می گوید، در روز معلم هنگامی که کادوهایی می گیرم که بچه ها خودشان با دستان کوچکشان ساخته اند، بسیار خوشحال می شوم!

باری، گران یا ارزان بودن هدیه اصلا مهم نیست، مهم عشقی است که کودکان هنگام هدیه دادن به مربی ها و آموزگارانشان تقدیم می کنند. این عشق آن ها قابل ستایش است! خانم سون به ما می گفت که در طول ده سال کار برای بچه ها، هر سال روز معلم کادوهای خیلی زیادی از بچه ها گرفته است. او همه کادوهای کوچک بچه ها را نگه داری کرده و گاهی که به آن ها نگاه می کند یادی از خاطراتش با بچه ها می کند و ناخودآگاه لبخند می زند. به عنوان یک معلم وقتی نتیجه تربیت سالم و درست خود را به خوبی در رفتار بچه ها ببینید بسیار خوشحال و راضی خواهی بود. در واقع پیشرفت یک شاگرد، نشانه ی پیروزی یک مربی در آموزش و تربیتش است.

مربی: ممکنه بعضی بچه ها در خانواده هاشون خیلی لوس بار آمده باشند، و این را یاد نگرفته باشند که قدردان والدینشان باشند. یکی از تلاش های اصلی ما مربی ها در مهدهای کودک این است که به آن ها یاد بدهیم که از پدر و مادرانشان تشکر کنند. برای همین همیشه به بهانه های مختلف و در مناسبت های گوناگون برنامه هایی را ترتیب می دهیم که این مساله مهم را به

آن ها آموزش دهیم. مثلا در روز جهانی پدر یا مادر، و یا در روز تولد والدین، به بچه ها یاد می دهیم که در آن روز در خانه کمک کنند. مثلا یک لگن آب را کنار دستشان بگذارند و دست و پای پدر ومادرشان رو بشویند. به این ترتیب هم بچه ها قدردانی را یاد می گیرند و هم والدین به خوبی رشد بچه هاشان را لمس می کنند.

گوینده: وقتی والدین شاهد تغییر رفتار بچه هایشان به سبب آموزش مربیان مهد باشند، تلاش های آن ها را احساس می کنند و روش آن هارو تایید می کنند. همین مساله نیروی

محرکه ی بسیار قوی برای مربیان خواهد بود.

مادر یکی از کودکان: مربی بسیار خوب و با حوصله است. بچه ی من دختری بسیار آرام است. او نقاشی کشیدن را خیلی دوست داره. وقتی که من دخترم را به مهد بردم، در این زمینه خیلی پیشرفت کرد. برای این که مربی سون، خیلی با دقته. او استعداد بچه ها را شناخته و خیلی خوب می داند که چه طور با بچه ها رفتار کنه و استعداد آن ها رو تقویت ببخشه.

گوینده: شاید این طور به نظر برسد که مربی سون که تقریبا همه اوقاتش را با بچه ها

می گذراند و وظیفه دارد از آن ها مراقبت کند، خیلی خسته باشد، اما در واقع این طور نیست. کار او بسیار جالب و شاد است. او هر روز صبح با دیدن چهره های معصوم و دوست داشتنی بچه ها بیشتر احساس جوانی می کند. رشد سالم و شاد بچه ها آرزوی قلبی این مربی صبور و همه مربیان مهد کودک است! ما هم امیدواریم که بچه ها، این نیروهای آینده کشور به طورسالم رشد کنند و هر روز شادتر از روز پیش باشند. ما از مربی سون و همه مربیان دیگر که در تربیت درست بچه ها تلاش دارند تشکر می کنیم و برای آن ها که با عشق فراوان و فداکاری، زیبایی ها را به کودکان می بخشند تا آن ها را به سعادت برسانند، آرزوی سلامت و بهروزی می کنیم.

اخبار مرتبط
پیام شما
تازه ترین برنامه ها
ببینید بشنوید