CRI Online
 

پیر استاد

GMT+08:00 || 2013-08-22 17:53:31        cri

 

"دانا انتظار ندارد کارهای او مورد ستایش و تحسین قرار گیرد."

" بخت اگر یار باشد، شاید مردی چند صباحی بر جهان فرمان براند، اما به لطف عشق، او می تواند فرمانروای جاودان باشد."

"کسی که بر دیگران برتری جوید، نیرومند است، اما کسی که بر نفس خویش چیره شود، از همه نیرومند تر است".

" یک درخت هرقدر هم بزرگ باشد، با یک دانه آغاز می شود؛ طولانی ترین سفرها با نخستین قدم آغاز

می شود."

لائوتسه، با نام اصلی «لی اره» معروف به «استاد کهن» یا «پیر استاد» بوده است. تا آن جا که مدارک تاریخی نشان می دهد، او به احتمال زیاد، اولین فیلسوف مشهور چینی در زمان سلسله چو است. اما برخی بر این باورند که چنین شخصی هرگز وجود نداشته است. «لائوتسه» در قرن پنجم یا ششم قبل از میلاد، «آیین تائو» را پایه گذاری کرد. وی از فلاسفه بزرگ چین به شمار می رود. لائوتسه به معنای حکیم سالخورده است. بنا به افسانه های چینی، نام او «وین لی» است که در سال ۶۰۴ ق.م در ایالت «چو» متولد شده و در سال ۵۲۴ ق.م نیز وفات یافته است. کتاب مقدس آیین او تائو ته جینگ (کتاب طریقت و تقوی) شامل ۸۱ قطعه کلمه قصار است. وی بنیانگذار فلسفه ومذهب تائوئیسم است؛ مذهبی که آزادیخواه بوده و بر پایه رفتار نیک بنیان نهاده شده که تشریفات و رسوم مذهبی را بیهوده می داند. یکی از مورخان چینی به نام «سزوما چی ین» می نویسد : «لائوتسه از نیرنگ و فرومایگی سیاستمداران نفرت داشته و از شغل خود که کتابدار کتابخانه سلطنتی بوده، خسته می شود و چین را ترک می کند و هیچ کس به طور دقیق نمی‌داند که او در کجا و چگونه از دنیا رفته است».

جریان تائوئیزم به عنوان یک دین ملی و میهنی در مقابل بودائیسم که یک دین بیگانه و راه یافته به چین بود، قرار گرفت. کسی که از آیین تائو پیروی می کند، مبنای باور خود را بر وحدت وجود قرار می دهد و با دوری از سخنان و ظواهر مادی و کنار گذاشتن عقل و اصرار بر سکوت، سعی در مکاشفه قلبی برای رسیدن به اصل تائو دارد. پیروان تائو در عین عمل به دستورات این دین می توانند از سایر ادیان نیز پیروی کنند.

در آئین تائو، تقوای سه گانه زیر شهرت فراوان دارد : اقتصاد، سادگی در زندگی، اخلاق و نیکی به همه. تائوئیزم با جنگ و خونریزی به شدت مخالف است. قتل، دزدی، فریب، نافرمانی از پدر و مادر، لاابالی گری و عدم توجه به خانواده، گناه است و مجازات دارد. تائو" (Tao به معنی راه، خدا، خرد، واژه، معنا و منطق است. تائو بی شکل و بی نام، نادیدنی، ناشنیدنی، غیر قابل درک، ولی کامل ترین و برترین است. آرام و خاموش، اما در جنب و جوش ابدی است، خود را تغییر نمی‌دهد، ولی عامل تمامی تغییرها و دگرگونی هاست. ابدی و بی نهایت است و ریشه هستی، مادر و آفریننده بودنی ها و همه جهان است. انسان، وابسته به زمین است و زمین وابسته به آسمان (کهکشان﴾ و آسمان وابسته به تائو و تائو وابسته به خودش و بس. همه چیز از تائو سرچشمه گرفته و به سوی او باز خواهد گشت. براساس اصول تائوئیسم، بدترین شکل حکومت آن است که به دست فیلسوفان اداره می شود؛ چرا که هر گونه سیر طبیعی را با فرضیه نابود می کنند و نقش آن ها در ایراد سخنرانی ها و خطابه های افراطی، جلوه دادن افکار و پیچیده کردن باورها، خود علامت بی لیاقتی آن ها در عمل و فعالیت است.

لائوتسه می گوید : «کسانی که هوشمند باشند، مبارزه و گفت و گو نمی‌کنند... آن کس که سعی

می کند با دانایی خود بر کشوری حکومت کند، آفت آن کشور است. اما آن کس که چنین نمی‌کند، نعمتی است برای کشور». در مذهب تائوئیسم، مرد با استعداد و شخص روشنفکر خطری برای دولت و کشور به شمار می رود؛ زیرا همه چیز را با ترازوی مقررات و قوانین می سنجد و همیشه در قالب مقررات و قوانین فکر می کند. چنین شخصی می خواهد جامعه را مانند علم هندسه بنا کند و متوجه نیست که چنین مقرراتی، آزادی حیات را به کمترین میزان می رساند.

لائوتسه می گوید : «به طور یقین در سلطنت، افزایش محدودیت موجب ازدیاد فقر در مردم است. هر چه که بر منافع مردم افزوده شود، بی نظمی در کشور و قبیله نیز افزایش می یابد. هر چه که مردم در کارها مهارت بیشتری داشته باشند، فریب و حیله و شیوه های عجیب بیشتری ظاهر

می شود. به هر میزان که قانون بیشتری وضع شود، بر تعداد دزدان و غارت گران نیز افزوده

می شود. طبیعت در زمان باستان، مردم و زندگی را ساده و صلح آمیز قرار داده و تمام جهان در شادی می زیسته، اما مردم با کسب علم، زندگی را با اختراعات خود، مبهم و پیچیده کردند و کل معصومیت اخلاقی و ذهنی را از کف داده، از صحراها به شهرها رو آورده، شروع به تحریر کتب کردند و تمام بدبختی های بشری و غیره از آن جا ریشه گرفته است. اگر دولت و کشور دچار

بی نظمی است، شایسته نیست که آن را اصلاح کنیم و یا تغییری در آن ایجاد کنیم، بلکه شایسته است که هر فردی، زندگی خود را با انجام منظم تکالیف همراه سازد. هرگاه مقاومت با زد و خورد و مقابله همراه گردید، شایسته است که دعوا نکنی یا جنگ برپا نسازی، بلکه با خاموشی و آرامی، خود را کنار بکشی و با تسلیم و صبر، پیروز شوی...عدم مقاومت به مراتب بیشتر از عمل، منجر به پیروزی می شود».

لائوتسه می گوید :«هرگاه تو جنگجویی نکنی و حاضر به جنگ و دعوا نشوی، هیچ کس در این کره خاکی قادر نخواهد بود که با تو به جنگ برخیزد... من نسبت به کسانی که خوب هستند، خوبم و نسبت به کسانی که خوب نیستند، هم خوبم و بدین ترتیب، همه چیز و همه کس خوب خواهد شد. من نسبت به کسانی که صمیمی هستند، صمیمی ام و نسبت به کسانی که صمیمی نیستند، هم صمیمی ام و بدین ترتیب، همه چیز و همه کس صمیمی خواهد بود... نرمترین چیزها در عالم با نرمی بر سخت ترین چیزها غلبه می کند و از عهده آن بر می آید. در عالم، هیچ چیز نرمتر یا ضعیف تر از آب نیست. با وجود این برای حمله در برابر محکم ترین چیزها، هیچ چیز بهتر از آب نیست».

«آن کس که راه را می شناسد، درباره آن یک کلمه هم سخن نمی‌گوید و آن کس که درباره آن سخن می گوید، آن را نمی‌شناسد. آن کس که می داند، نمی‌گوید و آن کس که می گوید، نمی‌داند. مرد خردمند به هیچ وجه اهمیتی برای ثروت و قدرت قایل نیست، بلکه خواسته های خود را به حداقل بودیسم کاهش می دهد».

کنفوسیوس در سن سی و چهار سالگی برای دیدار از لائوتسه که آخرین روزهای عمر خود را سپری می کرد، به شهر «لویانگ» پایتخت «چو» رفت و از اندیشه های وی آگاهی یافت. فلسفه لائوتسه به نظر کنفوسیوس عجیب رسید و بعدها درصدد ایجاد فلسفه عکس آن بر آمد. کنفوسیوس در این ملاقات از پیر استاد خواست که به وی اندرزی دهد. لائوتسه با بیانی کوتاه و مرموز و تند، کنفوسیوس را پند داد: «... خود را از شر غرور، خودبینی، طمع، ناز، تظاهر و هدف های دور و دراز رها کن. رفتار تو چیزی به اینها نمی‌افزاید. این است اندرز من به تو».

«سزوما چی ین» مورخ بزرگ چینی حکایت می کند که کنفوسیوس با شنیدن این کلمات، حکمت آن را درک کرد و آن را حمله و اهانت به خویشتن نپنداشت و پس از ملاقات با لائوتسه، ماموریت خود را آغاز کرد.

اخبار مرتبط
پیام شما
تازه ترین برنامه ها
ببینید بشنوید