CRI Online
 

گشت و گذاری در محله های قدیمی شهر

GMT+08:00 || 2012-08-24 10:35:17        cri






هربار که در فیلم ها و سریال های تلویزیونی، خیابان ها و محله های قدیمی را می بینم که چه قدر خوب، همه چیز و همه کس نزدیک به هم بودند، حسرت می خورم! درست است که حالا وضعیت زندگی مردم کاملا تغییر کرده و امروزی ها ظاهرا بسیار در رفاه هستند، اما به جرات می توانم بگویم که همین امروزی ها هرگز نتوانسته اند به آن آرامش حقیقی که قدیمی ترها داشتند، دست پیدا کنند.

تو گویی، باریکی خیابان ها و کوچه ها، سبب می شد تا مردم فاصله هایشان را از همدیگر کمتر کنند.

هربار که مادرم از خاطرات نوجوانی خود برایم تعریف می کند که چه طور با دخترهای همسایه اوقات خوشی را می گذراندند، به آن روزهای خوش آن ها غبطه می خورم! آن موقع همسایه ها، همه از همدیگرخبر داشتند. مغازه های کوچک در هر محله کنار خانه ها قرار داشت و هرکس مایحتاج خود را بدون دردسر از نزدیک ترین مکان خریداری می کرد. آن روزها، اگر کسی می خواست ماست و شیر خرید کند، می گفت: می روم، بقالی سرکوچه، یا اگر چند متر پارچه می خواست لازم نبود سوار تاکسی و اتوبوس و مترو شود و کرایه ماشین پرداخت کند، بلکه همان جا در دو قدمی خانه اش به مغازه بزازی می رفت، همین طور فضاهایی دیگر مثل، کبابی، نانوایی و عطاری...

اما حالا دیگر محله هایی با این خصوصیات، کمتر در شهرهایی بزرگ همچون پایتخت دیده می شود. بسیاری از خانه ها آن قدردور از مراکز خرید و امکانات رفاهی وتفریحی قرار گرفته اند که صاحبان آن مجبورند برای دست یابی به مواد مورد نیازشان از وسایل نقلیه استفاده کنند. حالا دیگر در بسیاری محله ها، نام بقالی به سوپرمارکت و نام کبابی به رستوران تبدیل شده است!

اما چرا من ناگهان به یاد محله های قدیمی، و صفا و محبت میان مردم این محله ها افتادم!

چندی پیش به همراه همکار چینی ام به محله ای به نام "دای ژی لان" در شهر پکن رفتیم.

"دا جا لان" یکی از آن محله های قدیمی دراین شهر باستانی است که من را به یاد بازار و سرچشمه و محله هایی این چنین در کشورم انداخت.

این محله در مقایسه با شهر پهناور پکن، محله ای وسیع نیست، اما تعداد زیادی فروشگاه بزرگ و کوچک، رستوران و ... در آن وجود دارد.

البته این فضا هم مانند نقاطی دیگر از شهر، دستخوش تغییرات بسیار شده است. حالا اگر در خیابان های این محله قدم بزنی، می توانی تلفیقی از زندگی اجتماعی دیروز و امروز را در کنار هم مشاهده کنی!

در خیابان "چین من" یکی از خیابان های این محله، هم رستوران های کوچک با غذاهای محلی و سنتی دیده می شود، و هم رستوران های امروزی تر مثل "مک دونالد" به چشم می خورد.

البته ویژگی مهم این محله آن است که با وجود تغییرات بسیار، هنوز هم می شود ردپایی از آثار گذشتگان را در آن دید.

بازار چای به نام "تیان مو فی چا" که چای معروف منطقه جنوبی چین است، از جمله بازارهای قدیمی این محله، هنوز هم مورد شناخت مردم است.

چای "جان می یوان" نیز از دیگر انواع چای های معروف این کشور است که در این محله به فروش

می رسد. ویژگی این شرکت آن است که، آب معدنی مخصوص برای دم کردن چای را نیز خود تولید

می کند.

در فروشگاه های این محله، نوعی قوری برای دم کردن چای نیز به چشم می خورد که رنگی نزدیک به رنگ بنفش دارد. آن طور که همکارم گفت، این قوری از نوعی گِل مخصوص ساخته می شود که چای را خوش عطر و خوش طعم می کند.

"پو آر" نیز نوعی چای سیاه است که مرکز تولید آن در شهر "یون نان" جنوب این کشور قرار دارد. این نوع چای خاصیت دارویی داشته و برای گوارش مناسب است.

علاوه بر فروشگاه های چای، تعداد زیادی رستوران سنتی در این محله دیده می شود.

کارمندان رستوران ها برای جذب مشتری، لباس های سنتی مختلف بر تن کرده و مقابل رستوارن ها ایستاده و از مردم دعوت می کنند تا برای صرف غذا به رستوران آن ها بروند. پیرمردی که لباس سنتی برتن دارد و سرو روی خود را نیز مانند گذشتگان آرایش کرده، با صدایی بلند از مشتریان دعوت می کند تا در رستوران آن ها روزی خاطر انگیز برای خود بسازند.

یکی از رستوران ها که به نظر می رسید مشتری بیشتری دارد، نظرم را به خود جلب کرد. جلوتر که رفتم متوجه دو مجسمه مقابل رستوران شدم. تندیس زنی که به نظر ملکه می رسید زیر پنجره رستوران قرار داشت که بر روی صندلی سلطنتی نشسته و یک خدمتکار مرد در حال تعارف نوعی غذای معروف چینی به نام "گوبولی بائوزی" به تندیس زن بود.

دوستم گفت: این تندیس ملکه ای مقتدر است که در سلسله "چینگ" در سال های طولانی سلطنت کرده است. با توجه به آن که ملکه به غذایی که در این رستوران سرو می شود، بسیارعلاقه مند بود، برای همین تندیس او را که در بین مردم چین از شخصیتی محبوب برخوردار بود، در این مکان قرار داده اند. به این صورت، این مساله نیز، نوعی تبلیغ برای رستوران است.

بر سردر رستوران تابلویی به خط چینی نصب شده بود. فکر کردم نام رستوران بر آن تابلو نوشته شده است، اما دوستم گفت که روی آن نوشته شده "حتی سگ هم به ما اعتنا نمی کند" و این در واقع نوعی تبلیغ است. خیلی تعجبم کردم. با خودم فکر کردم: آخر این دیگر چه نوع تبلیغات است!

به دوستم گفتم: ولی این تبلیغ که بار منفی دارد، شنونده با شنیدن این جمله به نظرش می رسد که غذای این رستوران به قدری بد طعم است که حتی سگ هم حاضر به خوردن آن نیست.

دوستم که متوجه اشتباه من شد، خندید و با اشاره به تاریخچه رستوران که کنار تندیس ملکه و خدمتکار نصب شده بود، گفت: اشتباه نکنید، قضیه آن طور که شما فکر می کنید نیست. در واقع این یک تبلیغ مثبت است. ولی شما باید داستان آن را بدانید تا متوجه منظور مدیر رستوران باشید.

از او خواهش کردم تا داستان این رستوران و تبلیغش را برایم تعریف کند.

دوست چینی ام گفت: "در روزگاران قدیم، بنابر عللی، که خود داستانی جداگانه دارد، پدر و مادرها نام هایی بی ارزش برای فرزندان خود انتخاب می کردند. نام "گو" یعنی "سگ" نیز یکی از این نام ها بود.

در تاریخچه این رستوران آمده است که، زوجی فقیر در حاشیه شهر "تیان جین" زندگی می کردند که صاحب فرزند نمی شدند. تا این که زن در سن چهل سالگی باردار شده و پسری به دنیا می آورد، آن ها نام "گو" را برای او انتخاب می کنند. گو، در سن چهارده سالگی به مرکز شهر تیان جین می رود و در آن جا در یک رستوران شروع به کار می کند. از آن جا که او پسری باهوش و فعال بود، تصمیم

می گیرد که مستقل شده و دیگر شاگردی نکند. او در مغازه خود، دست به ابتکاری جدید زده و غذایی با طعم و شکل متفاوت و بهتر تهیه می کند.

شکل این غذا که "گو بولی بائو زی" است، به صورت گل رز سفیدی است که معمولا چینی ها آن گل را در مراسم دفن مردگان خود استفاده می کنند.

دوست چینی ام، داستان این جوان خلاق را این طور ادامه می دهد: از آن جا که غذای رستوران "گو" بسیار خوش مزه بود، خیلی زود بین مردم شناخته شده و مشتری ها از نقاط مختلف برای خوردن آن به رستوران می روند. با حضور مشتری های بسیار "گو" کاملا مشغول می شود و دیگر نمی توانست ارتباط نزدیکی با مشتری های خود داشته و به همه آن ها خوشامد بگوید. این مساله باعث شد که مشتری ها بگویند که آن قدر سر "گو" شلوغ است که دیگر به ما اعتنا نمی کند.

رستوران های دیگر نیز که هرکدام حکایت های خود را داشتند، در این محله به چشم می خورد. مانند، رستورانی که خوراک اردک سرخ شده با نام چینی "بیجینگ کا یه" و یا رستوران "دونگ لای شو ا" که غذای سنتی "هو گو" را به فروش می رساندند.

مقابل یک فروشگاه کفش نیز، تندیسی از مردی میانسال دیده می شد که عده ای در کنار ایستاده و عکس یادگاری می گرفتند. همکارم گفت: نام این فروشگاه "بو اینگ جای" است که در سال 1858 تاسیس شده است. موسس این فروشگاه، این محل را با آرزوی جلب مشتری بیشتر و کسب درآمد بسیار ایجاد کرده است. در این فروشگاه، کفش های سنتی پارچه ای با رنگ های زیبا تولید شده و به فروش می رسید. اما آن روز من اثری از آن نوع کفش های زیبا در آن فروشگاه بزرگ ندیدم.

خیابان اصلی این محله که "چین من" نام دارد، سنگفرش شده و در واقع به پیاده رو- خیابان تبدیل شده است. در این خیابان، ریل هایی دیده می شود که به گفته دوستم، در گذشته، واگن های حمل مسافر از آن عبور کرده و مسافران را به نقاط مختلف شهر می رساندند. شهرداری پکن این ریل ها را حفظ کرده است. چند واگن قدیمی نیز، تنها برای نمایش و نشان دادن آثاری از گذشته از آن عبور می کنند.

این صحنه، زیبایی خاصی به منطقه بخشیده و باعث می شود تا علاوه بر این که در دو سوی خیابان پهن تین جین، فروشگاه های بزرگ با برندهای معروف را ببینی، باز هم آن حس نوستالژیک به سراغت بیاید که در محله ای قدیمی قدم می زنی!

در خیابان های فرعی متصل به خیابان اصلی نیز، هنوز آثاری از گذشتگان دیده می شود.

خیابان "شین یو کو" فضایی بود که گذشتگان در آن محل، ماهی تازه به فروش می رساندند. اما امروزه این خیابان، به جایگاه ویژه فروش غذا تبدیل شده است و در آن رستوران های کوچک و بزرگ و اغذیه فروشی ها فعالیت می کنند.

"گوان یونگ شی" نیز نام یکی از خیابان های متصل به این محله است که در آن معبدی وجود دارد که نام خدای آن "گوانگ ای" است. نام خیابان نیز بر همین اساس انتخاب شده است.

محله "دا جا لان" اگرچه در شهر پکن محله ای چندان وسیع نیست، اما برای من محله ای بزرگ بود که دیدن تمام نقاط آن زمانی بسیار می طلبد. بنابراین همراه با دوستم تصمیم گرفتیم تا با بازدید از سومین نمایشگاه میراث فرهنگی که در آن محل برگزار شده بود، به بازدید خود پایان دهیم!

اخبار مرتبط
پیام شما
تازه ترین برنامه ها
ببینید بشنوید