CRI Online
 

غم غربت

GMT+08:00 || 2012-06-01 15:28:37        cri

              

در طول مدتی که برای تعطیلات به ایران سفر کرده بودم، تلاش کردم با چند دوست چینی که در ایران زندگی می کنند ملاقات داشته باشم و درباره تجربه زندگی آن ها در کشوری دیگر بپرسم. پیش از این، قبل از آن که به این کشور سفر کنم، هرگز برای من پیش نیامده بود که در این باره با یک خارجی هم صحبت شوم. در حقیقت، چون خودم هرگز تجربه زندگی در کشوری دیگر را نداشتم، بنابراین به این موضوع هم فکر نمی کردم و برایم جذابیت نداشت که بدانم یک خارجی در کشوری دیگر چطور اوقاتش را می گذراند و آیا از زندگی در جایی غیر از وطن خودش لذت می برد یا خیر! آیا همیشه دلتنگ و پشیمان است و اگر اجباری نباشد، تلاش می کند که از آن کشور فرار کند و یا نه کاملا احساس خوشبختی می کند!

این بار اما، با توجه به این که خودم چنین زندگی را تجربه کرده بودم، برایم جالب بود که از

احساسات دیگران درباره زندگی در کشوری غیر از سرزمین مادریشان، بپرسم. بنابراین، با تعدادی از چینی های ساکن در ایران آشنا شدم و از آن ها درباره زندگی، دور از وطن

پرسیدم. خانم "هونگ جین می" یکی از همین چینی تبارهایی است که در ایران زندگی

می کند. خانم هونگ، تقریبا بیست سال پیش به ایران رفت و در حال حاضر در شهر تهران

سکونت دارد.

شاید این گونه به نظر برسد که پس از گذشت این همه سال، او حالا دیگر کاملا یک

شهروند ایرانی شده و به منش و رفتار ایرانی ها خو گرفته است! نمی دانم شما هم تجربه

چنین زندگی را داشته اید یا خیر! اما تجربه ی من، به من می گوید که در چنین موقعیت هایی افراد نه تنها نمی خواهند که رفتار و روش های اصیل کشور خودشان را فراموش کنند، که

اتفاقا تمایل دارند به هر نحو ممکن، فرهنگ خود را به مردم کشوری که در آن زندگی

می کنند معرفی کنند و آیینشان را به نحوی که برای دیگران جذابیت داشته باشد، به آن ها

بشناسانند.

              

بهرحال، من به منزل خانم هوانگ رفتم تا بدانم که آیا آن ها هم تلاش دارند تا چنین روشی را در کشور ما اجرا کنند یا خیر؟! البته، نگذریم از این که در حال حاضر، آن قدر کالاهای

رنگارنگ چینی در کشور ما وجود دارد که من بعید می دانم یک نفر چینی ساکن در ایران،

بخواهد با وجود آن ها، دلتنگ وطنش بشود. چه بسا این که این روزها رفت و آمد چینی ها

هم به کشور افزایش پیدا کرده و ما کمابیش می شنویم که مردان چینی با زنان ایرانی ازدواج کرده اند و برعکس، ... پس حتی خیلی عجیب نخواهد بود که اگر بشنویم، بعضی مراسم های ما به روش چینی برگزار می شود. بهرحال افراد با ورود خود و بردن کالاهای ویژه

وطنشان به یک کشور، فرهنگ خود را هم به آن محل وارد می کنند. به طور مثال، اگر

قرار باشد، یک کالای سنتی مثلا پیاله چای در آشپزخانه ما باشد، در این صورت باید به

روش چینی از آن استفاده کنیم. تصور کنید، بعضی از خانواده های ایرانی که عاشق یک

لیوان چای داغ لبریز و لب سوز هستند، چگونه می توانند برای دم کردن چنین چایی از

قوری کوچکی که به طور مستقیم روی هیچ گونه حرارتی قرار نمی گیرد استفاده کنند و در

پیاله های "مینیاتوری" که در این کشور به آن "چا هو" گفته می شود، چای بنوشند.

در این حالت است که آن ها مجبور می شوند تا به طور کلی روش را تغییر بدهند و عطای

چای قرمز را به لقایش ببخشند. البته، چنین اتفاقی هم افتاده و این روزها در کشور ما، بحث طب چینی بسیار مطرح است و بسیاری از خانواده ها تلاش می کنند تا برنامه غذایی خودشان را طبق برنامه چینی ها تنظیم کنند. یکی از این برنامه ها هم، حذف چای قرمز و جایگزین کردن آن با چای سبز در مصرف روزانه است.

"فنگ شو ئی" هم یکی دیگراز روش های چینی است که این روزها بسیار مورد توجه مردم

ایران قرار گرفته و کتابی به اسم "فنگ شویی" در کتابخانه خیلی از خانه ها دیده می شود که دست به دست می چرخد.

بهرحال، چنین رفتارهایی موجب می شود تا یک چینی ساکن در ایران کمتر به غم غربت

دچار شود و دیگر نیازی نباشد که مثل ما در کشور چین برای یافتن نشانه هایی از کشور خود به زحمت بیفتد و حسرت نان و ماست و سبزی قورمه ایرانی و ... را بخورد!

ناگفته نماند، در ملاقاتی که با سه خواهر چینی ساکن در شهر قزوین داشتم، متوجه شدم که با وجود این امتیاز و شنیدن نام کشورشان در ایران به طور پیوسته، مواردی هم وجود

دارد که سبب دلتنگی آن ها برای وطن می شود.

اما، داستان دلتنگی این خواهران و خوشبختی خانم هوانگ بماند به وقتی دیگر!

اخبار مرتبط
پیام شما
تازه ترین برنامه ها
ببینید بشنوید