CRI Online
 

گفت و گو با امیر نادری: آن قدر تیشه زدم تا به آب رسیدم

GMT+08:00 || 2012-06-23 19:34:48        cri

جایگاه فیلم ایران در جشنواره بین المللی فیلم شانگهای چیست؟

- هنوز فیلمی از ایران ندیدم، برای این که گرفتار کار داوری هستم. فقط در کاتالوگ دیدم که چهارفیلم ازایران هست و یک فیلم هم از خانم بنی اعتماد قراراست که به روی پرده برود. اما فیلم ایران، نه تنها در شانگهای که در همه جا از جایگاهی بالا و قابل احترام برخوردار است.

- دلیل وجود چنین موقعیتی برای فیلم ایران چیست؟

من فکر می کنم که ایران دارای یک زمینه و تاریخچه خیلی قوی است که در هر دوره و همیشه پابرجا مانده است. من فکر می کنم، ایران یک معمار، شاعر، نویسنده برجسته داشته، من فکر می کنم یک قالیباف درجه یک، کاشی کار، مینیاتوریست، رنگرز و کوزه گر خیلی خوبی داشته و... تمام این ها در گذشته جزو هنرهای مدرن خودش بوده که حالا پایه ای شده برای هنر امروز که سینماست. برای همین فرزندان ما در هر دوره تاریخی به نحوی صحیح تغذیه شده اند و آن تغذیه صحیح یک دیدگاه و گفتار صحیح به هنرمندش می دهد. من معتقدم زمینی که به خوبی بارور نشود، خوب رشد نمی کند. بنابراین رشد سینما اصلا تصادفی نبوده است.

- البته آقای نادری، حضور هنرمندانی مانند شما را نیز نباید فراموش کرد. نسل امروز، حتی هم دوره های خود شما هم بسیار از تجربه های شما بهره برده اند و آثار شما بر اثر آن ها بی تاثیر نبوده است.

- خیلی خوشحالم که چنین گفته ای را می شنوم. همیشه شنیده ام که نسبت به فیلم های من چنین صحبتی شده است. راستش من خیلی مصاحبه نمی کنم، و شاید این دومین یا سومین گفت و گویی باشد که به زبان فارسی در سی سال گذشته انجام داده ام. من سعی می کنم چنین نقلی را نشنوم، ولی به گوشم می رسد. بهرحال خیلی خوشحالم که فیلم من تاثیر گذار است. خب، من هم از نسل گذشته ام و همان طور که گفتم، گذشته پایه ای است برای آینده. من هم پایه ای هستم برای نسل جوان.

- به خصوص تصویرسازی در فیلم های شما، نکته ای است که بسیاری از کارگردان ها اعتراف می کنند که از آن بسیار ایده گرفته اند. آیا چنین تصویر سازی در فیلم های شما برای این بوده که فیلم سازی را با هنر عکاسی شروع کرده اید؟

- بله. تصویر برای من بسیار مهم است. البته تصویری که فقط شکل نباشد، بلکه تصویری که بتواند احساس من را منتقل کند. یادتان باشد که من بچه جنوب هستم! فیلم های من هیچ وقت زیر سقف نیست! همیشه بیرون و باز است! آسمان و دشت و دریا! این ها همه تصویری است که من از زندگی و هنر خود گرفته ام. دانش من به عنوان یک عکاس، سبب شده است که آن را روی فیلم منتقل کرده و به تماشاچی عرضه کنم.

 

- پس برای همین بوده که تعدادی از شخصیت های شما نام امیر یا امیرو داشته اند؟!

- بله. به اعتقاد من، آن چه که در ایران خیلی مهم است و همیشه این شانس وجود داشته که بتوانی مسایل شخصی ات را که برای خودت حفظ کرده ای به تصویر بکشی. همیشه یک جایی یک پولی بوده که تو بتوانی خودت را بگویی. جایی مثل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، به طور احتمال، امروز هم جایی به این شکل هست. به نظر من یکی از دلایل رشد سینمای ایران همین مساله بوده که نگران گیشه نباشیم. بچه ها فیلم ساخته اند به خاطر فیلمسازی. یک کمپانی یا مرکزی نبوده که به شما فشار آورد که فیلم باید بفروشد.

- فیلم های شما هم چنین شانسی داشته اند؟

- بله. اگر شما الان فیلم دونده را دوست دارید، به خاطر این بوده که هیچ شرکتی بالای سر آن نبود. فیلم دونده مدیون مرد نازنینی به اسم آقای زرین است که در آن دوره مسوول کانون بود. آقای زرین یک روز آمد و به من گفت که فیلم سازدهنی را دیده و با آن زندگی کرده و حالا می خواهد بداند اگر من فیلم دیگری در دست دارم من را حمایت کند. من هم فیلم دونده را مطرح کردم. آقای زرین فقط به من دست داد و فیلم ساخته شد.

- آقای نادری، به جنوب اشاره کردید. چه قدر دلتنگ زادگاهتان هستید؟

- به طور حتم جنوب حالا خیلی تغییر کرده. خب گاهی به هوای جنوب فکر می کنم، اما من آدمی نیستم که دلتنگ باشم. نوستالژیک بودن چیزی است که گاهی جلوی پیشرفت انسان را می گیرد. من همیشه آدمی بوده ام که روبرو را نگاه کرده ام. البته این دلیل بر آن نیست که نسبت به گذشته ام بی معرفت بوده باشم. نه! آن را به عنوان یک عشق همیشه برای خود نگه می دارم. البته که آفتاب جنوب را فراموش نکرده ام، البته که هندوانه و خرمای جنوب و

- و شیطنت بچه هایی که امیرو سازدهنی را اذیت می کردند فراموش نکرده اید!

- البته! تمام آن دوره ها آدم را می سازد. ولی وقتی آدم ساخته می شود، دلیل نیست که همان جا بنشیند و حرکت نکند. باید آن را به یک انرژی تبدیل کند و رو به جلو برود. پیشرفت به این شکل، برای من این بوده است که یک راه جدید برای خودم به وجود آورم. برای من این گونه شد که از ایران خارج شوم و بدانم که چه طور می توانم به عنوان فردی که از کشورش خارج شده، خود را با دنیای مدرن هماهنگ کنم.

- مثل امیر در فیلم دونده که برای پیشرفت حتی رفت که سواد بیاموزد!

- بله. در دونده که از این گونه نشانه ها بسیار است. اصلا در آخر فیلم، امیر با یک هواپیما می رود. این هواپیما به کجا می ورد!

بهرحال ما اگر دانشمان را از ریشه امان بگیریم، می توانیم در هر نقطه از جهان که باشیم، زیست کنیم و موفق باشیم.

- ما امروز شاهد موفقیت شما هستیم. به طور مثال فیلم سازی در کشور ژاپن که موفقیت آمیز بوده است. از تجربه خودتان در این کشور بگویید.

- ژاپن برای من یکی از کشورهای مشکل و در عین حال جذاب ترین کشورهای دنیاست. به خاطر این که این کشور دارای یک سیستم و یک فرهنگ است. از نظر من نصف فرهنگ این کشور همیشه پنهان است و ما هیچ گاه آن را نمی بینیم.

ژاپن، قانون های بسیاری دارد. کشور بسیار ساکتی است. بیشتر گوش می کند تا حرف بزند. خیلی طول می کشد که ژاپنی ها به شخص اعتماد کنند و شاید هرگز اعتماد نکنند. اما اگر اعتمادشان جلب شد، دیگر همه درها به رویت باز است. همه چیز در ژاپن از اعتماد شکل می گیرد. تفاوتی که این کشور با آمریکا دارد این است که در آمریکا فرهنگ های متفاوتی وجود دارد و شما راحت تر می توانی خودت را پیدا کنی. ولی در ژاپن، نه فقط یک فرهنگ هست، بلکه کاملا تیز و برنده است. مثل تیغه چاقو! اصلا راحت نیست که بتوانی خودت را در آن جا پیدا کنی و به راحتی خودت را با آن ها هماهمنگ سازی. اما من این مبارزه را دوست دارم.

البته باید بگویم که برای من رسیدن به این نقطه در ژاپن ناگهانی نبوده. من سال ها با فرهنگ این کشور زندگی کرده ام. نزدیک به بیست سال است که سینمای ژاپن را در نقاط مختلف جهان از آمریکا گرفته تا کره و حتی خود ژاپن، آموزش می دهم.

- این را از استقبالی که ژاپنی ها از فیلمی که ساخته اید می توان احساس کرد.

- شاید گفتنش صحیح نباشد، ولی بد نیست این را هم بگویم که تقریبا دو هفته پیش، این شانس را به دست آوردم و توانستم، بهترین جایزه کارگردانی را در ژاپن به دست آورم، و این برای نخستین بار بود که به یک خارجی این جایزه را اهدا می کردند. اما با ارزش ترین بخش برای من، این بود که آن ها در حین اهدای جایزه گفتند این فیلم کاملا ژاپنی است. این برای من بسیار ارزش داشت، بیشتر از خود جایزه! چون همان طور که گفتم، ژاپن فرهنگ بسیار با ارزش و در عین حال پیچیده ای دارد! به قول خودمان، "کلاه سرشان نمی رود!"

- بهرحال به شما اعتماد کردند!

- بله. این که فیلم من را دوست داشتند و آن را قبول کردند من را بسیار خوشحال کرد.

- با رسیدن به ژاپن، به چین هم نزدیک شدید، آیا این امکان وجود دارد که در این کشور فیلم بسازید؟

- البته که این امکان وجود دارد، چرا که نه! اتفاقا خیلی به من گفته اند که در این کشور فیلم بسازم. من هم به فکرش هستم.

البته فیلم سازی در یک کشور دیگر برای من پرش نیست، بلکه دارای مراحلی است و آن مرحله کشف یک کشور است.

- پیش از این به کشور چین سفر کرده بودید؟

- نه من هیچ وقت چین نبودم. صادقانه بگویم که چیزی راجع به این کشور پهناور نمی دانم. اما این جشنواره خیلی برای من جالب است. بسیاری از جشنواره های فیلم نام بین المللی را به دنبال دارند، و آن هم برای این است که چند کشور با چند فیلم در یک جشنواره شرکت می کنند. اما جشنواره بین المللی فیلم شانگهای، به معنای واقعی بین المللی است. آدم هایی از کشورهای مختلف، با رنگ و زبان و فرهنگ مختلف! اما همه دوست دارند با هم همکاری کنند، همه به فکر این هستند که کاری مشترک داشته باشند. این جا واقعا از نظر مردمی بین المللی است و من فیلم بین المللی را این جا دیدم. در این جا، شانس داشتم که آدم های بسیاری را ملاقات کنم، کسانی را که می شناختم، یا آن ها مرا می شناختند! چنین ارتباط هایی برای من بسیار جالب و خوشایند است.

- البته همه این دوستی ها به خاطر شخصیت پرجنب و جوش شماست!

- من خوش بختانه آدم خوش شانسی هستم. البته اوایل زندگی این گونه نبود! خیلی سخت گذشت. ولی خدا را شکر، الان هم کار و هم زندگی و آینده ام، همه چیز در شکلی صحیح قرار گرفته و در کنترل خودم است.

- اتفاقا یکی از سوال هایی که بسیار مد نظر خبرنگاران قرار گرفته، این است که شما به عنوان یک سینماگری که خارج از کشور زندگی می کنید، موقعیت خود و افرادی مثل خود را چگونه ارزیابی می کنید.

- موقعیت من خیلی جالب است. من همان امیرو هستم. اگر توانستم الان نه تنها یک فیلم که چند فیلم بسازم، و همچنان سرپا بمانم، و این جا به عنوان داور شرکت کنم و اتفاقا امسال در هیات داوری جشنواره ونیز هم خواهم بود، نشانگر آن است که یک هنرمند

می تواند خودش باشد، می تواند از مکان های مختلف رد شود و آن معرفت، حضور و هر آن چیزی را که می داند، به هر زبان و در هر کشوری عرضه کند. بیست و شش سال دوری از وطن کم نیست. بهرحال من آدمی نیستم که آسان زندگی کنم. سرعت من یک سرعت معمولی نیست. یک سال من، برابر پنج سال است. این است که ارزش های خاص خود را برایم دارد. من چنین شخصیتی را در فیلم های خود گفته بودم. در آخرین فیلمم آن قدر تیشه زدم تا بالاخره به آب رسیدم! فقط خیلی خوشحال می شوم که بدانم، یک جوان از نایین، سمنان، یا هر نقطه ای دیگر از کشور، بخواهد فیلم بسازد، جوانی که معرفت و آگاهیش از من بیشتر است ولی انرژی کمتری دارد، آن وقت بگوید، نادری توانست این کار را بکند، پس من هم می توانم!

- ظاهرا این حس شما سبب شده که شما در این جشنواره مسوول داوران در بخش جایزه برای کارگردانان جوان باشید!

-بله خیلی جالبه که این جا هم من مسوول کشف استعداد هستم. چیزی که همیشه در زندگی به دنبالش هستم. حالا هم این شانس را دارم که اگر استعدادی را کشف کردم، آن را نگه دارم و نگذارم که از بین برود، دستش را بگیرم و راه را به او نشان دهم.

- و اما سوال آخر، توصیه شما به این گروه از جوان ها چیست؟

- تنها چیزی که برای من مهم است، این است که بگویم، خودتان باشید. اصل باشید. کپی نکنید. یاد بگیرید ولی کپی نکنید. یاد بگیرید که چگونه خود را بیان کنید و در عین حال صداقت داشته باشید. چرا که صداقت در هنر بسیار ارزشمند است. تکنیک را هرکس می تواند بیاموزد، ولی این که بیاموزی چگونه با تکنیک به روشی صادقانه خود را بیان کنی، این مهم است. اثری که صداقت داشته باشد، حتی اگر از تکنیک بالایی برخوردار نباشد، همیشه در اوج قرار می گیرد.

امیر نادری کارگردان ایرانی:

امیر نادری، زاده 7 خرداد 1324 در شهر آبادان است. او یکی از کارگردان های تاثیر گذار و سرشناس در سینمای ایران است. وی فیلم سازی را با عکاسی شروع کرد. سال 1350 اولین ساخته اش "خداحافظ رفیق" را کارگردانی کرد. با فیلم های "دونده" و "آب، باد، خاک" مورد توجه جشنواره های جهانی قرار گرفت.

فیلم شناسی:

کات ۲۰۱۱

وگاس: بر اساس یک داستان واقعی ۲۰۰۸

دیوار صوتی ۲۰۰۵

ماراتن ۲۰۰۲

آ، ب، ث... منهتن ۱۹۹۷

منهتن از روی شماره ۱۹۹۳

برنده ۱۹۸۴

جستجو ۲ ۱۹۸۱

جستجو ۱ ۱۹۸۰

آب، باد، خاک ۱۳۶۴

دونده ۱۳۶۳

ساخت ایران ۱۳۵۷

تنگسیر ۱۳۵۲

ساز دهنی ۱۳۵۲

تنگنا ۱۳۵۲

مرثیه ۱۹۷۵

انتظار ۱۹۷۴

خداحافظ رفیق 1350

جوایز:

جایزه بهترین کارگردانی برای فیلم‌های تنگنا و تنگسیر از ششمین جشنواره فیلم سپاس ۱۳۵۳

جایزه برای فیلم انتظار از جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان کن ۱۳۵۳(۱۹۷۴)

جایزه بهترین فیلم برای فیلم دونده از جشنواره فیلم سه قاره نانت در سال ۱۳۶۵ (۱۹۸۶)

جایزه منتقدان بین‌المللی برای فیلم دونده از جشنواره فیلم ملبورن در سال ۱۳۶۶ (۱۹۸۷)

جایزه ویژه هیئت داوران برای فیلم آب، باد، خاک از جشنواره فیلم سیدنی در سال ۱۳۶۹ (۱۹۹۰)

جایزه برای فیلم آب، باد، خاک از جشنواره فیلم جیفونی در سال ۱۳۶۹ (۱۹۹۰)

جایزه برای فیلم آب، باد، خاک از جشنواره فیلم فوکودا در سال ۱۳۷۰ (۱۹۹۱)

جایزه برنز برای فیلم آب، باد، خاک از جشنواره فیلم دمشق در سال ۱۳۷۰ (۱۹۹۱)

جایزه تورناژ برای فیلم آ، ب، ث... منهتن از جشنواره فیلم آوینیون در سال ۱۹۹۷

جایزه منتقدان روبرتو روسلینی برای فیلم دیوار صوتی از جشنواره فیلم رم ۲۰۰۵

جایزه عصای سفید برای فیلم دیوار صوتی از جشنواره فیلم تورین ۲۰۰۵

نامزد دریافت جایزه شیرطلایی از شصت و پنجمین جشنواره فیلم ونیز برای فیلم وگاس ۲۰۰۸

تقدیر ویژه منتقدان فیلم کاتولیک SIGNIS، برای فیلم وگاس: بر اساس یک داستان واقعی، جشنواره فیلم ونیز، ۲۰۰۸[۴]

جایزه بهترین فیلم، انجمن فیلم‌سازان جوان ایتالیا، برای فیلم وگاس: بر اساس یک داستان واقعی، جشنواره فیلم ونیز، ۲۰۰۸[۵]

مژگان بهمنش

اخبار مرتبط
پیام شما
تازه ترین برنامه ها
ببینید بشنوید