|
||||||||||||||||||||||
GMT+08:00 || 2017-07-08 17:40:48 cri |
15 سال پیش عبدلله به همراه خانواده خود، زادگاهش "شین جیانگ" را ترک کرد تا زندگی بهتر را در شهر "نان چانگ" تجربه کند. زادگاه او در بخش "مو یو" شهر "ختن" منطقه خودگردان اویغور شین جیانگ است.
عبدالله در حال حاضر صاحب 11 رستوران و 10 دکه فروش خوراک شین جیانگی در شهر نان چانگ است. او 32 کارگر استخدام کرده است.
نخستین بار، او بیست سال پیش شین جیانگ را ترک کرد. در واقع، نخستین توقفگاه او پس از ترک خانه شهر نان چانگ نبود، بلکه به شهر "نن جینگ" مرکز استان "جیانگ سو" واقع در شرق چین رفت.
او به رادیو بین المللی چین می گوید که در سال 1997 به همراه دوست پدرش برای فروش خرما و انگور به شهر نن جینگ رفت. در آن جا برای نخستین بار سعی کرد تا به زبان چینی حرف بزند.
آن گونه که مشخص است، عبدلله در آن زمان احساس غرور می کرد، چراکه توانسته بود درآمدی خارج از تصور خود داشته باشد.
عبدالله می گوید، در نخستین سال در شهر نن جینگ، بیش از هزار یوان درآمد داشتم. پدر و مادرم از این موفقیت بسیار خوشحال بودند، اما در عین حال، از من خواستند که در شهر مسایل اخلاقی را رعایت کنم. عبدلله ادامه می دهد: در سال دوم در شهر نن جینگ، سه هزار یوان درآمد داشتم و در سومین سال، درآمدم به 5 هزار یوان رسید. اما والدینم از من خواستند، علی رغم بهبود وضعیت اقتصادی، هرگز مسایل اخلاقی را فراموش نکنم و هرگز دست به سرقت نزنم و با دیگران نزاع نکرده و هیچ گونه عمل غیراخلاقی انجام ندهم.
او به مدت سه سال در شهر نن جینگ زندگی کرد.
ماه سپتامبر سال 2002، عبدلله و خانوادهاش که برای مدتی در زادگاه خود در انتظارش مانده بودند، بار دیگر خانه را ترک کرد و این بار، آن ها به شهر نان چانگ مرکز استان جیانگ شی رفتند. در آن جا او مشغول به فروش کشمش شد. درآمد نخستین سال آن ها در شهر نان چانگ 4 هزار یوان بود. اما به سبب آب و هوای شرجی آن منطقه، فروش کشمش شغل خوبی به نظر نمی رسید. از این رو، عبدلله از همسر خود خداحافظی کرد تا به دنبال فرصتهای شغلی بهتر در استانهای اطراف باشد. یک روز، او در شهر "شیائو شان" استان "جه جیانگ" به طور اتفاقی، با دیدن یک دکه فروش لقمه «جین بینگ» (نوعی نان نازک چینی معمولا مخلوط با تخم مرغ) تصمیم گرفت از صاحب آن دکه مهارت پخت "جین بینگ" را بیاموزد. او می گوید که به مدت دو روز پشت سر هم مهمان صاحب آن دکه شد و بالاخره توانست بر مهارت پخت این خوراک چینی، تسلط پیدا کند.
عبدالله که در درست کردن لقمه "جین بینگ" ماهر شده بود، به شهر نان چانگ بازگشت و به همراه همسرش دکهای راه اندازی کرد تا "جین بینگ" بفروشند. عبدالله می گوید که سال 2006 تا 2009 زمان کلیدی برایش بوده است. در این مدت، او نه تنها درآمد خوبی داشت، بلکه با بسیاری اشخاص محلی آشنا شد که در واقع پایه کسب و کار را در آینده برای او بنا کردند.
از سال 2007 میلادی، عبدالله در ایستگاه راه آهن، جین بینگ می فروخت. اما در سال 2010، به دنبال بازسازی شهر نن چانگ، فروش کالا و اغذیه در اطراف ایستگاه راه آهن ممنوع شد. بنابراین، با متقاعد کردن و کمک "شو یون" رییس دفتر پلیس ایستگاه جنوبی راه آهن شهر نن چانگ، عبدالله که پول کافی نداشت، در نهایت توانست یک رستوران اجاره کند.
او همواره می گوید که در این سال ها، بدون کمک همسایگان و دوستان، هیچ کاری نمی توانستم در شهر نن چانگ انجام دهم. "لیو تینگ یانگ"، که به عبدالله برای اجاره مسکن وقتی که او تازه به شهر نن چانگ رسیده بود، کمک کرد، یکی از آن هاست. وقتی که "لیو تینگ یانگ" دید که عبدالله و کارمندانش مشغول هستند و هنوز در ساعت ده شب شام نخورده اند، تصمیم گرفت به آن ها کمک کند. او قابلمه، کاسه و چوب غذاخوری جدید خرید و با تهیه گوشت گوسفندی از فروشگاه شین جیانگی، خوارک خوش مزه برای آن ها تهیه کرد.
از آن جا که رستوران شب ها مشتریان زیادی دارد، عبدالله کاملا مشغول می شود و نمی تواند به دخترش "آیشیم" در انجام تکالیف مدرسه کمک کند. آیشیم حالا در سال سوم مدرسه ابتدایی شهر نن چانگ درس می خواند. آیشیم 12 ساله قبلا زبان قوم "هان" را نمی دانست، اما در حال حاضر او نه تنها می تواند زبان قوم هان را روان صحبت کند، بلکه می تواند به پدرش عبدالله هم این زبان را بیاموزد. این ها به سبب کمک های "لو گوا لیان" همسایه آن هاست. آیشیم، بانو "لو" را مادر خود می خواند. در عید بهار امسال آیشیم سه شب در کنار بانو لو، عید را جشن گرفت.
عبدالله می گوید، زندگیدر شهر نن چانگ برای رشد و آموزش دخترش بسیار سخت بوده است. برای همین او از این نظر احساس شرمندگی می کند.
اما لوا گوان لیانگ و جیانگ فورون، دو همسایه او، بسیار به عبدالله کمک کرده اند.
در این سال ها همچنین افراد زیادی مانند دو همسایه اش، با او همراهی کرده اند. او بسیار تحت تاثیر این کمک های خالصانه و بدون ریا قرار گرفته است. او از والدینش آموخت و همانند دوستانی که کمکش کردند، به هموطنان محروم خود در نن چانگ یاری رساند. ابتدای سال 2017، او با بردن گوشت گوسفندی و مقداری پول نقد به دیدن 15 خانواده محروم، سالمندانی که به تنهایی زندگی می کنند و معلولان رفت.
عبدالله در پایان سال 1996 ازدواج کرد. آن ها چهار فرزند دارند. او امیدوار است فرزندانش که در مناطق متفاوت زندگی می کنند، بتوانند سنت اویغورها را که کمک به دیگران است، به درستی رعایت کنند.
دو ماه پیش دو جوان شین جیانگی در دکان کبابی عبدالله استخدام شدند. آن ها هر روز با خرسندی مشغول به کار می شوند.
عبدالله می گوید: بسیاری از کارکنان کبابی از شین جیانگ آمده اند. برخی همشهری و برخی دیگر از فامیل هایم هستند. آن ها پس از ورود به نن چانگ، از آینده خود انتظارات زیادی دارند. عبدالله این مسوولیت را برعهده خود گذاشته است که آنان را در ایجاد زندگی مطلوب آینده هدایت کند. حتی اگر آن ها آشنا نباشند و از منطقه ای بسیار دور آمده باشند.
در حال حاضر جمعیت شناور چین از 240 میلیون نفر فراتر رفته است، یعنی از هر 6 نفر، یک نفر مهاجر است. آن ها زادگاه خود را ترک کرده، در ساخت و ساز شهری شرکت کرده، از رونق و فرصت شهری بهره مند می شوند و امیدوارند تا با تلاش خود، سرنوشت خود و نسل آینده را تغییر دهند.
رسانه ها |
برگزیده ها |
خبرهای تصویری |
بشنوید |
ببینید |
© China Radio International.CRI. All Rights Reserved. 16A Shijingshan Road, Beijing, China. 100040 |