CRI Online
 

D

GMT+08:00 || 2009-05-05 11:00:47        cri

dànɡ

Œadj. 合适;适宜:

1:(صفت )مناسب

处理得当

برخورد مناسب

用词不当

بیانات نامناسب

v. 作为;看成:

2:(فعل)تلقی کردن ، دانستن

当真

حقیقت  دانستن

我当你走了呢原来你还在这

فکر کردم رفته ای ، اما هنوز اینجا یی.

dāo

n. :

( اسم ) چاقو ، گارد

菜刀︱ 刺刀

 گارد ، چاقو

刀子

چاقو

dǎo

Œv. 引领;带领:

1:(فعل)هدایت کردن

导游︱ 领导

راهنمایی ، رهبری

记住老师的教导。

در یاد نگنهداشتن آموزشهای معلم

v. 传导:

2:(فعل) در فیزیک ناقل و رسانا بودن

导管 导电

لوله ، رسانای برق

半导体

نیمه رسانا

dǎo

Œv. 人或立着的东西躺下来:

1:(فعل) دراز کشیدن انسان  ، به دراز انداختن چیزی ، افتادن

واژگون کردن

摔倒

به زمین افتادن

风刮倒了小树

باد نهال ها را انداخت

v. 转换;更换:

2:( فعل)عوض کردن ، تعویض کردن

倒班︱ 倒换

نوبت های  کار را عوض کردن

我上班要倒两次车

من در راه  اداره دو بار اتبوس عوض می کنم .

dào

Œv. 抵达;到达:

1:(فعل)رسیدن ، وارد شدن

到站了 看不到

به ایستگان رسیدن ، دیده نشد

想让我上当办不到

می خواهی سرم کلاه بگذاری؟ امکان ندارد

人都到齐了

همگان رسیده اند .

v. 去;往:

2:(فعل)رفتن

到学校上课

به مدرسه رفتن

多到户外活动

رفتن به  بیرون  و ورزش کردن

Žadj. 周全;周密:

3:(صفت)کامل ، دقیق

周到

کامل ، همه جانبه  

你想得很周到。

فکر همه چیز را کرده اید .

dào

Œv. 位置或方向相反:

1:(فعل ) جایگاه یا سمت برعکس

倒立 倒退

ایستادن معکوس ، به قهقوا رفتن ، پیشروی کردن  

次序放倒了

برعکس چیده  شده است .

v. 使容器里面的东西出来:

2(فعل):  خارج شدن چیزی از ظرفش  

倒水

 ریختن آب

给客人倒茶

یک لیوان چای برای مهمان  بریزید.

dào

Œn. 道路:

1:(اسم)راه

道路 铁道

جاده ، راه آهن

下水道修好了

لوله آب   تعمیر شده است

n. 道理;事理;途径;方法:

2:(اسم) حقیقت ، اصول، دلیل ، راه ، شیوه و طرز

天道 公道

عدالت

Žn. (精神、文化方面的)技术:

3:(اسم)مهارت  فرهنگی و معنوی 

茶道|棋道

هنر چایی ، مهارت شطرنج

她很懂医道

او طببت حاذقی است .

 classifier. 用于题目:

4:  ( واحد شمارش ) برای پرسش

十道题

ده سئوال

Œv. 获取:

1: (فعل)کسب کردن ، به دست آمدن 

得到︱ 取得

تصاحب کردن ، به دست آوردن

得了满分

امتیازات کامل را کسب کردن 

v. 适合:

2:(فعل)منطبق بودن، سازگار بودن 

得当

مناسب، شایسته 

得法

به نحو شایان انجام دادن

说话得体

حرفهای درخور و  مناسب

Žv. 表示许可或能够:

3: (فعل)مجاز بودن ، اجازه گرفتن

这里的书不得随便拿走

کتابهای اینجا را  بدون اجازه نمی شود بیرون برد. 

de

放在动词或形容词前面,用来形容某些动作或状态:

قبل از فعل یا صفت به آن حالت قیدی می دهد 

飞快地跑

سریع دویدن.

天慢慢地黑了

هوا آرام آرام تاریک شد  .

de

Œ放在名词、代词、形容词之后,限定范围或性质:

1: بعد از اسم ،ضمیر و  صفت ، دامنه  یا خصلت را محدود می کند 

送信的

نامه رسان

天然的

طبیعی

花有白的有浅黄的

تعدادی از گل ها سفید و تعدادی دیگر زرد کم رنگ هستند .

用在句子最后,表示确定的语气:

2: در پایان یک جمله تائید را می رساند . 

计划是确定了的。

برنامه معین  شده است

这个消息我知道的

این خبر برای من معلوم  است، این خبر را قبلا می دانستم


1 2 3 4 5
اخبار مرتبط
پیام شما
تازه ترین برنامه ها
ببینید بشنوید