|
||
GMT+08:00 || 2009-05-05 10:48:06 cri |
chū |
v. 从里面到外面: |1: (فعل) از درون خارج شدن؛ بیرون رفتن: 出门︱ 出国 از خانه خارج شدن | از کشور خارج شدن 他外出办事去了。 او برای انجام مأموریت بیرون رفت. v. 超出;离开: 2: (فعل) فرا رفتن، خارج شدن؛ ترک کردن: 出界 (توپ بازی) بیرون ؛ خارج ؛ اوت 不出五年 کمتر از 5 سال v. 来到;出现: 3 : (فعل) آمدن؛ فرا رسیدن، به چشم خوردن: 出现 به چشم خوردن؛ ظاهر شدن 晚会有明星出场。 |
chū |
adj. 第一个;开始的: 1 : (صفت) نخست، در اوائل: 初学︱ 当初 شروع به آموختن کردن؛ در ابتدا 他们初次见面。 آنان نخستین بار همدیگر را می ببنند. adj. 等级最低的: 2: (صفت) پایین ترین سطح: 初级中学 سیکل اول دبیرستان 初等教育 آموزش ابتدایی 他今年上初中。 |
chú |
v. 去掉;清除: 1: (فعل) از بین بردن، پاک کردن؛ ریشه کن کردن: 除草︱ 根除 علف و سبزه را کشیدن | ریشه کن کردن 用农药除害虫 نابودن کردن حشرات موذی با سموم کشاورزی prep. 不计算在内;除了: 2: (حرف اضافه) غیر از؛ علاوه بر: 除了老王,别的人都到了。 |
chǔ 处 |
v. 在;位置在: 1: (فعل) در حال ... بودن، در... واقع بودن: 地处山区 واقع در منطقه کوهستانی 儿童正处在长身体的时期。 کودکان در دوره رشد هستند. v. 安排;处置: 2 : (فعل)ترتیب دادن؛ ساماندهی کردن: 处理 ︱ 受到处分 رسیدگی کردن | به مجازات رسیدن |
chù 处 |
n. 地方: 1: (اسم) محل؛ مکان؛ جا: 处所︱ 住处 جا ؛محل | اقامتگاه 远处有一 座山。 در جایی دور کوهی قرار است. n. 某些机关或机关中单位的名称: 2: (اسم) اسم نهادی در اداره ؛دفتر، اداره: 办事处︱ 总务处 دفتر | اداره امور عمومی 这是公园的管理处。 اینجا دفتر مدیریت پارک است. |
chuān |
v. 把衣服、鞋袜等加在身上: 1: (فعل) به تن کردن، پوشیدن لباس ، کفش یا جوراب: 穿鞋 پوشیدن کفش 快穿好衣服。 سریع لباست را بپوش. v. 通过: 2: (فعل) عبور کردن؛ رد شدن: 穿孔 ︱ 穿行 سوراخ کردن | عبور کردن 穿过广场 |
chuán 传 |
v. 递交;一方交给另一方: 1: (فعل) تحویل دادن، پاس دادن از یک طرف به طرف دیگر: 传球 توپ را پاس دادن 传递 انتقال دادن ؛تحویل دادن 这件银器是祖传的。 این ظروف نقره از نیاکان به ارث رسیده است. v. 散布;宣扬: 2: (فعل) پخش کردن ؛ تبلیغ کردن: 传染 شیوع دادن ؛سرایت کردن 做好产品的宣传 انجام تبلیغات مطلوب درباره محصولات v. 传导: 3: (فعل) انتقال دادن: 传电 ︱ 传热 انتقال برق | انتقال گرما 暖流传遍全身。 گرما به سراسر بدن انتقال می یابد v. 表达: 4: (فعل) بیان کردن؛ نشان دادن: 传神 ︱ 眉目传情 روش زنده و حیات بخش | با آبرو و چشم حامل عشق و محبت به یکدیگر نگریستن |
chuán |
n. 船: (اسم) کشتی، قایق: 木船︱ 游船 قایق چوبی | قایق تفریحی 河边停着一只小船。 |
chuāng |
n. 窗户: (اسم) پنجره؛ دریچه: 窗前︱ 窗台 جلو پنجره | رف جلوی پنجره 他走到窗前。 |
chuánɡ |
n.床: (اسم) تختخواب: 床位 بستر 他买了一张新床。 |
© China Radio International.CRI. All Rights Reserved. 16A Shijingshan Road, Beijing, China. 100040 |