علی موسوی خلخالی
مدتهاست که جهان با روایت غالب تمدن غربی روبهروست. غربیها مدتهاست تلاش دارند آنچه روایت مطلوب خود میدانند را بر تصور جهانیان غالب و قالب کنند. بهویژه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در ابتدای دهه نود قرن گذشته و ورود جهان به دوره تک قطبی به رهبری ایالات متحده امریکا که به تبع آن، اردوگاه غرب با فروپاشی کمونیسم پیروزی خود را جشن گرفت و خود را میداندار عرصه بینالمللی دانست، غربیها همه تلاش خود را به کار بستند تا خود را به حق نشان دهند و طرفهای دیگر را ناحق، کهنهپرست و فاقد ارزش اندیشه انسانی جلوه دهند. تلاش غربیها همواره بر برتری دادن به دیدگاههای خود و کنار زدن دیدگاههای دیگران متمرکز بوده است تا به این ترتیب روایت خاص خود را از دولت – ملتسازی بر جهانیان، بیتوجه به ارزشها و فرهنگهای دیگران، غالب کنند. در این راستا غرب همواره تلاش کرده است تنوع تمدنی را صرفا جنبه کهن به آن دهد و آموزههای آن را منسوخ جلوه دهد و در مقابل صرفا دیدگاههای خود را مترقی، آموزنده و چراغ راه آینده بنمایاند. در حالی که تمدنهای بشری به ویژه تمدنهای شرقی و از همه بارزتر تمدنهای آسیایی حرفهای بسیاری برای گفتن دارند و آموزههای آنها برای صدها سال چراغ راه مردم بوده است. مثلا اندیشه کنفوسیوسی همچنان چراغ راه بسیاری از اندیشهها و مکاتب سیاسی و فلسفی در جهان است که با وجود قدمت کهن آن همچنان برای بسیاری از اهالی فرهنگ تازگی دارد و میتواند مخاطب جذب کند.
با آغاز هزاره جدید و ظهور قدرت جدیدی به نام چین که در عرصه اقتصادی از تمامی کشورهای اروپایی پیشی گرفته است و شانهبهشانه امریکا در صحنههای اقتصادی و بینالمللی حرکت میکند، این کشور با پشتوانه تمدنی غنی خود توانسته روایت تازهای را به جهانیان ارائه دهد که بر خلاف روایت غربی، احترام به گوناگونی تمدنها، حمایت از ارزشهای مشترک بشری، ارج نهادن به میراث و نوآوری تمدنها و تقویت تعاملات و همکاری مردم با مردم در سطح بینالمللی را خواهان است. این روایت تازه بر خلاف تمدن غربی، تمدنهای دیگر را نفی نمیکند و تمدنهای غیراروپایی را از محتوا و ارزش خالی نمیداند، بلکه بر اساس احترام به تمدنهای دیگر گفتوگوی میان آنها و گشودن راهی جدید در عرصه بین المللی را خواهان است.
در تاریخ هزاران ساله بشریت، تمدنهای گوناگونی پا به عرصه حیات گذاشتهاند، توسعه یافتهاند و در نتیجه توسعه جامعه انسانی را موجب شدهاند که فرهنگ و تمدن بشری را ارتقاء دادهاند. این گوناگونی و تنوع یک مشخصه بارز برای تمدنها محسوب میشود. باوجود تفاوتها در تاریخ، فرهنگ، نظامهای سیاسی و مراحل توسعه، کشورهای سراسر جهان یک آرزوی مشترک برای صلح، توسعه، برابری، عدالت، دموکراسی و آزادی یا به عبارت دیگر ارزشهای مشترک انسانی دارند. مردم حق دارند که با ذهنی روشن و آزادانه ارزش تفاوت تمدنها را درک کنند و انتظار داشته باشند فکر و اندیشهای بر آنها تحمیل نشود، در عین حالی که باید از تحمیل ارزشها یا الگوهای خود به دیگران خودداری کنند.
جاده ابریشم و ابتکار کمبربند – جاده
جاده ابریشم نمونه بارز گفت وگوی تمدنهاست که در نزدیکی فرهنگی کشورهای واقع در این مسیر موثر بوده است. جاده ابریشم در طول تاریخ صدها سالهی خود توانسته بود روح همکاری بین مردم در تمدنهای گوناگون را ارتقا دهد و در نزدیکی آنها به یکدیگر موثر افتد. یکی از بارزترین آنها نزدیکی تمدن ایرانی به تمدن چینی، دو امپراطوری بزرگ جهان در سدههای گذشته بود. ایران و چین طی این دوره ضمن داد و ستد کالا توانسته بودند بر فرهنگ و ارزشهای معنوی یکدیگر تاثیر بگذارند و در ارتقای فرهنگ یکدیگر موثر باشند.
طی یک دهه اخیر دولت چین به فکر احیای این مسیر تاریخی تحت عنوان ابتکار «کمربند – جاده» افتاده است تا ضمن تقویت تعاملات تجاری کشورهای واقع در این مسیر، فرهنگها و تمدنها را به یکدیگر نزدیک کند. ابتکار کمربند – جاده میتواند ضمن ارتقای زیرساختهای کشورهای واقع در این مسیر، به اقتصاد آنها رونقی جدی بدهد و اتصال شرق به غرب جهان را به واقعیتی ملموس تبدیل کند. در این مسیر ایران، کشوری کهن با تمدنی هزاران ساله که قدرتی منطقهای در غرب آسیا محسوب میشود و از جایگاه ویژهای در میان کشورهای آسیای میانه و غرب آسیا برخوردار است، در مسیر شرق به غرب واقع شده و میتواند ثمرات بسیاری از این ابتکار نصیب خود کند و به ارتقای جایگاه بینالمللی خود، بهویژه در کوریدورهای مهم جهانی، کمک شایانی کند. ضمن آن که ابتکار کمربند – جاده کمکی شایان به تقویت اقتصاد ایران نیز میکند و به واسطه آن کالاهای ایرانی نیز آسانتر در دسترس بازارهای جهانی قرار میگیرد.
جنبههای فرهنگی
ابتکار کمربند – جاده جنبه فرهنگی قابل ملاحظهای نیز دارد. در سالهای اخیر، چین و کشورهای آسیای غربی به طور فعال مبادلات و گفتوگوهای تمدنی انجام دادهاند و برای اجرای ابتکار تمدن جهانی تلاش کردهاند یادگیری متقابل تمدنهای باستانی را ترویج کنند و همزیستی هماهنگ و دستیابی متقابل به تمدنهای مختلف را ترویج کردهاند. ایران یکی از نخستین کشورهایی است که به ابتکار بینالمللی «اقدام حفاظت از میراث فرهنگی آسیا» پاسخ داده است.
موزه «شهر ممنوعه» چین به همراه موزه ملی ایران، وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی ایران، کمیسیون سلطنتی «العُلا» در عربستان سعودی و سایر نهادها چندی پیش به طور مشترک «نمایشگاه مواجهه با تاریخ – مبادلات تمدنهای باستانی بین چین و آسیای غربی» و «شکوه ایران باستان – نمایشگاه میراث فرهنگی برجسته ایران» و «نمایشگاه العُلا – واحه معجزه شبه جزیره عربستان» را راهاندازی کردند؛ سه نمایشگاه تقریبا به طور همزمان شروع شده است و سه ماه ادامه خواهد داشت. برگزاری چنین رویداد تبادل فرهنگی، نه تنها اقدام عملی سه کشور برای اجرای مشترک ابتکار تمدن جهانی محسوب میشود، بلکه رویداد مهمی است که گسترش سازوکار همکاری سه جانبه از سیاست به حوزه انسانی پس از توافق در گفت وگوهای پکن در مارس ۲۰۲۳ را نشان میدهد.
چین نقشی برجسته در پیشبرد یادگیری متقابل تمدنهای باستانی دارد. این کشور خود از تمدنی هزاران ساله برخوردار است و میراث فرهنگی بسیار غنی و پرباری دارد. چین در عین حالی که متفاوت از فرهنگها و سنتهای دیگر کشورهای جهان است، خود از ظرفیت بسیار پرباری برخوردار است که قابلیت عرضه و الگو شدن برای دیگران را دارد. چنین نقش برجستهای در کنار دیگر ظرفیتهای اجتماعی و فرهنگی چین به آن کمک میکند تا نقشی متفاوت از دیگر کشورهای جهان در ارتقای فرهنگ جهانی ایفا کند.
نویسنده: نویسنده: علی موسوی خلخالی
مطالب نوشته شده در این مقاله برگرفته از نظرات شخصی نویسنده است و موضع رسمی بخش فارسی رادیو و تلویزیون مرکزی چین را منعکس نمی کند.
-
2024/10/08 09:40:16
- GMT+08:00
- /