بر اساس گزارشهای رسانههای خارجی، شرکتهای آلمانی به ویژه خودروسازان، به شکلی قابل توجه امسال سرمایه گذاری مستقیم خود در چین را افزایش دادهاند و طی نیمه نخست 2024 جمعا 7.3 میلیارد یورو سرمایه گذاری کردهاند.
برخی از این گزارشها عمدا به بزرگنمایی «تنشهای تجاری چین-اتحادیه اروپا» در حال حاضر پرداخته و به پیشینه به اصطلاح «ریسک زدایی» اشاره کردهاند تا این «مخالفت» شرکتهای آلمانی را برجسته سازند. برخی رسانههای فرانسوی حتی آشکارا اعلام کردند که شرکتهای آلمانی «ظاهرا سندروم استکهلم دارند».
شرکتهای آلمانی در چین به پول رسیدهاند و درباره چشماندازهای بازار چین خوشبین هستند، بنا بر این افزایش سرمایه گذاری در این کشور را انتخاب کردهاند. اما آیا این یک رفتار تجاری عادی نیست؟
«گزارش نظرسنجی اعتماد تجاری 24/2023» که اخیرا توسط «اتاق بازرگانی آلمان در چین» منتشر شده نشان میدهد 91 درصد شرکتهای آلمانی حاضر در این نظرسنجی اعلام کردهاند که به ریشه دوندان در بازار چین ادامه خواهند داد و بیش از نیمی از شرکتهای آلمانی در نظر دارند طی دو سال آینده سرمایه گذاری در چین را افزایش دهند.
با این وجود، برخی رسانههای اروپایی همچنین از عبارت «سندروم استکهلم» استفاده کردهاند که وابستگی بیمارگونه گروگانها به گروگانگیران را برای توصیف رابطه بین شرکتهای آلمانی و بازار چین، نشان دهند.
این باورنکردنی است و باعث شده مردم بپرسند، چرا آنها این قدر در قبال شرکتهای آلمانی سرمایه گذار در چین، حساس و عصبی هستند؟
به احتمال زیاد آنهایی که میخواهند ثابت کنند راهبرد «ریسک زدایی» صحیح است و آنهایی که سعی در بزرگنمایی «خروج سرمایههای خارجی از چین» دارند، از دیدن اشتباهات خود مضطرب و هراسناک هستند.
در حقیقت، تلاش برای ربودن سرمایه با ابزارهای غیر بازاری مانند تعرفههای تنبیهی و «جدا شدن و شکستن زنجیره» همان «سندروم استکهلم» است که افراد وسواسی را عاشق نظریه گروگانگیران میکند.
با این همه، بدیهی است «سیاستزدگی گسترده» و «تعمیم مفهوم امنیتی» چماقهای نامحبوبی در بازار سرمایه گذاری بینالمللی هستند. شرکتها از منظر هزینه-فایده تصمیم میگیرند که در واقع مخالفتی بیصدا با این رویکرد است. حالا که شاهد این بودهاند که تبلیغ «جدا شدن» در پوشش «ریسکزدایی»، بین شرکتهای آلمانی و چین تاثیری نداشته، آنها روی سرمایه گذاری شرکتهای آلمانی در چین تمرکز کرده و همچنین به فکر استفاده از ابزارهای سیاسی و افکار عمومی برای جلوگیری از سرمایه گذاری شرکتهای آلمانی در چین افتادهاند.
«ماهی که در آب شنا میکند بهتر از همه کیفیت خوبی یا بدی آب را میداند». این شرکتهای آلمانی که با رسیدن به پول واقعی دست به انتخاب زدهاند، بیشترین حرف را در خصوص چگونگی وضعیت بازار چین میزنند.
بیش از 500 شرکت آلمانی در «تایتسانگ» مستقر هستند، خودروسازی «فولکسواگن» 2.5 میلیارد یورو برای توسعه تولید و مرکز نوآوری خود در «ههفی» سرمایه گذاری کرده، خودروسازی «بامو» نیز 2.5 میلیارد یورو برای توسعه کارخانه «شنیانگ» خود سرمایه گذاری کرده و «نخستین مرکز آلمانی فدراسیون فدرال شرکتهای کوچک و متوسط آلمان» در شنیانگ افتتاح شده است.
اینها همه رأی اعتماد و اطمینان به فضای کلی کسب و کار، زیرساختها و ارزیابی فراگیر پایه زنجیره صنعتی چین است.
برای شرکتهای آلمانی یافتن یک بازار با رشد ثابت و چشم اندازهای گسترده مثل چین در سراسر جهان، آسان نیست.
این اعتماد و اطمینان همچنین در استقرار راهبردی بلند مدت سرمایه گذاری در چین انعکاس یافته است.
بخشی قابل توجه از سرمایه گذاری آلمان در چین طی سالهای اخیر بخاطر این واقعیت است که شرکتهای آلمانی سودهایی را که در چین به دست آوردهاند به شرکتهای خود در چین اضافه کردهاند. از یک سو این نشان دهنده آن است که شرکتهای آلمانی در واقع به سود هنگفتی از بازار چین دست یافته و از سوی دیگر نشان میدهد که شرکتهای المانی درباره شرایط چینِ امروز و فردا خوش بین هستند.
این انتخاب قاطعانه شرکتهای آلمانی باید همچنین یک یادآور برای برخی اروپاییها باشد. آیا باید همچنان بر توهمات روایت «ریسک زدایی» اصرار ورزند؟
شرکت «سامسونگ» کره جنوبی، طرح خود را در چین در صنایع با فناوری پیشرفته مانند تراشهها، نمایشگرهای OLED و باتریهای انرژی جدید تسریع بخشیده و شرکت «فاکسکان» اخیراً سرمایه گذاری خود را در «جِنگجوئو» افزایش داده است.
شرکتهای اروپایی که پایه خوبی برای همکاری با چین دارند و مزایای پیشگام بودن معینی در توسعه کیفی چین و گشایش سطح بالای چین به جهان خارج را دارند، دلیلی ندارند که خود را فلج کنند و شادابی خود را از بین ببرند تا خودخواهی سیاسی نیروهای خاصی را برآورده کنند.
-
2024/08/15 16:53:20
- GMT+08:00
- /