نادر صادقیان، جامعه شناس و استاد دانشگاه ایران
گردشگری صنعتی فرهنگی و اجتماعی است زیرا بر پایه اصول مهمان نوازی بنا شده است. این صنعت فعالیت های اقتصادی را تحت تاثیر قرار می دهد و در کاهش شاخص فقر و بیکاری موثر است.
در تقسیم بندی صنایع اشتغالزا، صنعت گردشگری بزرگترین صنعت در جهان است اما به همین میزان صحنه رقابت گسترده است. چون بیشتر کشور های جهان به طور بالقوه این ظرفیت را دارند و می توانند مهمترین منبع درآمدی خود و بیشترین فرصت های شغلی را بر مبنای صنعت گردشگری تعریف کنند.
آن دسته از کشورهای دنیا که این ظرفیت بالقوه را به ظرفیت بالفعل تبدیل کرده اند، چین، فرانسه، اسپانیا، آمریکا، ایتالیا و ترکیه از جمله کشور هایی هستند که صنعت گردشگری توسط دولتهایشان مورد توجه ویژه قرار گرفته است و توانسته اند با توسعه زیرساخت های صنعت گردشگری بالاترین میزان ارزش افزوده را به صورت مستقیم و غیرمستقیم از مشاغل ایجاد شده در این پروسه کسب کنند.
صنعت گردشگری با رشد اقتصادی و توسعه مالی رابطه ای مثبت و معنا دار دارد، از سویی افزایش رشد اقتصادی به بهبود زیر ساخت ها و توسعه صنعت گردشگری منجر می شود. این چرخه به توسعه همه جانبه مناطق گردشگر پذیر کمک می کند. از این رو در کشوری مثل چین توجه به گردشگری با نگاهی بخشی و با هدف ارتقا فرهنگی مناطق، توسعه محلی، اشتغالزایی و افزایش رفاه انجام می گیرد.
دولت مرکزی به طور خاص به عواید اقتصادی گسترش این صنعت چشم ندوخته بلکه با فراهم آوردن زیر ساخت های لازم و ضروری، صنعت گردشگری را به عنوان ظرفیتی درون زا به این مناطق معرفی کرده است تا به خودکفایی برسند.
در چین مناطق شرقی از رفاه و توسعه اقتصادی بیشتری برخوردارند و سلیقه گردشگران نیز نشان می دهد که به بازدید از مناطق شرقی تمایل بیشتری دارند. نگاه جدید برنامه ریزان صنعت گردشگری در چین نشان می دهد که می خواهند بین مقاصد گردشگر پذیر در شرق و غرب این کشور توازنی ایجاد کنند.
برنامه هایی که ایده توسعه به وسیله تولید را دنبال می کنند، در غرب چین اجرا شده و به حداکثر ظرفیت رسیده است، ولی نتایج این توسعه صنعتی برای ایجاد رفاه حداکثری در این بخش کافی نبود. صنعت گردشگری می تواند به عنوان درآمدی مکمل برای این منطقه عمل کند و برنامه های پکن برای توسعه غرب را به ثمر برساند. اگر در خبر ها اسم شهر های غربی چین بیشتر شنیده می شود به همین دلیل است. پکن می خواهد گردشگران را به استان های غربی راهنمایی کند. هدف چین خروج این مناطق از انزوا و رسیدن به رشد اقتصادی و رفاه بیشتر است.
به طور کلی دولت چین قصد دارد این کشور را به اولین مقصد گردشگری جهان تبدیل کند. چین ابتدا زیر ساخت های گردشگری را افزایش داد و سپس به گردشگری داخلی توجه کرد و ظرفیت توریست پذیری جاذبه های گردشگری مناطق مختلف این کشور را محک زد. امروز دولت براساس تجربه ای که کسب کرده و با توجه به ظرفیت مناطق زیر ساخت های گردشگری را با هدف گرفتن سهم قابل توجهی از بازار گردشگری جهانی توسعه می دهد.
ورود گردشگران به یک منطقه، آغازی دوباره برای توسعه صنعت گردشگری در آن حوزه است. کافی است مقاصد مد نظر پکن توسط گردشگران بین المللی شناسایی شود، دیگر نیازی نیست دولت هزینه مجددی داشته باشد ارزی که گردشگر می آورد موجب رشد اقتصادی و افزایش رفاه در آن منطقه خواهد شد.
درسی که ایران باید بگیرد در نقطه شروع این ایده است. مسئول سیاستگذاریهای فرهنگی و گردشگری چین، وزارت فرهنگ این کشور است. چین گردشگری را امری فرهنگی می داد و این حوزه را با مسائل سیاسی و ایدئولوژیک گره نزده است. فرهنگ یعنی قدرت نرم و چین اتخاذ سیاست های حوزه گردشگری را به یک مجموعه مدیریتی کاملا فرهنگی سپرده است.
نویسنده: نادر صادقیان، جامعه شناس و استاد دانشگاه ایران
مطالب نوشته شده در این مقاله برگرفته از نظرات شخصی نویسنده است و موضع رسمی بخش فارسی رادیو و تلویزیون مرکزی چین را منعکس نمی کند.
-
2024/05/27 16:17:11
- GMT+08:00
- /