رابطه مستقیم ابتکارات چین با تمدن 5 هزار ساله خود
2024/04/08 11:15:36

  صمیم مرادی؛ پژوهشگر مطالعات شرق آسیا و دبیر هسته مطالعات چین دانشگاه امام صادق علیه السلام ایران

در سال­های اخیر چین به یکی از اثرگذارترین کنشگران جهان در پهنه روابط بین الملل بدل گشته و کمتر زمانی است که با رصد آخرین رویدادها و تحولات بین المللی نام چین به گوش نرسد و به چشم نیاید. کارشناسان امور بین الملل این اتفاق را مرهون نوع حکمرانی کارآمد دولت چین، اتخاذ سیاست­های تنش زدا و مبتنی بر رویکرد برد-برد و مهم تر از همه رشد اقتصادی چین دانسته­­اند. بطوری که در اقصی نقاط جهان کشورهای مختلف مشتاقانه به دنبال گسترش روابط خود با چین هستند تا بتوانند از سرمایه­گذاری و تکنولوژی چینی برای رشد و پیشرفت کشور خود بهره ببرند.

شکوفایی اقتصادی چین به حدی مهم و قابل توجه است که برخی آن را پس از انقلاب صنعتی در قرن هجدهم، مهم ترین تحول اقتصادی جهان بر می­شمارند و معتقدند چین به واسطه­ی آن نقش تعیین کننده در ترسیم جهان آینده دارد.

با این وجود رقبای عمدتا غربی چین همواره کشورهای دیگر را از گسترده و عمیق­تر کردن روابط خود با پکن برحذر داشته و بیان می­کنند که گسترش روابط با چین منجر به نفوذ پکن در کشورشان و در نهایت از دست رفتن استقلال آن­ها می­شود.

نگاشت حاضر بر آن است که به این پرسش پاسخ دهد که «آیا گسترش روابط با چین خطر و تهدیدی برای کشورهای در حال توسعه و کمتر توسعه یافته است؟» و با ارائه­ی نگاهی صحیح، واقع بینانه و به دور از تخیلات رایج به پاسخ این پرسش که «آیا چین به دنبال نفوذ و سلب استقلال دیگر کشورها هست؟» برسد.

تاثیر فرهنگ کنفسیوس بر مردم و سیاست خارجی چین

برخلاف فرهنگ غربی که طرفدار زور و هژمونی است، حکمرانان چینی همیشه بر وحدت داخلی متمرکز بوده و هرگز به فتح و غارت دیگر کشورها افتخار نکرده‌اند. برای سال های طولانی و قرن­های متمادی است که ملت چین تحت تأثیر فرهنگ کنفوسیوس بوده­اند و به عبارت «صلح گرانبهاترین سرمایه است» توجه ویژه­ای دارند. در کتاب کلاسیک «آنالکت‌های کنفوسیوس» یا گزیده سخنان کنفوسیوس، ضرب‌المثل معروفی وجود دارد که می‌گوید «مردم در چهار دریا برادرند» که هم مضمون شعر معروف «بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند» از سعدی شیرازی است. تاثیر آرا و اندیشه کنفسیوس افزون بر مردم چین، در سیاست خارجی چین نیز ساری و جاری است. پیشنهاد چین برای ساختن «جامعه‌ای بشری با سرنوشت مشترک» ریشه در مفهوم کنفوسیوس مبنی بر «انسجام بزرگ زیر آسمان» دارد. چین به سیاست خارجی «عدم مداخله در امور داخلی سایر کشورها» پایبند است، که بر اندیشه کنفوسیوس مبنی بر «آنچه برای خود نمی‌پسندی برای دیگران هم مپسند» استوار است.

بررسی تاریخ باستان چین هم گواه بر رویکرد صلح طلب چینی­ها دارد. و چین باستان حتی در اوج قدرت و اقتدار خود نیز به دنبال هژمونی و تسلط بر دیگر ملل نبوده است و به گفته­ی کارشناسان ریشه­ی این نوع عملکرد را می­توان در انگاره­ی عمیق فرهنگی «صلح و انسجام» جست­وجو کرد.

به دلیل انگاره­ی عمیق فرهنگی «صلح و انسجام» است که چین باستان حتی در پررونق‌ترین دوره خود به دنبال هژمونی نبود. «جانگ چیان» (سفیر و امپراتور چین) به آسیای غربی و «جنگ هه» (دریاسالار و مکتشف نامدار چینی) به اقیانوس آرام جنوبی و اقیانوس هند سفر کردند. در آن زمان سلسله «هان» و سلسله «مینگ» چین قدرت‌های جهانی بودند، این در حالی است که این دو سلسله به دنبال استثمار ملل ضعیف­تر نبوده و بلکه فعالانه به دنبال همکاری برد-برد بودند و در نهایت این اقدام آنان منجر به افزایش تعاملات ملل باستان، ادغام و رونق تمدن بشری شد.

این رویکرد در نوع کنش ورزی امروزی چین نیز قابل مشاهده است و این کشور با پایبندی بر صلح و انسجام، سرگرم حل درگیری و بحران ها است. کمک به احیای روابط سیاسی بین عربستان سعودی و ایران یک نمونه از آن است. در بحران­های دیگر نظیر بحران روسیه و اوکراین، فلسطین و رژیم صهیونیستی(اسرائیل)، این کشور همواره بر اتخاذ رویکردهای صلح آمیز و گفت و گو تاکید داشته و بر آن بوده نه تنها منفعلانه عمل نکند بلکه از دامن زدن به درگیری جلوگیری کند.

رابطه­ی سنت­های فرهنگی چین با ابتکارات این کشور

چین سنت فرهنگی صلح و همکاری را به ارث برده و از ساختن جامعه‌ای بشری با سرنوشت مشترک دفاع می‌کند؛ سر ریز فرهنگ صلح و همکاری چینیان را می­توان در طرح­هایی نظیر «ابتکار کمربند و جاده»، «ابتکار توسعه جهانی»، «ابتکار امنیت جهانی» و «ابتکار تمدن جهانی» را مشاهده نمود. این کشور همواره بر گسترش همکاری بین‌المللی را از طریق مکانیسم‌های چندجانبه برای ارتقای رفاه مشترک بشریت ترویج می‌نماید. این ابتکارات و پیشنهادات چین به بهبود سیستم مدیریت جهانی کمک خواهد کرد و توسط کشورهای زیادی به رسمیت شناخته شده است.

بازگشت به تمدن 5000 هزار ساله

همانطور که در ابتدای نگاشت اشاره شد، یکی از شگفتی­های قرون اخیر انقلاب صنعتی چین بوده که راه 200 ساله غرب را در 30 سال پیمود. یکی از اصلی ترین دلایل موفقیت چین بهره­مندی از تمدن غنی و 5000 هزار ساله­ی خود است. در حقیقت ظهور چین با ظهور کشوری مانند ایالات متحده یکسان نیست؛ چرا که ایالات متحده برخاسته از هیچ است در حالی که چین بازگشت به شکوه یک تمدن 5000 هزار ساله است. این بازگشت با حفظ ارزش­ها و آرمان­های باستانی چینی نظیر عدم تمایل به تسلط و هژمون گرایی، فرهنگ صلح و انسجام، عدم مداخله در امور داخلی سایر کشورها و عدم ستیزه جویی بوده است. از سوی دیگر این فرهنگ و ارزش­ها در رویکردهای رهبران چین قابل مشاهده است؛ برای نمونه رئیس جمهور چین تاکید دارد که هدف چین هرگز پیشی گرفتن از آمریکا نبوده است بلکه هدف این کشور این است که دائماً از خود سبقت بگیرد و کیفیت زندگی مردم خود را افزایش دهد. افزون بر این تحلیلگران نیز اظهار داشته­اند که  در مواجهه با تغییرات کنونی در چشم انداز جهانی، ایالات متحده و سایر کشورهای غربی باید خود را با تغییرات زمانه وفق دهند، به صدای منطقی افراد با بصیرت گوش دهند، ذهنیت خود را فعالانه تعدیل کنند، توسعه چین را منطقی ببینند، گفتگو و همکاری با چین را حفظ کنند و به طور مشترک به چالش‌های جهانی پاسخ دهند تا جهانی باثبات‌تر ایجاد کنند.

نتیجه گیری

سرگذشت رشد و پیشرفت کشورهای غربی مبتنی بر غارت، استعمار و استثمار منابع و ثروت ملل دیگر بوده است. بطوری که امروزه کمتر کشور غیر غربی در جهان یافت می­شود که از تجاوز و غارت غربی­ها در امان بوده باشد. طبق گفته برخی از تحلیلگران یکی از عوامل موثر در ایجاد انقلاب صنعتی منابع غارت شده از دیگر کشورها بود. چه بسا که اگر نوع تعامل خصمانه­ی کشورهای غربی با دیگر کشورها نبود هرگز انقلاب صنعتی اتفاق نمی­افتاد و تاریخ مسیر دیگری را طی می­کرد.

در حقیقت غربی­ها با عینک خود جهان را می­نگرند. گمان می­کنند که اگر کشوری در حال پیشرفت است لاجرم باید مسیر دهشتناک آن­ها را پیموده باشد. گویی الگوی دیگری برای رشد و پیشرفت در ذهن خود متصور نیستند و هر کشوری که به دنبال پیشرفت و گسترش روابط با دیگر کشورهاست حتما باید مانند خودشان به دنبال استثمار و پایمال کردن استقلال آن کشورها باشد.

چین کشوری است که مسیری متفاوتی از کشورهای غربی پیموده و امروزه به عنوان یکی از کشورهای قدرتمند و بزرگ جهان نقش تعیین کننده­ا­ی در معادلات بین­المللی ایفا می­کند. این کشور برخاسته از تمدنی غنی و 5000 هزار ساله است که فرهنگ صلح و انسجام، عدم مداخله در امور داخلی سایر کشورها، عدم ستیزه جویی دوری از قدرت طلبی و هژمون گرایی  از مولفه­های اصلی آن بوده است؛ مولفه­هایی که در سیاست خارجی حال حاضر چین نیز ساری و جاری است.

نویسنده: صمیم مرادی؛ پژوهشگر مطالعات شرق آسیا و دبیر هسته مطالعات چین دانشگاه امام صادق علیه السلام ایران

مطالب نوشته شده در این مقاله برگرفته از نظرات شخصی نویسنده است و موضع رسمی بخش فارسی رادیو و تلویزیون مرکزی چین را منعکس نمی‌ کند.

  • 2024/04/08 11:15:36
  • GMT+08:00
  • /