دموکراسی؛ نقابی زیبا بر چهره زشت هژمونی
2024/03/28 11:01:41

چندی پیش با حمایت ایالات متحده سومین به اصطلاح «نشست دموکراسی» در کره جنوبی برگزار شد و رسانه‌های آمریکایی از آن با عنوان یک گردهمایی «ایدئولوژیک» یاد کردند. دولت ایالات متحده در این نشست نیز سعی داشت طبق تعریف خود جهان را به دو اردوگاه کشورهای دموکراتیک و کشورهای غیر دموکراتیک تقسیم کند. با این وجود بر همه روشن است که آمریکا تنها در راستای حفظ سلطه خود بر جهان و بدون هیچ توجهی به مفهوم دموکراسی و منافع دیگرکشورهای جهان چنین نشست‌هایی را برگزار می‌کند تا به تقابل بلوکی میان کشورهای مختلف دامن بزند.

برگزار شدن یک نشست با پوشش و نقاب دموکراسی در منطقه شرق آسیا که خط و خطوط و اهداف اصلی آن در واشنگتن مهندسی و طراحی شده است، باعث شده تا سوال ها و تردیدهای زیادی درباره همسو و هم راستا بودن نام این نشست با اهداف و انگیزه های اصلی آن در ذهن افکار عمومی جهان ایجاد شود.

ادعای حمایت آمریکا از دمکراسی از یک سو و رفتارهای استبدادی و هژمونیک رژیم واشنگتن از سوی دیگر که موجب جنگ ها، گرفتاری ها و مشکلات زیادی برای مردم در گوشه و کنار جهان شده است، حکایت از آن دارد که نشست به اصطلاح دمکراسی که با حضور آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه امریکا در کره جنوبی برگزار شد، به ظاهر برای حمایت از دمکراسی طراحی شده اما اهدافی پنهانی و غیردمکراتیک را دنبال می کند.

تلاش آمریکایی ها برای افزایش حضور و نفوذ خود به شکل های مختلف در منطقه شرق و جنوب شرق آسیا با هدف مانع تراشی برای چین بر کسی پوشیده نیست. تلاش های سال های اخیر امریکا به عنوان رهبر سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) به عنوان بزرگترین تشکل نظامی جهان برای به خدمت گرفتن ژاپن و کره جنوبی و همراه کردن آنها با ناتو به بهانه کمک به بلوک غرب در مسئله جنگ اوکراین و روسیه کاملا مشهود است.
آمریکا به دنبال آن است تا با یارگیری برای ناتو از میان کشورهای شرق آسیا از جمله ژاپن و کره جنوبی، راهی برای مهار "اژدهای زرد" پیدا کند.

کاخ سفید با تلاش برای همراه کردن کره جنوبی و ژاپن با جبهه جنگ علیه روسیه، در واقع هدف پنهان مهم تری را دنبال می کند و آن هدف، تقویت پایگاه های خود در این منطقه برای مهار و هرگونه تقابل احتمالی با چین است.

نگاهی ساده به معنی واژه دمکراسی، به خوبی نشان می دهد که این واژه بیانگر ارزش احترام به مردم، احترام به خواسته آنها و ضرورت توجه به اصل برابری میان انسان ها و جوامع انسانی است اما گاهی این واژه از سوی برخی سیاستمداران غربی مورد سوء استفاده قرار می گیرد و از آن به عنوان پوشش و ابزاری برای پیشبرد اهداف توسعه طلبانه و هژمونیک برخی دولت ها استفاده می شود.

همان گونه که آقای شی جین پینگ رئیس جمهوری چین بارها و بارها در سخنرانی های مختلف خود اشاره و تاکید کرده است، دمکراسی واقعی نمی تواند به دنبال برتری جویی باشد و اساس یک دمکراسی واقعی، عدالت، احترام به حقوق همه انسان ها و تلاش برای پیشرفت مشترک برای تمام کشورها و جوامع انسانی است.

رویکردی که شی جین پینگ و دولت چین در تعامل با کشورها و جوامع جهانی در پیش گرفته است، رویکرد توسعه و پیشرفت مشترک و دستیابی به منافع متقابل و برد-برد برای همه کشورها است و این رویکرد، در عمل به معنای احترام به حقوق و خواسته های مردم از جمله خواست آنها برای توسعه و پیشرفت است.

تمایل روز افزون کشوروها و ملت ها برای تعامل با چین به عنوان یک ابرقدرت اقتصادی، صنعتی و فناوری جهان که با سرعت زیادی در حال پیشرفت است، حکایت از آن دارد که مردم جهان امروز بیشتر از هر زمان دیگر از رفتارهای دوگانه و رویکردهای یکجانبه گرایانه غرب و در راس آن آمریکا خسته شده‌اند و به دنبال مسیرهای عادلانه و عاری از فریبکاری برای توسعه و پیشرفت هستند.

با چنین تعریفی از دمکراسی، آنچه آمریکا در رفتار خود با جامعه بین المللی انجام می دهد، هیچ شباهتی به دمکراسی و احترام به حقوق و خواسته انسان ها ندارد. بر خلاف شعاری که واشنگتن برای دمکراسی سر می دهد، رفتار آن، رفتاری استبدادی و برتری جویانه با هدف حفظ سلطه و موقعیت خود به عنوان کشور مسلط بر بسیاری از جوامع و  کشورها است.

تلاش های آمریکا برای مداخله جویی در امور داخلی کشورها به روش های گوناگون، یکی از راهبردهای واشنگتن برای دستیابی به اهداف توسعه طلبانه و سلطه جویانه خویش است.

واشنگتن با رویکردی هژمونیک و در راستای برتری جویی و دنبال کردن منافع خود به قیمت لگدمال کردن و چپاول منافع دیگران، به جای فکر کردن به روش های انسانی و دمکراسی واقعی برای دستیابی به منافعش، همواره به دنبال طراحی سیاست هایی برای عقب نگه داشتن کشورها و جوامع مختلف با استفاده از ترفندهایی مانند بر پا کردن آتش جنگ، ایجاد اختلافات داخلی و تحریک درگیری های داخلی در کشورها است.

به عنوان مثال، حضور اشغالگرانه 20 ساله آمریکا در افغانستان به بهانه مبارزه با تروریسم و ایجاد صلح و آرامش در آن کشور، هیچ ثمری جز فقر و افزایش ناآرامی برای مردم افغانستان نداشت و برخی گزارش ها حاکی است که بسیاری از منابع ارزشمند افغانستان در طول این 20 سال، مخفیانه توسط آمریکایی ها از این کشور خارج شد.

همچنین در ماجرای جنگ روسیه و اوکراین، آمریکا با حمایت نمایشی و در واقع استفاده ابزاری از اوکراین، بدون اینکه ذره ای حس دلسوزی و حمایت واقعی نسبت به اوکراین و مردم آن داشته باشد، اهداف متعدد از جمله رونق بخشیدن به بازار فروش سلاح های خود و همچنین تضعیف روسیه با استفاده ابزاری از اوکراین را دنبال می کند.

در جنگ غزه نیز ، آمریکا با حمایت از اقدامات اسرائیل، به دنبال تشدید ناآرامی ها در خاورمیانه است زیرا در شرایط کنونی، منافع خود را در افزایش ناآرامی در خاورمیانه می‌بیند.

شعار دولت چین مبنی بر "توسعه مشترک جوامع و کشورها با حفظ منافع و احترام متقابل"، همان چیزی است که جهان رنج دیده از سیاست های ریاکارانه و رفتارهای دوگانه برخی قدرت های غربی، سخت به آن نیازمند است.

تعامل و همکاری کشورها با یکدیگر برای پیشرفت و توسعه مشترک ضمن احترام به تنوع فرهنگی و ارزش های هر کشور، درست نقطه مقابل برتری جویی و مداخله جویی است. اولی مسیری است که چین در پیش گرفته و با استقبال بسیاری از ملت های جهان نیز مواجه شده و دومی هم همان مسیری است که برخی قدرت‌های غربی و در راس آن آمریکایی ها بر آن اصرار دارند تا هژمونی رو به زوال خود را تا جای ممکن حفظ کنند.

به گفته شی جین پینگ، رئیس جمهوری چین، جهان به اندازه کافی برای رشد و توسعه چین و آمریکا و همه کشورهای دیگر بزرگ است و فضای کافی برای همه وجود دارد. دولت چین به درستی معتقد است تعامل باید جای تقابل را بگیرد و زمانی که کشورها به جای تقابل و رقابت منفی و جنگ، مسیر تعامل و رقابت مثبت در بستر صلح را در پیش بگیرند، فضای توسعه عادلانه برای همه ملت ها فراهم خواهد شد.

نویسنده: محمدرضا منافی، کارشناس مسائل چین، جنوب و شرق آسیای ایران

 مطالب نوشته شده در این مقاله برگرفته از نظرات شخصی نویسنده است و موضع رسمی بخش فارسی رادیو و تلویزیون مرکزی چین را منعکس نمی‌ کند.

 

  • 2024/03/28 11:01:41
  • GMT+08:00
  • /