وسواس فکری آمریکا درباره «تغییر چین» باید پایان یابد
2024/02/06 16:04:07

«جیک سالیوان» مشاور امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا اخیرا در یکی از رویدادهای «شورای روابط خارجی» در واشنگتن به صراحت گفت: ایالات متحده متوجه شده دهه‌ها تلاش برای شکل‌دهی یا تغییر چین، چه آشکارا چه پنهانی، موفقیت‌آمیز نبوده است.

این یک اذعان عمومی از سوی این مقام آمریکایی است مبنی بر این که واشنگتن طی دهه‌های اخیر یک راهبرد «اصلاح» را علیه چین به کار گرفته و به شکست ختم شده است. آنچه این عده را در واشنگتن ناامید کرده این است که چین همواره بر پیمودن مسیر خود اصرار ورزیده است. چین پیشرفت عظیمی در توسعه اقتصادی و اجتماعی حاصل کرده، حکمرانی ملی آن به سطح جدیدی رسیده و رستاخیر بزرگ ملت چین وارد فرایند تاریخی برگشت ناپذیری شده است.

ایالات متحده در مواجهه با این حقایق باید درک خود از چین را تغییر دهد و وسواس فکری خود درباره «شکل‌دهی یا تغیییر چین» را کنار بگذارد و راهی برای کنار آمدن با چین در موقعیتی برابر بیابد.

همانگونه که «شی جین‌پینگ» رئیس جمهوری خلق چین گفته، چین و ایالات متحده در حال پیمودن مسیرهای متفاوتی هستند. این اختلاف جدید و امروزی نیست و در آینده هم وجود خواهد داشت. یک موضوع بسیار مهم برای کنار آمدن چین و آمریکا، به رسمیت شناختن و احترام گذاشتن به این اختلاف است به جای اجبار یکنواختی و تلاش برای تغییر یا حتی سرنگونی نظام یکدیگر.

ایالات متحده در سیاست بین‌المللی همواره این توهم را داشته که یگانه «نور امید» است که حاکمیت بر جهان را دارد و موظف است به دیگر کشورها آموزش دهد از به اصطلاح «قوانین و نظم» که خودش آن را فرمول‌بندی کرده، پیروی کنند.

برخی از استراتژیست‌های آمریکایی شدیدا بر این باورند که پس از فروپاشی اتحاد شوروی و تغییرات اساسی در اروپای شرقی، نوبت چین فرا خواهد رسید. با این همه آنچه مردم شاهد هستند این است که 20 سال پس از آن رویداد، چین به دومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل شده و به شکلی موفقیت‌آمیز مسیر مدرنیزاسیون با ویژگی‌های چینی را آغاز کرده است.

در حقیقت آمریکا به جای پرسیدن سوال «چرا در تغییر چین ناکام مانده؟» باید درباره «چرا فکر می‌کند می‌تواند چین را تغییر دهد؟» بیاندیشد. «مارتین ژاک» پژوهشگر بریتانیایی تاکید می‌کند دلیل اینکه چرا ایالات متحده مکررا قادر نیست چین را درک کند و نمی‌تواند چین را به درستی قضاوت کند ریشه در نادیده گرفتن تاریخ و فرهنگ چین دارد.

او مقاله‌ای در روزنامه «لس‌آنجلس تایمز» با تیتر «درک چین - غرب دهه‌هاست قضاوت اشتباهی از چین داشته است». وی تاکید می‌کند: مردم این را مسلم می‌دانند که فرایند مدرنیزاسیون ناچارا به غرب زدگی ختم خواهد شد. با این حال، نه تنها بازار، رقابت و فناوری بلکه تاریخ و فرهنگ نیز بر مدرنیزاسیون تأثیر می‌گذارند .تاریخ و فرهنگ چین بسیار متفاوت نسبت به هر کشور غربی است.

به عقیده ژاک کشورهای غربی مانند ایالات متحده همواره امیدوار به ارزیابی چین به صورت کلی بر اساس استانداردهای خود هستند - گاهی اوقات حتی تنها استاندارد. اما آنها تمایل ندارد برای درک خرد و ویژگی‌های موجود در احترام به فرهنگ، تاریخ و سنت‌های چین، انرژی بگذارند. بی تردید این اشتباه است.

در این تحلیل نهایی، «تئوری برتری تمدن» با ذهنیت «جنگ سرد» در آمیخته امری که باعث شده آمریکا خود را بیش از حد دست بالا بگیرد و آگاهی مردم چین برای به دست گرفتن سرنوشت خود و تحقق توسعه مستقل را دست کم بگیرد.

«کرت کمبل» و «الی راتنر» پژوهشگران آمریکایی در مقاله‌ای تحت عنوان «اندیشیدن درباره چین»، تاکید کردند: «ایالات متحده همواره توانایی خود برای تعیین مسیر توسعه چین را دست بالا گرفته است.»

درست مثل این رویاپردازی که «گشایش اقتصادی به غرب‌گرایی چین منجر می‌شود» محکوم به شکست شد، تلاش برای مهار و سرکوب مسیر توسعه چین قادر نخواهد بود مسیر توسعه چین را تغییر دهد.

مهم نیست چین چه انتخابی می‌کند، مهم این است که این انتخاب فقط به طور مستقل بر اساس توسعه ملی و رفاه مردم انجام خواهد شد.

 

 

  • 2024/02/06 16:04:07
  • GMT+08:00
  • /