اقتدار چین در برقراری و حفظ معاهدات بین المللی
2024/01/29 09:06:33

تحولات دهه اخیر نظام بین الملل، گذار از تک قطبی قدرت و تاثیر این شرایط بر ساختار تصمیم گیری کشورها؛ رهبران جهان را با چالش های جدیدی روبرو کرده است.

تحولات نوین نظام بین الملل بر ساختار تصمیم گیری در دولت ها تاثیر گذاشته و این سوال را برای بسیاری از کشورهای وابسته ایجاد کرده است که در بحران های داخلی و بین المللی کدام قدرت بزرگ حامی آن ها خواهد بود.

هژمون آمریکا رو به افول است و دیگر مدیریت جهان تنها در دست ایالت متحده نیست. بحران های اخیر در جهان نشان داد که آمریکا دیگر در برابر تعدد و افزایش بحران ها و تنوع دامنه بحران، همچون سابق قدرت مدیریت بلامنازع ندارد و در مقابل پیچیدگی های خاص بحران در عصر جدید دچار سردرگمی و خطاهای محاسباتی است.

شرایط جدید آمریکا دیگر قدرت های بزرگ را به عرصه رقابت کشانده که در راس آن ها چین و روسیه قرار دارد.

به طور خاص در مورد چین، اصلاحات اقتصادی که به رشد و توسعه این کشور انجامید نقطه شروع  قدرت یابی چین بود. فرآیند دستیابی این کشور به موقعیت برتر جهانی و نفوذ سیاسی در نظام بین الملل با توسعه اقتصادی چین آغاز شده است.

اگر چه دولتمردان چین همواره سعی دارند سیاست خارجی این کشور را تابعی از تصمیمات حوزه اقتصاد نشان دهند اما جهان متوجه این نکته بوده و هست که بحران های اقتصادی در نظام سرمایه داری غرب فرصت خوبی برای چین فراهم آورده تا خود را به عنوان قدرت اول شرق معرفی کند. الحاق این کشور به سازمان تجارت جهانی باعث ارتقای جایگاه چین در اقتصاد جهانی بود.

حفظ قدرت اقتصادی بخشی از ساختار یک ابرقدرت جهانی است؛ از این رو چین همواره اقتصاد را به عنوان بستر مناسبی برای توسعه سیاست خارجی تقویت می کند. با توجه به رویکرد اقتصادی و سیاسی چین، در آینده توانایی ایجاد و حفظ معاهدات بین المللی بخشی از هژمون چین خواهد بود.

چین از ورای معاهدات بین المللی که مدیریت آن ها را بر عهده دارد، به بزرگ ترین شریک تجاری بسیاری از کشورها تبدیل شده است. جایگاه نوین چین در نظام بین الملل تابعی از مدیریت این کشور بر معاهدات و پیمان هایی است که خود آغازگر آن ها بود.

چندی است که چین از طریق ائتلاف های اقتصادی تاثیر خود بر هژمونی آمریکا را به نمایش گذاشته است. در حال حاضر، جهان شاهد افول قدرت آمریکا و در مقابل آن قدرت یابی چین است. این جایگاه برتر ناشی از ارتقای سیاسی و اقتصادی چین است که دولتمردان حزب کمونیست دهه ها به این منظور سیاست ورزی کردند.

درحالیکه رسالت اصلی چین، تمرکز بر توسعه اقتصادی بود اما این هدف با شراکتی جهانی و تشکیل ائتلاف های اقتصادی به برتری چین در عرصه بین الملل ختم شد. زیرا اقتصاد بین الملل به چرخه توسعه در چین وابسته شده است.

پشت تمام اخبار و حوادث جهان در حقیقت امر چین و آمریکا سیاست رقابتی توام با همکاری را در پیش گرفته اند. بی شک استراتژی چین برای آینده نظام بین الملل، رهبری اقتصادی جهان است.

چین با آمریکا اختلافاتی دارد، ولی این قدرت های بزرگ در بسیاری از مسائل به طور مشترک اقدام می کنند. قدرت ها با هم بده بستان دارند، در دوران جنگ سرد هم مشابه چنین وضعیتی برجهان حاکم بود.

آمریکا و شوروی سابق در اوج جنگ سرد در بسیاری از مسائل رای مثبت و موافق داشتند و با هم مسائل را پیگیری می کردند و در موارد و مقاطعی هم رای و هم نظر بودند. قدرت های جهانی با دیدی بلند مدت به مسائل سیاسی و اقتصادی می نگرند.

 

 

عبدالرضا فرجی راد، دیپلمات پیشین ایران

مطالب نوشته شده در این مقاله برگرفته از نظرات شخصی نویسنده است و موضع رسمی بخش فارسی رادیو و تلویزیون مرکزی چین را منعکس نمی‌کند.

 

 

  • 2024/01/29 09:06:33
  • GMT+08:00
  • /