امروز چین به عنوان قدرت دوم اقتصادی جهان، دارای طرح های راهبردی برای برعهده گرفتن مدیریت اقتصادی جهان است. تشکیل سازمان شانگهای، حضور در سازمان بریکس و همچنین تلاش برای احیای جاده ابریشم نشان می دهد که این کشور از ظرفیت بالایی برای مدیریت جهانی برخوردار است و البته این مسئله موجب شده تا آمریکا و غرب درصدد مانع تراشی برای رسیدن چین به تراز بالاتری در حوزه اقتصادی باشد.
در همین راستا آمریکا و غرب تلاششان بر این است تا جایگزین دیگری برای جاده ابریشم ایجاد کنند. در جریان نشست کشورهای 20 در هند، آمریکا پیشنهاد شکل گیری جاده ای به عنوان جایگزین جاده ابریشم از مسیر هند به اقیانوس هند، سپس به کشورهای خلیج فارس و در نهایت به فلسطین و اروپا از طریق دریای مدیترانه را مطرح کرد. تلاش آمریکا از عملیاتی کردن این پروژه سنگین و هزینه بر، مانع تراشی برای چین است گرچه چین به تلاش های خود ادامه می دهد اما در مسیر این تلاش ها کارشکنی هایی وجود دارد که مانع این کشور برای رسیدن به اهدافش در یک فرایند زمانی کوتاه مدت می شود.
اکثر کشورهای عضو سازمان شانگهای از ظرفیت اقتصادی بالایی برخوردار هستند به خصوص ایران که به عنوان محوری ترین عضو این سازمان و مهم ترین محور در جاده ابریشم تلقی می شود. حال چین اگر بتواند ابتدا مدیریت منطقه آسیا را به عهده بگیرد و با توجه به ظرفیت مالی بالایی که برای سرمایه گذاری در این منطقه وجود دارد، در کشورهای عضو شانگهای نیز سرمایه گذاری داشته باشد طبیعتا این سرمایه گذاری موجب خواهد شد بخش مهمی از اقتصاد شرق جهان در اختیار چین قرار بگیرد. بدین ترتیب چین باید تلاش کند که سلطه دلار بر تعاملات شرق و غرب را کمرنگ کند و در واقع ارز جدیدی برای تعامل بین کشورهای شانگهای ایجاد کند این امر می تواند باعث کاهش حضور آمریکا در منطقه شود.
بریکس نیز ظرفیت بالایی دارد. امروز این سازمان در کنار شانگهای بیش از نیمی از جمعیت جهان را در اختیار دارد و درصد بالایی از اقتصاد جهانی مربوط به این دو سازمان است. عضویت چین در این دو نهاد اقتصادی (شانگهای و بریکس) می تواند برای کشورهای رو به رشد یک پویایی ایجاد کند. به همین دلیل چین تلاشش بر این است که در آینده بریکس را در شانگهای ادغام کند و یک سازمان بزرگ جهانی فرا قاره ای در چارچوب شانگهای ایجاد کند تا به تدریج سلطه دلار و سلطه اقتصادی آمریکا کمرنگ شود.
البته در حال حاضر یکی از مشکلاتی که موجب کند شدن پروژه مدیریت جهانی می شود، با توجه به نقشی که آمریکا به عنوان یکی از کشورهای حق وتو در شورای امنیت دارد، دخالت این کشور در مسائل مختلف جهانی است.
آمریکا از ظرفیت سازمان ملل در مدیریت جهانی برای پیشبرد اهداف خود استفاده می کند. بنابراین می توان گفت مشکل جهان این است که آمریکا جهان را تک قطبی کند و مدیریت جهان را در اختیار داشته باشد که این مسئله باعث کمرنگ شدن نقش چین و روسیه به عنوان دو قدرت بزرگ حق وتو می شود.
چین به عنوان یک کشور بزرگ اقتصادی و دارای حق وتو در کنار جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک قدرت اسلامی منطقه ای که دارای قدرت بالایی در جهان اسلام است می تواند مدیریت جهانی را از غرب به شرق منتقل کند.
دکتر حسن هانی زاده؛ کارشناس بین الملل
مطالب نوشته شده در این مقاله برگرفته از نظرات شخصی نویسنده است و موضع رسمی بخش فارسی رادیو و تلویزیون مرکزی چین را منعکس نمی کند.
-
2024/01/15 09:17:20
- GMT+08:00
- /