نگاهی به راز محبوبیت فزاینده چین میان کشورهای در حال توسعه در مقایسه با آمریکا
2022/11/09 15:28:16

«حفیظ الرحمن» ستون نویس و تحلیلگر مسائل امنیتی و استراتژیک، عضو یک مرکز مطالعات استراتژیک برجسته در بنگلادش در مقاله ای به بیان دیدگاه های خود درباره راز جذابیت و محبوبیت روز افزون چین در مقایسه با آمریکا میان مردم کشورهای در حال توسعه پرداخته است که در ادامه ارائه می گردد.

بر اساس نتایج یک نظرسنجی صورت گرفته توسط مرکز «آینده دموکراسی» در دانشگاه کمبریج در بریتانیا، کشور چین برای اولین بار در عرصه های سیاسی و فکری، به واسطه حمایت مردم کشورهای در حال توسعه، از آمریکا پیشی گرفته است. نتایج این نظرسنجی نشان می دهد که 62 درصد از مردم کشورهای در حال توسعه (از میان 6.3 میلیارد نفری که در 136 کشور زندگی می کنند)، دیدگاه مثبتی نسبت به چین دارند و این در حالیست که طبق این نظرسنجی، نگاه های مثبت به آمریکا معادل 61 درصد گزارش شده است.

 

نتایج این نظرسنجی دستاوردی حیرت انگیز برای چین به حساب می آید چرا که این کشور دستاوردهای بسیار زیادی را در زمینه اجرای برنامه توسعه جهانی تقریبا دو دهه ای خود بدست آورده است به خصوص از زمانی که استراتژی سرمایه گذاری «جهانی شو»ی این کشور در سال 1999 میلادی اجرایی شد.

در حال حاضر این سؤال به ذهن مخاطب القاء می شود که چین چطور توانسته است در طول این بازه زمانی نسبتا کوتاه، نسبت به همتایان غربی اش، محبوبیت بیشتری میان کشورهای در حال توسعه بدست بیاورد و نزد مردم این کشورها جذاب تر باشد؟

در این مقاله به چندین دلیل در پاسخ به سؤال فوق اشاره شده است که از جمله آنها می توان به درک کاستی های دموکراتیک در کشورهای لیبرال غربی و ارزش های متضاد جهان در حال توسعه با ارزش های غرب اشاره کرد.

پذیرش جهانی رو به رشد چین در تاریخ سیاسی این کشور ریشه دارد. چین هیچ گاه اقدام به استعمار و اشغال سرزمین های خارجی نکرده است.

روابط در حال تحول با چین از نگاه بسیاری از سران کشورهای در حال توسعه دنیا، فرصتی تاریخی برای فرار از روابط مبتنی بر استعمار نو با غرب است. از طرف دیگر، تاریخ اخیر چین به شرکت های این کشور در خارج کمک کرده است که نیاز کشورهای در حال توسعه را بررسی و برطرف نمایند.

چین در سفر چند دهه ای خود به سوی تبدیل شدن به بزرگ ترین نهاد تجاری و دومین اقتصاد بزرگ جهان، رنج های بسیار زیادی را متحمل گشته است.

شرکت های چینی بر خلاف همتایان غربی اشان، با مشکلاتی شبیه مشکلات کشورهای در حال توسعه مواجه بوده اند که از جمله این مشکلات می توان به زیرساخت های فیزیکی و دیجیتالی ناکافی و همچنین قدرت خرید پائین مصرف کننده اشاره کرد. وجود این مشکلات به شرکت های چینی کمک کرد تا عملیات خود را به شیوه ای مناسب تر،‌ مبتنی بر اهداف توسعه اقتصادهای نوظهور تطبیق دهند.

چین در عین حال پیشنهاد همکاری برد-برد می دهد و این فرصت را برای دولت کشورهای در حال توسعه فراهم می کند که بدون هیچ پیش نیازی، به کمک های مالی، تخصصی و توسعه ای چین، مطابق با رویکرد موسوم به «پنج نه» (five-no) دسترسی داشته باشند.

رویکرد «پنج نه» عبارت است از: عدم مداخله در فرآینده های توسعه، عدم مداخله در امور داخلی، عدم تحمیل خواست چین بر دیگر کشورها، عدم کمک مبتنی بر سیاست و همچنین عدم پیگیری منافع سیاسی خودپسندانه در امور مربوط به سرمایه گذاری و تامین مالی کشورهای در حال توسعه.

چین به باور خود در حاکمیت سیاست پایبند است. این کشور به جای تحمیل سیاست های متمایز، فرهنگی و سیاسی خود بر کشورهای در حال توسعه، در ابداع مسیرهای توسعه خود بر اساس منافع واقعی اش، از رویکرد تعاملی تمام عیار «لسه فر» (laissez-faire) مقابل کشورهای در حال توسعه حمایت می کند.

از طرف دیگر، چین در اجرای استراتژی تقریبا دو دهه ای «جهانی شو»ی خود، به شیوه ای قابل ملاحظه تعاملات خارجی اش را بومی سازی کرده است. شرکت های چینی، فرصت های شغلی، صادرات، درآمد بودجه (از طریق مالیات) و تخصص های فنی را تامین می کنند و خواسته اقتصادهای نوظهور را برآورده می سازند. در این بین، تعداد قابل ملاحظه ای از برنامه های تحقیقاتی حمایت کننده از بومی سازی شرکت های چینی از اقتصادهای نوظهور جهان وجود دارد.

در پایان این مقاله به قلم «حفیظ الرحمن» آمده است که سیاستی که آمریکا و شرکای او در گروه هفت مدت های طولانی است در تعاملاتشان با کشورهای در حال توسعه پیش گرفته اند، مسیر بسیار نامناسبی است که نهایتا کشورهای در حال توسعه را به طور روز افزون به سمت چین سوق می دهد. رویکردی که کشورهای غربی با تاریخ دیرینه استعمارگری هایشان، مقابل اقتصادهای در حال توسعه پیش گرفته اند، رویکردی است که عمدتا بر اساس استراتژی مهار چین از سوی آنها مشخص می گردد.

  • 2022/11/09 15:28:16
  • GMT+08:00
  • /