در دهه گذشته، جهان به طور فزاینده‌ای شاهد روند «صعود شرق و افول غرب» در حوزه‌های اقتصادی، امنیتی و قدرت گفتمانی بوده است. کشورهای غربی، به‌ویژه ایالات متحده، که گرفتار مشکلات داخلی خود هستند، برای کاهش فشار از روی خود، به دنبال راه قدیمی عبور از هزینه‌ها و برانگیختن آشفتگی در جاهای دیگر بوده‌اند.

 چین به عنوان نماینده کشورهای نوظهور، راه حل‌های جدیدی را برای مشکلات جهانی پیشنهاد می‌کند. چین با حمایت از توسعه برد-برد، تسهیل مشاوره و آشتی و پیشنهاد یک مکانیسم امنیتی متوازن و مؤثر، در تلاش است تا جامعه ای با آینده ای مشترک برای بشر بسازد.

این استعداد در دولت چین به طور غیرقابل انکاری بسیار قوی است، زیرا اگر به ارزش‌های کنفوسیوس نگاهی بیندازید، بهترین ها و درخشان ترین ها همیشه در آرزوی خدمات دولتی هستند، نه تجارت. در ایالات متحده، بهترین ها و باهوش ترین ها آرزوی تجارت و کسب درآمد دارند، نه خدمت به دولت.

حزب کمونیست چین، به ویژه در سطوح بلند پایه، از افراد بسیار تحصیلکرده و با تجربه تشکیل شده است، آنها تصمیمات بلندمدت در زمینه سرمایه گذاری می گیرند. بنابراین، در همه موارد سرمایه‌گذاری در فناوری‌های پیشرفته، از نظر انرژی، ریزتراشه‌ها و انرژی‌های تجدیدپذیر، چین تعهدات 10 ساله و 20 ساله را پذیرفته است.

زمانی که چین نیت میکند رشد اقتصادی مستحکمی ایجاد کند یا در علم پیشرفت کند، به این دلیل است که آنها قاطعانه تصمیم خود را برای انجام این کار گرفته‌اند و منابع را آماده کرده‌اند تا آن کار را انجام دهند، و به نتیجه برسند. بنابراین، پیشرفت چین در 10 سال گذشته شگفت انگیز بوده است و به احتمال زیاد ادامه خواهد داشت. بدیهی است که چالش هایی نیز وجود دارند. مثلا کووید-19 مشکلاتی ایجاد کرد و باعث شد زنجیره تامین از هم بپاشد. اما چین همیشه با مشکلات خود مقابله کرده و آن را به روشی نسبتاً کارآمد و مؤثر حل کرده است.

چین همچنان بسیار موفق عمل خواهد کرد. از این رو باید این را به خاطر داشته باشد که جمعیت چین چهار برابر جمعیت ایالات متحده است، بنابراین میتوان با یک حساب سر انگشتی به این نتیجه رسید که با افزایش بهره‌وری چین، تبدیل شدن این کشور به بزرگترین اقتصاد جهان امری اجتناب‌ناپذیر است.

تا زمانی که الگوی اصلی چین پابرجا باقی بماند، یک دولت واحد باقی خواهد ماند و اختلافات به حداقل خواهد رسید. تا زمانی که دولت قصد داشته باشد افراد را با بالاترین سطح تحصیلی و بالاترین میزان تجربه ارتقا دهد و تربیت کند نتایج کم سابقه ای بدست خواهد آورد و استراتژیک فکر خواهد کرد.

در پایان روز، مهمترین چیز برای چین این است که به عملکرد اقتصادی خود ادامه دهد. هیچ چیز مهمتر از این نیست که چین به ارائه آن عملکرد اقتصادی ادامه دهد و در ایدئولوژی گرفتار نشود. همچنین برای مثال، ترجیح دادن شرکت‌های دولتی بر بنگاه‌های خصوصی به هیچ عنوان کار درستی نیست.

شرکت‌های بزرگ در ایالات متحده توسط کارآفرینانی راه‌اندازی شدند که به آنچه می‌ساختند علاقه داشتند. اگر امروز به ایالات متحده نگاه کنید، ایلان ماسک و کارهایی که انجام داده شگفت انگیز است، اما این فردی است که در سیستم آمریکایی آزادی عمل داشت تا چیزی را که میخواسته بسازد و آن را محقق کند.

شرکت‌های بزرگ چین همگی خصوصی هستند. بنابراین، بسیار مهم است که این نوع شرکت‌ها به رشد خود در چین ادامه دهند و همچنین فرصت‌های رقابتی برای ایجاد نسل بعدی وجود داشته باشد، خواه هوآوی، علی‌بابا، بایدو، تنسنت باشد یا تیک‌تاک. چین بسیار وابسته به موفقیت بلندمدت شرکت‌های خصوصی است.