آقای «مجید رئوفی» کارشناس اقتصاد و انرژی چین در یادداشتی اختصاصی برای بخش فارسی رادیو و تلویزیون مرکزی چین درباره بیستمین سالگرد عضویت این کشور در سازمان تجارت جهانی و تاثیر آن بر اقتصاد جهانی نوشته است: چین اکنون بزرگترین شریک تجاری بسیاری از کشورهای دنیاست و در بخش تجارت، در سال 2013 ایالات متحده را پشتسر گذاشته است.
به عقیده این کارشناس اقتصادی دلیل انبوه ادعاها علیه چین این است که این کشور با سیستمی متفاوت از لیبرالدموکراسی موفق به چنین توسعه اقتصادی گستردهای شده و توانسته در سال 2021 جشن فقرزدایی را در کشور یک میلیارد و 400 میلیون نفری خود بگیرد.
آقای رئوفی تاکید میکند مصرفکنندگان دنیا در سطح گستردهای از ورود چین به سازمان تجارت جهانی منتفع شدهاند، چراکه توانستهاند کالاها را با قیمتهای پایینتری از چین خریداری کنند. شرکتها نیز از افزایش دسترسی به بازار بزرگ چین سود میبرند.
متن یادداشت آقای رئوفی را در زیر مشاهده میکنید:
بیست سال از پیوستن چین به سازمان تجارت جهانی میگذرد و در این مدت، اتفاقات زیادی در اقتصاد دنیا رخ داده است. بسیاری، چین را بزرگترین برنده جهانیسازی معرفی میکنند. درحالیکه طی این بیست سال، به ارزش کل تجارت جهانی 180 درصد اضافه شده، ارزش کل تجارت چین، رشد 810 درصدی داشته است. از سال 2001 تا امروز، صادرات چین 870 درصد و وارداتش 740 درصد افزایش یافته است. در این مدت، نرخ کلی تعرفه چین نیز از 15.3 درصد به 7.4 درصد کاهش یافته است که کمتر از تعهد 9.8 درصدی الحاق به سازمان تجارت جهانی است. چین اکنون بزرگترین شریک تجاری بسیاری از کشورهای دنیاست و در بخش تجارت، در سال 2013 ایالات متحده را پشتسر گذاشته است.
بیدلیل نیست که ایالات متحده، هم در دوره ترامپ و هم در دوره بایدن، نسبت به سازمان تجارت جهانی و نقش آن در ایفای وظایفش که درواقع معنای ضمنی نظر آمریکا «مهار چین» است، انتقادات گستردهای داشتهاند. کار به جایی رسید که ترامپ تهدید کرد آمریکا از سازمان تجارت جهانی خارج خواهد شد. او مشخصاً از شرایط و امکانات چین در این سازمان انتقاد و پکن را بارها به «سرقت» دانش و فناوری آمریکا متهم میکرد. زمانی که سازمان تجارت جهانی با انتشار گزارشی تعرفههای گمرکی آمریکا برای کالاهای چینی را نقض قوانین تجارت دانست، ترامپ موضع تندتری گرفت.
بر اساس گزارش 66 صفحهای سازمان تجارت جهانی از آمریکا خواسته شده بود که تعرفههای اعمالی 400 میلیارد دلاریاش را تعدیل کند. جو بایدن به سبک ترامپ صحبتهای شاذ مطرح نمیکند، اما همان سیاست او را دنبال میکند. جو بایدن در امتداد مقابله با چین اعلام کرده که اروپا و ایالات متحده باید مقررات جهانی روابط تجاری و فناوری را تعیین کنند و چین از مشارکت در چنین روندی مستثنی است.
با این اوصاف و با وجود تمام موانعی که آمریکا و متحدانش برای چین ایجاد میکنند، دومین اقتصاد بزرگ دنیا به مسیر خود ادامه میدهد. واقعیت این است که چین از قوانین و اهداف سازمان تجارت جهانی عدول نکرده است. مصرفکنندگان دنیا در سطح گستردهای از ورود چین به سازمان تجارت جهانی منتفع شدهاند، چراکه میتوانستند کالاها را با قیمتهای پایینتری از چین خریداری کنند. شرکتها نیز از افزایش دسترسی به بازار بزرگ چین سود میبرند. برای مثال، در سال 2017، مصرفکنندگان چینی حدود 15 درصد از فروش اپل را به خود اختصاص دادند و از سال 2001، صادرات ایالات متحده به چین تا 450 درصد افزایش یافته است. در همین امتداد، ایلان ماسک مالک تسلا که کارخانه بزرگی در چین دارد، نکته جالبی را مطرح کرده است: «اگر چین نبود، تسلایی وجود نداشت.»
ایالات متحده از سال 2001، از مجموع 43 پرونده گشودهشده، 23 پرونده را علیه چین (گاهی بهعنوان متهم مشترک با کانادا، اتحادیه اروپا، و دیگران) تنظیم کرده است. اتهامات عمدتاً بر این مبناست که چین مشغول انتقال فناوری اجباری به نفع خود است. اما نهتنها هیچگاه ثابت نشده که قراردادهای انتقال فناوری در تناقض با قوانین سازمان تجارت جهانی است که شرکای غربی و حتی آمریکایی شرکتهای چینی هم وارد چنین کارزاری نشدهاند.
چین اغلب از شرکتهای خارجی که وارد بازار چین میشوند، میخواهد با شرکتهای چینی شریک شوند که طبق قوانین سازمان تجارت جهانی مجاز است. ممکن است در بعضی قراردادها، مطابق مفاد آن، بحث انتقال فناوری هم مطرح شود که این موضوع، مختص چین هم نیست و همهجای دنیا انجام میشود. اما سازمان تجارت جهانی، عملکرد شرکتهای خصوصی و معاهدات آنها را مشمول مجازات قرار نمیدهد. وقتی این اشکال به در بسته میخورد، ادعا میشود که شرکتهای دولتی، اسرار انتقال فناوری را به دولت چین منتقل میکنند که ادعای خندهدار و غیرحقوقی است. گاهی نیز، بحث پایین نگهداشتن عمدی ارزش پول چین مطرح میشود که آن هم ارزش حقوقی ندارد.
اما همه این ادعاها و شکایات دلیلش چیست؟ دلیل اصلی این است که چین با سیستمی متفاوت از لیبرالدموکراسی موفق به چنین توسعه اقتصادی گستردهای شده و توانسته در سال 2021 جشن فقرزدایی را در کشور یک میلیارد و 400 میلیون نفری خود بگیرد. این در تضاد با ایدههای کسانی است که پس از جنگ جهانی دوم، با نهادسازی گستردهای در بخش اقتصادی تلاش کردند تا اقتصاد دنیا را در انحصار خود نگهدارند و با ارائه استانداردهای غربی، کوشیدند تا همه جهان را به رنگ خود درآورند.
درشرایطی که چین با سیستم سیاسی متفاوتی توانسته چنین رشد اقتصادی مداومی را رقم بزند و نگاه جدیدی در دنیا برای حرکت به سمت توسعه بیافریند، برای کشورهایی که داعیه رهبری جهانی دارند، شرایط مأیوسکنندهای ایجاد میشود. اینجاست که برای مهار چین، به هر دستاویزی چنگ میزنند. اما به نظر میرسد که کوشششان بیهوده است. چین درحال گسترش توافقات تجاری جدید با نقاط مختلف دنیاست که ازمیان آنها میتوان به RCEP اشاره کرد. از سویی با استراتژی «چرخه دوگانه» و تقویت ظرفیتهای نوآورانه بازار داخلی، در تلاش برای تمرکز بر خودکفایی در فناوریهای پیشرفته است. همچنین ایجاد 10 پایگاه صنعتی استراتژیک نوظهور با ضریب نفوذ جهانی در حوزههای نسل پنجم اینترنت، رباتیک صنعتی، بیوتکنولوژی، تراشهسازی، تجارت خلاقانه دیجیتال، فناوریهای جدید انرژی، هوش مصنوعی و ... سیستم صنعتی استراتژیک جامع خود را پیش میبرد. به قول فدریکو فلینی کارگردان شهیر ایتالیایی «... و کشتی به راه خود ادامه میدهد».