امریکا و فیلمنامه تکراری قلدری و باجگیری جهانی
  • 2021
  • 15/01
  • 15:37:15

سلاح کشتار جمعی، بمب هسته ای، نقض حقوق بشر، نسل کشی، دمکراسی، نقض حقوق اقلیتهای قومی و مذهبی، چهل و چهار سال جنگ سرد با بلوک شرق، انتشار آلاینده، پیشرفت و صنعتی شدن و حتی موفقیت در تجارت جهانی! و غیره و غیره. اینها از جمله عناوین اتهامی بیشماریست که غرب و علی الخصوص امریکا طی چند دهه گذشته با استفاده از آنها به هر کس و هر کشوری که کوچکترین تلاش و اندیشه ای برای استقلال داشته و مانعی در برابر زیاده خواهیهایش شده، وارد کرده و بلکه مطابق این اتهامات در دادگاههای خود متهمانی را که حکم محکومیتشان را اصولاً قبل از وارد کردن اتهام صادر کرده، به آنها تاخته و با تحریم و محاصره اقتصادی و حتی جنگ و کاربرد بی پروای بمب هسته ای تنبیه کرده است.

شاید عجیب به نظر برسد که همه این جنگ افروزیها و جهانخواریها با استفاده از همان راهکارهایی به جهانیان اعمال شده که برای دیگران عنوان اتهام داشته است. همچنین با مصون انگاشتن خود از قضاوت جهانی، در زمانی اتفاق افتاده که در تاریخ غرب و مخصوصاً امریکا جزو بخشهایی نیست که به آن افتخار کنند و حتی در کتابهای درسی تاریخ خود به ذکر جزییاتش بپردازند؛ اما عجیبتر آن است که عده ای هنوز گرفتار حیله های تبلیغاتی و ضد تبلیغاتی غرب میشوند.

امریکا و فیلمنامه تکراری قلدری و باجگیری جهانی_fororder_u=227601913,1254613414&fm=26&gp=0

تکه تکه کردن خاورمیانه، به جان هم انداختن کشورهای کوچک و دو دوزه بازی کردن و حمایت مالی از همه آنها مادامیکه سرگرم نابود کردن اقتصاد و منابع یکدیگر و کشتار و آواره شدن صدها میلیون نفر از جمعیتشان هستند؛ استعمار و غارت منابع کشورهایی که هر کدام وسعت و جمعیتی به اندازه یا بیش از قاره اروپا دارند، کشتار بومیان و حیوانات استرالیا و غارت زمین و اموال مردم بومی، کشتار و غارت بومیان امریکا و کولیان و یهودیان اروپا، استعمار و غارت سراسر قاره افریقا طی دهه ها، تنها بعد از پایان دهه ها انتقال فیزیکی مردم این قاره برای بیگاری به عنوان برده به مزارع و کارخانه های خود با حداقل حقوق انسانی تا حد کفایت به زنده مانی، تحمیل استفاده و تجارت مواد مخدر به ملتهای بزرگی چون چین و هند که برای دفاع از سودش حتی به تحمیل جنگ علیه چین متوسل شدند، حمایت مالی و تسلیحاتی از تروریستها در کشورهایی مثل افغانستان به بهانه مبارزه با بلوک شرق و مخصوصاً شوروی سابق، نابود کردن کشورها و ملتهای بزرگی مثل افغانستان، عراق، سوریه، لیبی و... تحریم هر کشور مستقلی مانند ایران و کوبا، ادعای مبارزه با استفاده و تجارت مواد مخدر در حالیکه از زمان حمله امریکا به افغانستان و اشغال این کشور، تجارت مواد مخدر در این کشور به طرزی باورنکردنی دهها برابر افزایش یافته، تأسیس دهها پایگاه نظامی در تمام جهان و محاصره معدود کشورهای مستقل و مقاوم با استفاده از پول نفت کشورها و کارتلها و بانکهای همکار و مالیات دهندگان بی خبر امریکا و قشون کشی به همه جای جهان با استفاده از مدرنترین تجهیزات نظامی و اطلاعاتی، در حالیکه کارتلهای مواد مخدر در کشورهای امریکای جنوبی تحت تأثیر یا امر امریکا، یعنی بیخ گوش امریکا آزادانه فعالیت میکنند و... فهرستی بینهایت از نیات و اقدامات خبیثانه که تنها وجه مشترک آنها خودخواهی و خودبزرگ بینی و قصد بلعیدن جهان به تنهاییست؛ که تنها هدف آن بیگاری کشیدن از همه مردم جهان درست مانند بردگان افریقاییست که باید برای رفاه عده معدودی در امریکا جان بکنند و راضی باشند به زنده ماندن.

 

با این گذشته و سابقه کاری درخشان، تنها امید امریکا میتواند فراموشکاری جامعه جهانی و ملتها باشد که الحق و الانصاف به مدد رسانه های تبلیغاتش تا کنون موفق عمل کرده است.

 

امریکا که هنوز برای نمایش هم که شده نتوانسته درباره یک رئیس جمهور زن به توافق برسد، زمانی بسیار طولانیتر لازم دارد تا ثابت کند محض نمونه یکی از کشورهایی که به قصد صادر کردن دمکراسی به آنها حمله و نابودشان کرده، منابع و ثروتشان را غارت و مردمانش را کشتار و آواره کرده، به گوشه ای از وعده های خوش آب و رنگ و سرابی از در باغ سبزش رسیده است. با این گذشته و سابقه کاری درخشان، تنها امید امریکا میتواند فراموشکاری جامعه جهانی و ملتها باشد که الحق و الانصاف به مدد رسانه های تبلیغاتش تا کنون موفق عمل کرده است.

 

اما این بار به نظر میرسد امریکا لقمه ای بسیار بزرگتر از دهانش برداشته است. لقمه ای که میتواند در گلویش گیر کند. این لقمه بزرگ که امریکا هدف قرار داده دومین اقتصاد بزرگ جهان یعنی چین است؛ بعد از ناکام ماندن طرح امریکا و غرب برای سوء استفاده از سیاست اصلاح و گشایش چین به منظور تحت نفوذ قرار دادن و کشیدن دوباره آن زیر بیرق فساد و مواد مخدر و نهایتاً بلعیدنش، و به ویژه تماشای پیشرفت سریع اقتصادی و صنعتی چین در حالی که خود مشغول جنگهای بی پایان و بیهوده اش با همتایان و همکاران تروریستش بود، شروع به بهانه تراشی برای مقابله با چین کرد که روی کار آمدن دولت ترامپ صرفاً گوشه ای رو از آن بود. ترامپ با چیدن مهره های ضد چین در اطراف خود طی چهار سال زمامداری خود، در برابر چین خنجر از رو بست و در چندین جبهه و با چندین بهانه تلاش کرد نقشه اش را عملی و چین را منزوی کند.

 

حمایت از اعتراضات خشونتبار هنگ کنگ، حمایت از استقلال طلبان تایوان (که به شکل طعنه آمیزی با سرکوب استقلال طلبان در امریکا بعد از اعتراضات خشونتبار علیه کشتار سیاهپوستان به دست و زانوی پلیس همزمان شد)، تحریک نظامی علیه چین در تنگه تایوان و دریای جنوبی، حمایت از جدایی طلبان تبت و شین جیانگ به بهانه آزادی بیان و آزادی مذهب (اتهاماتی آشنا برای قربانیان قبلی نقاشیهای سبک امریکایی)، تحریک انقلابهای رنگی در کشورهای متعدد، آغاز جنگ تجاری و اخیراً اعمال تحریمهای رنگارنگ علیه صنایع و مقامات چین از جمله آنهاست که امربرهای باقیمانده دولت ترامپ مانند مایک پمپئو (که هنوز اخراجشان نکرده ولی معلوم هم نیست، چون هنوز پنج شش روز از دولتش باقیست) در آخرین روزهای مسؤولیت آشوب سازی و دروغ پردازی و دزدی و جعل در مقیاس جهانی (که خود در ویدئویی به آنها اعتراف کرده بود) آخرین تلاشهایش را در این راستا دریغ نمیکند.

 

یکی از این بهانه ها، فعالیتهای چین و دولت محلی منطقه خودمختار اویغور شین جیانگ در جهت کشاندن امکانات رفاهی موجود در شرق کشور به مناطق غنی غرب کشور است که از اجرای برنامه های اقتصادی مختلف صنعتی و راهسازی و عمران محلی و منطقه ای گرفته تا برنامه های بزرگی مانند کمربند و جاده را شامل میشود. اما از آنجا که اجرای هیچکدام کدام از این برنامه ها با جاه طلبیها، جنگ و آشوب طلبیها و نیات جهانخوارانه و سیری ناپذیر امریکا و غرب همخوانی ندارد، بدیهیست که با سنگ اندازی و مانع تراشیهای آنها هم مواجه شود. با توجه به مسلمان بودن اکثر جمعیت شین جیانگ، امریکا در این راه از ملغمه ای از سیاستهای «موفقش» در افغانستان و دیگر نقاط و کشورهای اسلامی استفاده کرده و با حمایت از نیروهای تروریست نیابتیش قصد داشت این منطقه خودمختار چین را نیز از مسیر پیشرفت اقتصادی و سیاسی منحرف کرده و با وعده جدایی و استقلال به همان «خوشبختی» برساند که دیگر کشورهای اسلامی را رسانده است! البته که امریکا و غرب این مسؤولیتها را به گردن نخواهد گرفت.

امریکا و فیلمنامه تکراری قلدری و باجگیری جهانی_fororder_src=http___5b0988e595225.cdn.sohucs.com_q_70,c_zoom,w_640_images_20171213_7d882eeb0bef43469e7fa7d2f3845c2a&refer=http___5b0988e595225.cdn.sohucs

اگر قسمتهای داخلی و غربی چین به دلیل دوری از ساحل و مناطق اقتصادی و صنعتی کشور و بعد مسافت از برخی مزایای پیشرفت چین عقب مانده اند، در عوض وقتی اهالی نان جینگ به دست ارتش نژادپرست ژاپن وحشیانه و به صورت گروهی کشته و زنده به گور میشدند، مردم مناطق داخلی و غربی چین مثل شین جیانگ و تبت از این بلای انسانی در امان بوده اند.

 

چین در دو سده گذشته گرفتار جنگها و فشارهای تحمیلی و دست اندازیهای زیادی از طرف استعمارگران غربی بوده و تمام اقوام کشور دشواریها و مصیبتهای سختی را برای دفع این تهاجمات متحمل شده اند. اما نکته مشترک همه این مقاوتها مشارکت همه اقوام کشور در سختیها و مقاومت در برابر آنها بوده است. در دوره های دشوار تاریخ چین همه اقوام اعم از هان و اویغور و تبت و غیره در سختیها شریک بوده اند، حتی اگر نوعش با یکدیگر تفاوت میکرده است. اگر قسمتهای داخلی و غربی چین به دلیل دوری از ساحل و مناطق اقتصادی و صنعتی کشور و بعد مسافت از برخی مزایای پیشرفت چین عقب مانده اند، در عوض وقتی اهالی نان جینگ به دست ارتش نژادپرست ژاپن وحشیانه و به صورت گروهی کشته و زنده به گور میشدند، مردم مناطق داخلی و غربی چین مثل شین جیانگ و تبت از این بلای انسانی در امان بوده اند.

 

جمعیت مسلمان چین در طول تاریخ نیروی بسیار عظیم اجتماعی و مولدی بوده است که آثار باستانی و فرهنگی اویغورها و دیگر اقوام مسلمان به ویژه در امتداد و حواشی جاده ابریشم باقیست و همچنان با استفاده از این نیروی عظیمی به همکاری در سازندگی وطنشان ادامه میدهند. امروزه نیز مسلمانان اعم از اویغور و غیراویغور جمعیت و نیروی کار و منبع انسانی بزرگی در چین هستند که از حقوق کامل شهروندی مانند سایر اقوام کشور برخوردارند و خود یکی از گروههای هستند که بیشترین آسیبها را از تروریسم متحمل شده اند.

 

فعلاً که با هجوم هواداران سفیدپوست و نژادپرست ترامپ به مرکز قدرت سیاسی امریکا، این کشور خود گرفتار انقلاب رنگی شده است، البته اگر سفید را رنگ حساب کنند.

امریکا و فیلمنامه تکراری قلدری و باجگیری جهانی_fororder_1399062902292570221232654

در حالی که چین طی سالهای گذشته به اجرای طرحهای عمرانی و سازندگی در کشور از جمله شین جیانگ و تبت ادامه میداد و در هنگامه همه گیری کرونا نیز از اتمام برنامه ها و رسیدن به اهداف فقرزدایی در مناطق محروم دست نکشید، امریکا به هوچی گری و ضد تبلیغات رسانه ای ادامه میداد تا خود را به مدد شعارهای خوش آب و رنگ از تاریخ و گذشته اش تبرئه کند و هر موجودیت مستقل دیگری اعم از چین و روسیه و ایران را مقصر بلبشوی جهانی در اطراف پایگاههای نظامیش قلمداد کند؛ اما زهی طعنه تاریخ که چاه کن همیشه ته چاه است. امریکا که از این ملغمه اتهامات برای چین و کشورهای دیگری مانند ایران سرگرم پاپوش دوختن و چاه کندن بود، با مدیریت صاحبان همان ذهنیات جنگ سرد در ورطه خودساخته ای گرفتار شده است که حتی تماشای آن در دوره همه گیری کرونا برای مردم جهان حیرت آور است.

 

اکنون که امریکا با آن همه ادعای علم و فناوری و پیشرفت و دبدبه و کبکبه اش هنوز در باطلاق همه گیری کرونا دست و پا میزند، در سراسر کشور شکافی باز شده که با چند حرکت مذبوحانه مانند محاصره دوباره کوبا و گذاشتن نامش در فهرست کشورهای حامی تروریست، تحریم چند مقام و کشور دیگر و چند بخیه رسانه ای هم نخواهد آمد و در دوره انفجار اطلاعات و آگاهی مردم جهان جای زخمش همیشه باقی خواهد ماند. فعلاً که با هجوم هواداران سفیدپوست و نژادپرست ترامپ به مرکز قدرت سیاسی امریکا، این کشور خود گرفتار انقلاب رنگی شده است، البته اگر سفید را رنگ حساب کنند.

 

مجتبی پویا

 

 

 

 

 

 

 

  • GMT+08:00
  • /