این روزها شاید این سؤال زیاد مطرح می شود که «مایک پمپئو» وزیر امور خارجه آمریکا با چه رویی، این کشور را که این روزها با همه گیری کرونا و شورش مواجه است، نسبت به چهار سال گذشته «امن تر» توصیف می کند؟

مجله «تایم» آمریکا در گزارش روز گذشته خود (تاریخ هفتم ژانویه/18 دی ماه) با پوشش خبری حمله حامیان افراط گرای ترامپ به ساختمان کنگره آمریکا در تاریخ 6 ژانویه/17 دی ماه، تاکید کرد که دموکراسی آمریکایی مورد حمله قرار گرفته است!

روزنامه آمریکایی «واشنگتن پست» در تاریخ 6 ژانویه گزارشی با عنوان «پمپئوی پینوکیو (دروغگو) در تلاش برای بازنویسی تاریخ 4 سال اخیر آمریکاست»، تاکید کرد که وزیر خارجه آمریکا با دروغ جدیدش (در رابطه با اینکه آمریکا در حال حاضر نسبت به چهار سال گذشته امن تر است)، داستان جدیدی را شروع کرده است.

در اینجا این سؤال مطرح است که آیا آمریکای امروز واقعا نسبت به چهار سال قبل، امن تر است و یا اینکه در مقایسه با 4 سال گذشته وضعیتی به مراتب نگران کننده تر دارد؟

نگاهی به حقایق موجود بهترین پاسخ را برای این سؤال فراهم می کند.

در حالیکه امنیت زندگی اساسی ترین حق بشر محسوب می شود، باید دید که جهان امروز شاهد چه تحولاتی در آمریکاست؛ بدنبال شیوع همه گیری کرونا بیش از 350 هزار نفر از مردم این کشور جان خود را از دست داده اند آن هم به این دلیل که سیاستمداران تنبل آمریکا مشغول منفعت طلبی و خودخواهی هستند و از طرف دیگر، تعداد بیشماری از مردم آمریکا با دردهای ناشی از بیکاری و داغ عزیزانی که به دلیل کرونا از دست داده اند، دست به گریبانند و این در حالیست که بر اساس پیش بینی های مؤسسات تحقیقاتی، 115 هزار نفر دیگر در طول ماه آینده به مجموع تلفات ناشی از کرونا در آمریکا اضافه خواهند شد و مشخص نیست که چه تعداد خانوار آمریکایی غم از دست دادن همسران و خانواده هایشان را به دلیل کرونا تجربه خواهند کرد.

از طرف دیگر دوام آوردن شرکت های آمریکایی در طول این چهار سال کار آسانی نبوده است؛ در طول این سال ها به دلیل مشغول بودن دولت ترامپ به پشتیبانی از حمایت گرایی و اجرای سیاست جدایی از سایر کشورها و وضع تعرفه های سنگین، سفارشات شرکت ها و کشاورزان آمریکایی مرتبا کم شده و فرصت های همکاری های جهانی این شرکت ها و کشاورزان از بین رفته است و این شرکت ها و کشاورزان آمریکایی به بزرگ ترین قربانیان چماق های تجارت سیاستمداران دولت ترامپ تبدیل شده اند.

شرکت های آمریکایی به دلیل وقوع کرونا و با هدف نجات خود، اقدام به افزایش سرمایه گذاری های خود در چین کرده اند؛ این روند نه تنها پوچ بودن سیاست جدایی دولت ترامپ را اثبات می کند بلکه باعث شده است مردم از وعده مدعیانه سران واشنگتن مبنی بر اینکه وضع تعرفه ها باعث بازگشت مشاغل به آمریکا می شوند، ناامید و دلسرد شوند.

نگران کننده ترین مسئله در این بین، شکاف و تفرقه بی سابقه ای است که این روزها جامعه آمریکا را گرفتار کرده است؛ همه گیری ویروس کرونا تمامی مشکلات قدیمی مربوط به قطب بندی های موجود بین قشر ثروتمند و فقیر و تبعیض های نژادی در آمریکا را برملا کرد و باعث تشدید و وخامت این مشکلات شد.

شورش های نژادی گسترده در آمریکا غالبا با به زانو در آوردن و کشتار جوانان سیاه پوست آمریکا توسط پلیس سفید پوست این کشور همراه بوده است؛‌ خیابان های آمریکا در پی یورش حامیان افراط گرای ترامپ پر از شیشه های شکسته و شعار شده است و مغازه ها چپاول شده اند.

آیا با همه این تفاسیر باز هم می توان گفت که آمریکا امروز امن تر است؟!

از طرف دیگر،‌ آشفتگی های سیاسی حاکم میان احزاب آمریکا به حدی رسیده است که مردم دیگر توان تحمل آن را ندارند؛ سیاستمداران خودخواه و کوته بین آمریکا در مبارزه با همه گیری کرونا ضعیف عمل کردند و بدون اینکه خط پایانی برای درگیری های بین خود قائل باشند، شروع به حمله به یکدیگر و تفرقه افکنی کرده اند.

این سیاستمداران آمریکایی با هدف جذب آراء مردمی، برای سیاست نسبت به علم اولویت و برتری قائل شدند به طوری که تصویب برنامه های نجات و کمک مالی مرتبط با معیشت مردم در کنگره این کشور مدت های طولانی است که به دلیل درگیری های حزبی به بن بست خورده است.

اینگونه به نظر می رسد که دفاع از منافع ملی و معیشت و رفاه مردم هیچ جایی در فرهنگ لغت برخی سیاستمداران آمریکایی نداشته باشد!

بر همین اساس است که حمله 6 ژانویه به کنگره آمریکا توسط حامیان ترامپ به راهی افراط گرایانه برای تخلیه نارضایتی های آمریکایی ها از نتایج انتخابات ریاست جمهوری اخیر در این کشور تبدیل شد؛ این شورش و حمله در حقیقت شیوع متمرکزی از تفرقه و از هم گسیختگی عمیق موجود میان جامعه آمریکا و قطبی سازی سیاسی در این کشور تلقی می شود.

حمله حامیان افراط گرای ترامپ به ساختمان کنگره آمریکا، منعکس کننده واقعیت انحطاط حاکمیت ملی آمریکا و شکست سیستم حکومتی در این کشور و همچنین نابودی دموکراسی به اصطلاح آمریکایی است که مدت هاست توسط غرب زیباسازی و تبلیغ شده است؛ این شورش ها در آمریکا ماهیت واقعی مملو بودن دولت آمریکا از شکست و دورویی و ظاهرسازی را منعکس می کند.

لذت بردن از صلح و ثبات و امنیت حق همه مردم جهان و از جمله مردم آمریکاست؛ امروزه می توان شاهد بود که آن دموکراسی و آزادی که سیاستمداران آمریکا مدعی آن هستند به مردم این کشور داده نشده است.

بیانات پمپئو مبنی بر اینکه آمریکای امروز در مقایسه با چهار سال گذشته امن تر شده، صراحتا یک دروغ محض است و اگر آمریکا می خواهد دوباره بزرگ شود باید راه دیگری برای نجات و برون رفت خود از این اوضاع پیدا کند.