صنعتگری و تبر افسانه آفرین

حکایت می کنند در دوران «بهار و پائیز» در کشور «لو» نجاری صاحب مهارت بود که «چینگ» نام داشت.

در چین قدیم به نجار «زی ژن» می گفتند.

از اینرو مردم او را «زی چینگ» می نامیدند. زی چینگ توانست اثاث و ابزار آلات گوناگون و بسیار ظریف درست کند.

روزی این نجار از چوب یک ساز موسیقی شبیه ناقوس چوبی باستانی تراشید.

ناقوس چوبی در قدیم نوعی ساز موسیقی بود و درست شکلی شبیه ناقوس کنونی داشت.

ناقوس چوبی تهیه شده به دست این نجار خیلی قشنگ و ظریف بود و چون می نواختند صدائی دلپذیر از آن بر می خاست.

کسانیکه آن را می دیدند فوق العاده حیرت می کردند، زیرا تصور اینکه این ساز به دست آدمی درست شده باشد دشوار بود مثل این بود که این شاهکار باید به یاری پریان ساخته شده باشد و یا آفریده آسمانی باشد.

 پادشاه کشور لو از این نجار پرسید چه رمزی در درست کردن این ساز عالی به کار برده است و او در پاسخ گفت: بنده هیچ رمزی به کار نبرده ام، بلکه قبل از تهیه این ساز، همه کارها را کنار گذاردم و به هیچ چیز فکر نکردم،حتی دست و پای خود را نیز به دست فراموشی سپردم پس به جنگل رفتم و چوبی را که برای درست کردن این ساز مناسب بود انتخاب کردم، بعد بار دیگر افکار خود را در ساز و تهیه آن متمر کنر کردم و کارهای دیگر را کنار گذاردم و با دقت تمام به تراشیدن و کنده کاری پرداختم و سرانجام سازی را که ملاحظه می فرمائید ساختم.

 این داستان در کتابی به نام «جوان زی، داشن» نگاشته شده است.

مردم بعدها آن را خلاصه کردند و از آن مثلی درست کردند با عنوان «صنعتگری و تبر افسانه آفرین» و آن را در مورد تعریف از هنرهای دستی و نقاشی و آثار ادبی و هنری و مهارت و زیبائی در معماری به کار می گیرند.