بررسی منشا کرونا؛ استناد به نتایج علمی یا عوام فریبی آمریکایی ها؟

«دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا در کنفرانس مطبوعاتی کاخ سفید 20 مرداد ماه گفت که باید از سیاسی کردن ویروس کرونا دست برداشت.

چنین اظهاراتی از طرف ترامپ بسیار کنایه آمیز بود زیرا او در بخش های مختلف سخنرانی خود در طول این کنفرانس، مکررا از ویروس کرونا به عنوان یک «ویروس چینی» یاد کرد؛ کاربران شبکه های اجتماعی چنین اظهاراتی از سوی ترامپ را مورد تمسخر قرار دادند و آن را محکوم کردند.

با این وجود، چندان هم عجیب نیست که ترامپ از کرونا به عنوان یک ویروس چینی نام می برد زیرا او پیشتر در 21 تیرماه در اولین نشست خبری خود با موضوع اپیدمی کرونا که بعد از گذشت 3 ماه برگزار شد نیز باز هم کرونا ویروس را یک ویروس چینی نام گذاری کرد.

«ویروس چینی» اولین اسم تبعض آمیز و گمراه کننده ای نیست که ترامپ برای توصیف کنایه آمیز ویروس کرونا و یا کووید-19 به کار برده است؛ او پیشتر نیز از واژه «کونگ فلو» که تلفظ بسیار نزدیکی با کلمه انگلیسی «کونگ فو» دارد، استفاده کرده است و این امر نشان می دهد که سیاستبازان آمریکایی اصرار خاصی بر سیاسی کردن مسئله کرونا دارند.

اما سوالی که مطرح می شود این است که آیا واقعا چین منشاء ویروس کرونا است؟

پاسخ به این سوال به این موضوع بستگی دارد که شما از بعد علمی به این قضیه نگاه کنید و یا از سر بی حوصلگی در تفکر و متعاقب آن اعتماد به تعبیر برخی از سیاستبازان آمریکایی!

نتیجه گیری های عینی علمی

تحقیقات علمی و فنی در زمینه بررسی منشاء ویروس کرونا در جریان بوده و نتایج زیادی به همراه داشته است؛ در جدیدترین گزارش تحقیقاتی ارائه شده از سوی مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری های آمریکا در زمینه توالی ژنوم ویروس کرونا مشخص شده است که اپیدمی کووید-19 در آمریکا هیچ ارتباطی با شیوع این بیماری در «ووهان» چین ندارد.

مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری های آمریکا در بازه زمانی اول تا بیستم ماه مارس، 544 نمونه از مبتلایان 6 بیمارستان در نیویورک جمع آوری کرد و تست های انجام شده روی 36 نمونه در این بین مثبت اعلام شد؛ این مرکز دریافت که از میان این 36 نمونه، 29 نمونه دارای توالی ژنوم منحصر به فرد آمریکا و اروپا هستند و 7 نمونه نیز توالی ژنوم نزدیک به موارد کشف شده در «چین و دیگر مناطف جهان» را دارا هستند؛ به عبارت دیگر، مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری های آمریکا در گزارش خود به این نتیجه رسیده است که اپیدمی ویروس کرونا در آمریکا هیچ ارتباطی با ووهان چین ندارد.

مجموعه ای دیگر از تحقیقات علمی که پیشتر در سرتاسر جهان انجام شده بود، نشان داده که شیوع کرونا احتمالا پیش از کشف موارد ابتلا به این ویروس در ووهان آغاز شده است.

تحقیقات انجام شده متعدد در برزیل، اسپانیا، آمریکا، فرانسه و ایتالیا و برخی دیگر از کشورها نیز حاکی از آن است که اپیدمی کرونا در این کشورها احتمالا به قبل از دسامبر سال 2019 میلادی برمی گردد.

این در حالیست که کمیسیون بهداشت ووهان چین تاریخ شناسایی اولین مورد ابتلا به کرونا را 8 دسامبر سال 2019 میلادی تعیین کرده است.

«ووکانویچ» نماینده سازمان بهداشت جهانی در روسیه در گفتگو با خبرگزاری «اسپوتنیک» اینطور اعلام کرده است که نمی توان احتمال وجود طولانی مدت ویروس کرونا تا قبل از شیوع آن را منتفی دانست.

دکتر «تام جفرسون» استاد ارشد دانشکده پیگیری شواهد و مدارک پزشکی دانشگاه آکسفورد نیز در بیان نظرات خود گفته است که شواهد زیادی نشان می دهد که کرونا قبل از نمایان شدن در آسیا، در مناطق دیگر ظاهر شده است؛ نتایج

تحقیقات دانشگاه آکسفورد حاکی از آن است که این احتمال وجود دارد که ویروس کرونا در سراسر جهان «پنهان» بوده است و در شرایط خاص فعال شده باشد و سرچشمه آن چین نباشد.

«مایکل رایان» رئیس پروژه اضطراری سلامتی سازمان بهداشت جهانی نیز در این باره گفت که ووهان چین نظام نظارتی ویژه ای بر ذات الریه غیرعادی دارد و به همین دلیل نخستین هشدار درباره کرونا را ووهان صادر کرد اما این بدین معنا نیست که این شهر محل آغاز انتقال میان گونه ای ویروس کرونا بوده باشد.

تمام این مطالعات حاکی از آن است که هیچ مدرک علمی دال بر سرچشمه گیری ویروس کرونا از چین وجود ندارد.

برخی از سیاستبازان آمریکایی بر خلاف دانشمندان محافل پزشکی و بهداشتی، هیچ وقت از تلاش خود برای مقصر اعلام کردن چین در زمینه گسترش ویروس کرونا دریغ نکرده اند؛ این مقامات آمریکایی از طریق همکاری با رسانه ها، سوژه های زیادی را در شبکه های اجتماعی به راه انداخته و در کانون توجه کاربران قرار داده اند. این سوژه ها عبارتند از: «مصنوعی و آزمایشگاهی بودن ویروس کرونا»، «بیولوژیکی بودن ویروس کرونا»، «همه چیز خوری چینی ها».

عوام گرایی ارزان ترین ابزار سیاسی است

در شرایط فعلی ما شاهد دو جنبه از مسائل هستیم؛ از یک طرف نتیجه گیری های علمی زیاد و در عین حال خسته کننده ای وجود دارد و از طرف دیگر، سیاستبازان آمریکایی از تبعیض گذاری و نادانی برخی از کابران شبکه های اجتماعی سوء استفاده سیاسی می کنند و آنها را برای پیشبرد اهداف سیاسی اشان، وسوسه می کنند.

امروزه عوام گرایی در بسیاری از کشورها رواج دارد زیرا ارزان ترین و کارآمدترین ابزار مورد استفاده برای دستکاری های سیاسی لحاظ می شود و می تواند در کمترین بازه زمانی، بیشترین نتیجه سیاسی مورد نظر را به بار بیاورد.

برخی ها که تمایلی به تفکر منطقی ندارند نیز در اغلب موارد به شنیدن پیام هایی مبنی بر اینکه «ما بهتر هستیم» علاقه مند هستند زیرا این امر می تواند خوشحالی و رضایت و غرور آنها را تامین کند.

به همین ترتیب، در مسئله مربوط به سرچشمه ویروس کرونا نیز برخی از سیاستبازان آمریکایی به شیوه ای بی پروا از این جریان عوامگرایی استفاده می کنند تا هواداران خود را ترغیب کنند که یک کشوری (چین) با «نظام، عادات و اخلاقی بد» در خاور دور وجود دارد که ویروس کرونا را به دلیل عادات بعد غذایی اشان و به منظور پیشبرد اهداف شرورانه اشان ساخته اند.

بنابراین، ما امروز شاهد رواج بحث هایی با موضوع «آزمایشگاهی بودن ویروس کرونا و بیولوژیکی بودن آن و همه چیز خوری چینی ها» هستیم.

طبیعی است که در این بین، عده ای این بحث ها را باور کنند اما زمانی که از این افراد مدرکی برای باورشان می خواهید، نمی توانند پاسخی بدهند و یا در جواب شما، به شایعات و شواهدی که اصلا قانع کننده نیست، استناد می کنند؛ این افراد هیچ علاقه ای به نتیجه گیری های علمی خسته کننده ندارند و به راحتی خود را تسلیم تعصبات و احساسات می کنند.

سوالی که مطرح می شود این است که در بررسی سرچشمه ویروس کرونا، باید به علم متوسل شد یا احساس؟

جواب این سوال بی شک «علم» است.