در چین باستان ایالتی به نام «چی» وجود داشت که با وجود کوچک بودن ایالتی بسیار قدرتمند بود، اما سه سال بعد از فوت پادشاه و به قدرت رسیدن پسر جوان او، ایالت ضعیف شد. وزرا شکایت می کردند که پادشاه جوان تنها خود را با موسیقی و حیوانات مشغول می کند و به خوشگذرانی می پردازد. بخش هایی از ایالت تسخیر شده است... اما پادشاه جوان علاقه ای به رسیدگی ایالت نداشت. در این میان هیچ کدام از وزیران نیز جرات بیان مشکلات را نداشتند، تا این که تصمیم گرفتند از طریق قرعه کشی کسی را برای بازگویی مشکلات به پادشاه انتخاب کنند. وزیری که برای این کار انتخاب شده بود همچنان جرات نداشت که حقیقت را به پادشاه بگوید، بنابراین با زیرکی داستانی را تعریف کرد ...
ادامه داستان را همین جا بشنوید...