شاهزاده ای ثروتمند به اسم موچان تصمیم گرفت کسی را به زادگاهش بفرستد تا اجاره و بستانکاری هایش را از مردم شهر بستاند. در آن زمان یکی از دوستانش به نام فون هوان که مهمانش بود گفت که می تواند این کار را انجام دهد. اما شاهزاده گفت این کار به چندین ماه زمان نیازد دارد و من نمی خواهم تو این همه مدت در آن جا سپری کنی. اما فون هوان گفت که کارش را زودتر و بهتر انجام می دهد و بازمی گردد. فون هوان پیش از رفتن از شاهزاده پرسید با پولی که از مردم می گیرد چه چیزی خرید کند. شاهزاده گفت: هر آن چه را که در خانه ما نیست بخر. فون هوان رفت، اما پس از سه روز بازگشت... شاهزاده که بسیار تعجب کرده بود از او پرسید که چطور به این زودی بازگشتی...
پاسخ فون هوان را همین جا بشنوید!