یکی از امیران چین تصمیم گرفت تا از یکی از دبیران خود تشکر کند، بنابراین ضیافتی دو نفره گرفت. او به دبیر خود گفت که وجود تو برای من بسیار ارزشمند است و دستور داد تا برای دبیر بهترین غذاها و نوشیدنی ها را بیاورند. اما هنگامی که دبیر خواست عصاره درون جام زیبایی را که برایش آورده بودند بنوشد با حیرت بسیار دید که درون جام ماری سرخ رنگ وجود دارد. او که بسیار ترسیده بود از امیر تشکر کرد و گفت که تشنه نیست و می خو اهد غذا بخورد. اما امیر می د انست که دبیر آن عصاره را دوست دارد و بنابراین دبیر بینوا مجبور به نوشیدن عصاره ای شد که درونش ماری سرخ بود. تا این که...
ادامه داستان را همین جا بشنوید!