در سواحل دریای چین یک حلزون و یک مرغ ماهیخوار زندگی می کردند که میانه خوبی با هم نداشتند. آن ها هر روز با هم نزاع می کردند و هر کدام وجود دیگری را بی خاصیت می دانست. روزی لک لکی از آن میانه می گذشت و نزاع آن ها را دید، لک لک به آن ها نصیحت کرد تا با هم دوست باشند و اجازه ندهند که دشمنی آن ها مورد سوءاستفاده غریبه ها قرار گیرد. اما آن ها نصیحت لک لک را گوش نکردند و به نزاع خود ادامه دادند، تا این که روزی ...