داستان زمانی رخ می دهد که خشکسالی همه جا را فراگرفته است. کشاورزان محصولی برای درو ندارند و از طرفی باید مالیات پرداخت کنند، از این رو نزد یکی از بزرگان شهر که پیرمردی خردمند بود می روند و از او می خواهند تا از حاکم تقاضا کند تا از آن ها مالیات کم تری بگیرد. پیرمرد در نزد حاکم از خواسته کشاورزان می گوید. حاکم از او می پرسد امسال هر گندم چقدر محصول داده است؟ پاسخ می شنود، 30 درصد سال گذشته، به همین ترتیب برنج و پنبه هم هر کدام 20 درصد پارسال محصول داده است. حاکم با عصبانیت می گوید مجموع این ها 70 درصد می شود و تو از من تخفیف می خواهی.... پیرمرد که از چنین محاسبه ای حیران مانده بود پس از اندکی تامل برای قانع کردن حاکم پاسخی بس خردمندانه می دهد ...
ادامه داستان را همین جا بشنوید.