CRI Online

مستند رادیویی «دهکده لیانگ‎جیا‎هه» - بخش سوم

GMT+08:00 || 2018-07-03 20:46:06        cri

شی‎ جین‎پینگ و دوستانش در روزهای اولی که به دهکده لیانگ‌جیا‌هه رفته بودند، هر روز برای خوردن غذا به یکی از خانه‎های روستا می‎رفتند. روستایی‎ها معمولاً با نان ذرت، رشته و لوبیا از آن‎ها پذیرایی می‌کردند که در آن زمان از جمله غذاهای ارزشمند روستا محسوب می‌شد و خود مردم روستا کمتر پیش می‎آمد که بتوانند چنین غذاهایی بخورند. به همین خاطر وقتی این جوانان مشغول غذا خوردن بودند، بچه های خانواده با حسرت آن‎ها را نگاه می‎کردند.

با وجود اینکه زندگی در دهکده بسیار سخت‌تر از زندگی در پکن بود، باز هم در مقایسه با اهالی روستا، زندگی جوانان تحصیل کرده‌ی تازه وارد خیلی بهتر بود. آن وقت‌ها سهم غله هر یک از اهالی روستای لیانگ‌جیا‌هه در هر ماه تنها 10 کیلوگرم بود اما جوانان تحصیل‎کرده شهری دو برابر آن را دریافت می‎کردند. در چنین شرایطی، روستایی‎ها گاهی مجبور بودند که برای سیر کردن شکم خود، به غذاهایی مثل سبوس، کوسای که یک نوع سبزی تلخ است و برگ گیاه گندم سیاه روی بیاورند.

پس از مدتی قرار شد که جوانان شهری کم‎کم به جای غذا خوردن در خانه اهالی روستا، دست به کار شوند و برای خودشان غذا بپزند. آنجا بود که این جوانان دریافتند درست کردن غذا و سیر کردن شکم‎شان در چنین روستایی چقدر سخت است. نخستین مشکل آن‌ها پیدا کردن هیزم بود. در کوه‎های اطراف نه درخت بود و نه بوته‎ای پیدا می‎شود. پس این جوان‎های درس‎خوانده شهری از کجا باید هیزم می‎آوردند!

کشاورزان و روستایی‎ها، هر روز سوخت لازم خود را ذره ذره جمع می‎کردند؛ برای مثال، مدفوع گاو را به دیوار می‎زدند تا خشک شود و بعد به عنوان سوخت آن را ذخیره می‌کردند؛ در زمان بارش باران‎های شدید و جاری شدن سیلاب نیز با به خطر انداختن جان خود، به آب می‎زدند و شاخه‎های درختانی را که سیلاب از مناطق بالادست دهکده با خود می‎آورد جمع‎آوری می‌کردند؛ آن‎ها حتی گاهی برای جمع کردن یک نوع بوته به نام «دندان گرگ» خطر سقوط از صخره‎ها را به جان می‌خریدند. از آنجایی بوته‎های دندان گرگ برای یک زمان طولانی‌تر می‎سوزند، یک سوخت خوب به شمار می‌روند و بارها می‎شد که روستایی‎ها برای جمع‌آوری آن‎ها از صخره‎ها سقوط می‎کردند و زخمی می‎شدند و یا حتی جان خود را از دست می‎دادند.

جوانان درس‌خوانده شهری نمی‎توانستند از کوه بالا بروند از میان صخره‌ها بوته جمع کنند به همین خاطر دل به یک روش راحت‎تر بسته بودند؛ جمع‎آوری علف‌های خشک. حجم علف‎هایی که جمع می‎شد در ظاهر زیاد بود اما ظرف چند دقیقه می‌سوخت و چیزی از آن باقی نمی‌ماند. کل علف‌هایی که شش جوان شهری جمع می‎کردند حتی برای پختن یک وعده غذا هم کافی نبود. این مشکل سر جای خودش بود تا اینکه سرانجام گروه تولیدی به آن‌ها اجازه داد ساقه‎های خشک ذرت را بسوزانند.

گرسنگی در روستا امری عادی بود. مسئولان گروه گاهی وقت‌ها به این جوان‎ها بیشتر آرد گندم می‌دادند. "گونگ جنگ‌فو" به یاد دارد که روزی شی جینگ‌پینگ با خود نان گندم به مزرعه آورده بود. وقت نهار با دیدن کشاورزان محلی که مشغول خوردن نان سبوس بودند، خجالت کشید و همه نان را به زن‎های روستایی داد و خودش تمام بعد از ظهر گرسنه ماند.

شی جین‌پینگ در لیانگ جیا هه حتی یک بار برنج هم خورده بود. در طول هفت سالی که در لیانگ جیا هه زندگی می‎کرد تنها یک بار این خوشبختی به او رو کرد که بتواند برنج بخورد. در آن زمان، برنج در مناطق شمالی استان «شا‌آن‌شی»، از جمله خوراک‌های ارزشمند و نادر بود طوری که حتی در جشن‌ها نیز کمتر کسی دستش به چنین غذایی می‎رسید. آن کاسه برنج را «لی یین تانگ» برای شی جین‎پینگ آورده بود.

«لی یین‌تانگ» یکی از دوستان صمیمی شی جین‌پینگ در میان اهالی «لیانگ جیا هه» بود که در شهر «تونگ چوان» کارگری می‎کرد. یک بار «لی یین‎تانگ» هنگام بازگشت به راستا مقداری برنج با خودش آورد و پس از آنکه مادرش برنج را پخت او یک کاسه از آن را برای شی جین‎پینگ برد.(موسیقی)

شی جین پینگ با مرور خاطرات خوب خود از «لیانگ جیا هه» می‎گوید: موقعی که گرسنه می‌شدم، مردم روستا به من غذا می‌داند؛ لباس‎هایم را می‎شستند؛ شلوارم که پاره می‎شد، آن را برایم می‎دوختند...

روستایی‌ها مردمی ساده هستند و به همین خاطر اصول اخلاقی‌شان هم ساده است؛ کسی که سخت‎کوش و درستکار باشد مورد احترام همه است.

یکی از کارهای اصلی شی جین‌پینگ در دهکده "لیانگ جیا هه" ساخت سد برای جمع آوری پس ماندهای سیلاب ها خاک بود.

در آن زمان برای این جور کارها در روستاهای چین هیچ تجهیزاتی وجود نداشت و برای ساختن سد با دست لایه‌های خاک را رو هم می‎انباشتند و با تکه‎های سنگین سنگ‌ و چوب آن‎قدر آن را می‌کوبیدند تا خاک فشرده شود. این کار خیلی خسته کننده بود.

شی جین‌پینگ موقعی که برای کار می‌رفت هیچ محافظ یا دستکشی نداشت و باید دسته چوبی پتک را در دست می‎گرفت و با آن خاک را می‌کوبید. بعد از یک روز کار سخت دست‌هایش پر از تاول می‌شد اما این کار سخت فردا هم ادامه داشت و تاول‌ها پاره می‌شد و به خون می‎افتاد با این حال او کارش را متوقف نمی‌کرد. روستایی‎ها می‌گفتند: با وجود خستگی و همه سختی‌ها، شی جین‌پینگ هیچ وقت کارش را رها نمی‌کرد.

سدسازی معمولا در فصل زمستان و پس از پایان فصل کشاورزی انجام می‌شد که در واقع سخت‌ترین زمان برای ساخت سد در شمال استان «شا‌آن‎شی» بود. لیانگ یوچانگ یکی از اعضای کمون «لیانگ جیا هه» درباره آن زمان می‎گوید: اوایل فصل بهار بود برف‎ها تازه آب شده بودند. شین جین‌پینگ با پای برهنه روی زمین‎های سرد و خیس کار می‌کرد...

سخت‎کوشی او را همه ستایش می‎کردند.

همزمان با انجام کارهای کشاورزی و زندگی در در دهکده «لیانگ جیا هه»، ، شی جین‌پینگ آموختن دانش و تقویت ذهنی و روانی خود از طریق خواندن کتاب ها را نیز متوقف نکرده بود.

ساکنان روستای «لیانگ جیا هه» معمولا او را در حالی می‌دیدند که یک جلد کتاب قطور در دست دارد و حتی هنگام خوردن غذا و چوپانی هم کتاب می‎خواند.

به دلیل وصل نبودن به شبکه برق‎رسانی، بعد از غروب کل دهکده در تاریکی فرو می‎رفت به جز اقامتگاه شی جین‌پینگ. آن وقت‌ها هیچ کس نمی‌دانست که این نور کم و ضعیف که از اتاق شی جین‌پینگ سوسو می‎زند دنیای ذهنی او را چقدر روشن کرده است.(موسیقی)

شی جین پینگ آن موقع مشغول خواندن آثار ادبی نویسندگان روس بود. او بعدها با مرور خاطرات خود از لیانگ جه هه گفت: افراد نسل ما آثار کلاسیک روسی خیلی می‌خواندند و شدیداً تحت تاثیربودند. من «چه باید کرد» نیکلای چرنیشفسکی را در غار محل اقامتم در لیانگ جیا هه خواندم. شخصیت اصلی این کتاب برای تقویت اراده خود روی یک تخت پراز میخ می‎خوابد و از این نمی‎ترسد که ممکن است بدنش زخمی شود. به تقلید از او، ما هم تشک‎های‎مان را کنار گذاشته بودیم و روی تخت سفت می‌خوابیدیم. هنگام بارش باران و برف، بیرون می‎رفتیم و برای حمام کردن هم از آب سرد استفاده می‎کردیم. همه این‎ها به خاطر کتاب «چه باید کرد» بود."

شی جین‎پینگ در تمام مدت اقامت خود در روستای لیانگ جیا هه، دنبال کتاب ها بود. او روزنامه «گل کوهستانی» که در شهر «ین چوان» واقع در نزدیک دهکده «لیانگ جیا هه» منتشر می‎شد را نیز می‎خواند. شی از طریق این روزنامه با «لو یائو» یکی از مشهورترین نویسندگان آن زمان چین آشنا شد. آن‌‌ها به قدری از صحبت کردن با هم لذت می‎بردند که حتی ممکن بود تمام شب را به حرف زدن بگذرانند. لو یائو از تسلط شی جین پینگ بر دانش‌ها شگفت‎زده شده بود و می‎گفت با وجود آنکه شی چهار سال از او کوچک‌تر است علوم مختلف را خیلی بهتر از او می‎داند

پس از دو سه سال زندگی و کار در روستای «لیانگ جیا هه»، شی جین پینگ به خوبی به لهجه محلی شهر «یان چوان» صحبت می‎کرد.

شی جین پینگ کارهای کشاورزی از جمله آماده سازی مزرعه، انتقال کود، شخم زدن، برداشت و انتقال محصولات را از روستاییان یاد گرفته بود و هر وقت که درباره این کارها به مشکلی بر می‎خورد از اهالی کمک می‎گرفت تا اینکه به تدریج در انجام همه کارها به مهارت کامل رسید.

علاوه بر کارهای کشاورزی، شی جین پینگ در دهکده «لیانگ جیا هه» حتی نخ ریسی و دوختن لباس و لحاف را نیز یاد گرفت. گرچه خیلی این کارها را خوب بلد نبود، اما از دستش بر می‎آمد که مثلاً لحاف بدوزد.

در مقابل یاد گرفتن فنون کشاورزی از روستاییان، شی جین پینگ نیز دانش خود را به روستاییان یاد می‌داد.

یکی از اعضای کمون «لیانگ جیا هه» گاهی دزدی می‎کرد. یک روزی هنگام دزدیدن پیازچه‌های گروه جوانان شهری مچش را گرفتند. طبق روال متعارف روستا، برای تنبیه دزد یک جلسه‎ عمومی با حضور اعضای کمون برگزار شد قرار بر این گذاشتند که اعضای کمون یکی پس از دیگری از او انتقاد کنند اما شی جین‌پینگ در این جلسه از او انتقاد نکرد بلکه سعی کرد تا با شکیبایی زیاد او را به اصلاح شدن متقاعد کند و او نیز سرانجام متقاعد شد.

این روش مورد استقبال روستاییان قرار گرفت. آن‎ها می‎گفتند:« این بچه پکن واقعا بهتر از ما است.» همه خوشحال بودند که آن فرد خلافکار بعد از آن جلسه فعالانه تر از گذشته در کارهای گروه شرکت می‎کرد و تدریجا به عنوان یک عضو خوب، مورد پذیرش دیگر اعضای گروه قرار گرفت. شی جین پینگ نیز بعداً در همین رابطه به لیانگ یو مینگ گفت: او فقط یک خلاف کوچک کرده که کاملا قابل اصلاح بود. کسانی که می‎توانیم آن‎ها را به خود جذب کنیم، به جای سرزنش باید بیشتر نصیحت‎شان کنیم."

احترام به روستاییان، کمک به روستاییان و همبستگی با روستاییان. لیانگ یو مینگ دریافت که این جوان تحصیل کرده‎ی کم حرف، یک جوان ساده نیست. از آن پس، لیانگ یو مینگ ترجیح می‎داد که در رسیدگی به امور روستا با شی جین پینگ مشورت کند.

تدریجاً، اقامتگاه شی جینگ‌پینگ به مرکز دهکده "لیانگ جیا هه" تبدیل شد. روستاییان به اقامتگاه او سر می‌زدند و با او هم‎کلام می‎شدند و به داستان‌ها و اخبار و درس‎های او گوش می‎کردند. آن وقت بود که شی جین‎پینگ تبدیل به یک عضو واقعی از دهکده "لیانگ جیا هه" شد.

اخبار مرتبط
پیام شما
رسانه ها
برگزیده ها
• سخنگوی وزارت خارجه چین: دور سوم آزمایش بالینی واکسن کرونا در برزیل شروع میشود
• سخنگوی وزارت خارجه چین: رییس جمهور در سه نشست سران پیشنهاد چین را تشریح میکند
• تصویب تصمیمات کمیته دائمی مجلس ملی نمایندگان خلق چین در مورد هنگ کنگ
• نخستین کشتی کروز ساخت چین آماده برای بهره برداری
• شی جین پینگ: توسعه چین بدون جهان ناممکن و شکوفایی جهان نیازمند چین است
• شی جین پینگ: با دخالت خارجی در امور داخلی اعضای سازمان همکاری شانگهای قاطعانه مخالفیم
• شی جین پینگ: مایلیم نیاز اعضاء سازمان همکاری شانگهای به واکسن کرونا را مد نظر قرار دهیم
• شی جین پینگ: سازمان همکاری شانگهای باید برای پیشبرد ایجاد جامعه بشری با سرنوشت مشترک تلاش کند
• شی جین پینگ: همکاری دوسویه باید جایگزین بازی مجموع صفر شود
• انتقاد سازمان ملل از سابقه حقوق بشر و رویکرد تبعیض آمیز و جدایی طلبانه آمریکا
• وضعیت حقوق بشر آمریکا در سازمان ملل مورد انتقاد گسترده قرار گرفت
بیشتر>>
خبرهای تصویری
بشنوید
ببینید