CRI Online
 

فرونشاندن شعله های آتش

GMT+08:00 || 2011-06-15 15:58:54        cri
«لی سی» نام مردیست که خانه اش، بعدازظهر یک روز، دچار آتش سوزی می شود. مردم از دور و نزدیک برا ی خاموش کردن آتش به سمت خانۀ او می دوند. اما «جائولیو» مردی که در نزدیکی خانۀ لی سی، زندگی می کند، با خونسردی می پرسد:«اینجا خانۀ لی سی است نه خانۀ شما! برای چه اینقدر برای خاموش کردن آتش شتاب می کنید؟! مگر پول هنگفتی از او گرفته اید؟!»

برخی مردم از شنیدن حرف های او بسیار عصبانی شده و می گویند:«ما انسان هستیم و برای انجام یک کار انسان دوستانه هرگز پول دریافت نمی کنیم!»

آتش خانۀ لی سی با تلاش همسایگان و مردمی که برای کمک آمده بودند خاموش می شود.

پس از چند روز، این بار خانۀ جائولیو آتش می گیرد. او از همسایه ها درخواست کمک می کند، اما همسایه ها به او می گویند:«مگر خانۀ ما آتش گرفته است که برای خاموش کردن آن نگران باشیم، چرا به سراغ ما آمده ای؟!»

جائو مکررا از آنها در خواست کمک می کند و با التماس می گوید:«خواهش می کنم به من کمک کنید، اگر به من کمک کنید، پول خوبی به شما خواهم داد!»

هرقدر او بیشتر اصرار می کند، هیچ همسایه ای به درخواست او توجه نمی کند و جائو ناامیدانه با زمی گردد تا آتش خانه اش را خاموش کند.

با اینحال همسایه ها نیز سررسیده و در فرونشاندن شعله های آتش به او کمک می کنند.

پس از اتمام کار جائولیو قلمی برداشته و شروع به نوشتن نام همۀ کسانی می کند که به او کمک کرده اند.

همسایه ها با تعجب از او می پرسند:«چرا نام ما را یادداشت می کنی؟!»

او جواب می دهد:«باید پول کسانی را که به کمک من آمدند پرداخت کنم. مگر شما به خاطر پول به کمک من نیامدید؟!»

همسایه ها در پاسخ به او می گویند:«اگر به خاطر پول بود که ما اصلا به تو کمک نمی کردیم. خانۀ تو آتش گرفته بود و از دست تو هیچ کاری ساخته نبود، بنابراین ما به تو کمک کردیم!»

جائولیو، از پاسخ همسایه ها بسیار شرمگین می شود و می گوید:«من از همۀ شما تشکر می کنم. من امروز حقیقت زندگی را درک کردم و از حالا به بعد، از صمیم قلب و به میل خود به دیگران کمک خواهم کرد.»

اخبار مرتبط
پیام شما
تازه ترین برنامه ها
ببینید بشنوید