مادر از نگاه پسر

دورد بر شما شنوندگان گرامی، در برنامۀ رنگین کمان این ساعت، داستانی به نام «مادر از نگاه پسر» برای شما پخش می کنیم، امید آن که مورد پسند شما قرار گیرد.

روز مادر در سال 2007 بود، پسرک 8 ساله با پول تو جیبی خود یک دامن برای مادرش می خرد. مادر از این حرکت پسرش بسیار تحت تاثیر قرار می گیرد و از او می پرسد:«یان یان، چرا این دامن را برای ماما خریدی؟»

پسر با افتخار پاسخ می دهد:«امروز روز مادر است و من این دامن را به عنوان

هدیه برای شما خریده ام.»

مادر:«قیمتش چقدر است؟»

پسر:«فروشنده گفت که قیمتش 198 یوان است، اما وقتی فهمید که من آن را به عنوان هدیۀ روز مادر می خواهم، فقط 158 یوان از من خواست. این هم فاکتور خریدش.» و فاکتور را به مادر نشان داده و می گوید:«ماما، لطفا خیلی زود آن را بپوشید و امتحانش کنید.»

مادر به درخواست پسرش دامن را می پوشد. اما قد مادر کوتاه است و دامن بلندتر از قد اوست. همچنین مادر سفید پوست نیست و رنگ خیلی تیرۀ دامن پوست مادر را تیره تر نشان می دهد.

پدر و مادر پسرک، هیچکدام از دامن خوششان نمی آید ولی آنها نمی خواهند احساسات فرزندشان جریحه دار شود، چراکه این حرکت پسر، نشانگر عشق عمیق و صمیمانۀ وی به مادرش است. بنابراین هردو از پسرک تشکر کرده و می گویند:«تو بچۀ خیلی خوب و فهمیده ای هستی!»

بعدازظهر همان روز، پدر و مادر با توجه به آدرسی که در فاکتور خرید دامن نوشته شده بود، محل فروشگاه را پیدا کرده و می روند که دامن را به فروشنده پس بدهند. آنها فاکتور را به فروشنده نشان داده و ماجرای خرید پسرشان را برای او تعریف می کنند.

فروشنده درخواست آنها را می پذیرد و جریان خرید دامن را برایشان تعریف می کند. او می گوید، آن روز پسر شما به تنهایی به فروشگاه آمد تا دامنی برای مادرش خرید کند.

من از او پرسیدم:«قد مادرت چقدر است؟»

او جواب داد:«مادرم نه خیلی بلند است و نه خیلی کوتاه» .

فروشنده:«مادر تو چاق است یا نه؟»

پسرک:«مادرم نه خیلی چاق است و نه خیلی لاغر»

فروشنده:«رنگ پوست مادر تو چگونه است؟»

پسرک:«پوست مادرم خوب است. خیلی سفید!»

فروشنده:«می خواهی که قیمت دامن چقدر باشد؟»

پسرک:«گرانترین دامن را می خواهم!»

سپس پسر شما تمام پول تو جیبی خود را از کیف مدرسه اش بیرون آورد. وقتی که برای بیرون آوردن پول به او کمک می کردم متوجه شدم که همۀ پولش 213 یوان است. بنابراین به او گفتم که قیمت دامن 198 یوان است.

فروشنده به والدین پسرک می گوید:«مدت 5 سال است که من در این فروشگاه فعالیت می کنم، در این 5 سال، پسر شما اولین بچه ای است که فقط برای خرید هدیه ای برای مادرش به اینجا آمده است. من هم تحت تاثیر این عمل پسر شما قرارگرفتم و آن دامن را به قیمت پایین به او فروختم و چون احساس کردم ممکن است پدرومادرش نگران چگونگی خرید او شوند، این فاکتور را به او دادم .»

مادر پس از شنیدن صحبت های فروشنده گفت:«ما این دامن را پس نمی دهیم. خیلی ممنون.»

سپس دامنی که اندازه اش نبود در آغوش خود فشرد و تصمیم گرفت تا آن را به نشانۀ عشق پسرش برای همیشه نگه دارد.

نه خیلی بلند، نه خیلی کوتاه، نه خیلی چاق، نه خیلی لاغر، نه خیلی سیاه و گرانترین، این ها نشانه های مادر در دل فرزند است!