CRI Online
 

عینک سبز

GMT+08:00 || 2011-05-08 20:05:16        cri
میلیونری که با ابتلا به یک بیماری چشمی نادر روزگارش سیاه شده بود، به پزشکهای زیادی مراجعه کرد اما دارو و درمان هیچ افاقه ای نکرد و بر عکس بیماری اش شدیدتر می شد. به تدریج کاملا ناامید شده بود و در خانه اش به انتظار مرگ نشسته بود. روزی شنید راهب پیری در شهر هست که می تواند بیماری های سخت را معالجه کند. بی درنگ به سراغ او فرستاد.

راهب آمد و پس از معاینه دقیق میلیونر، به او گفت: تا زمانی که بیمار هستید فقط می توانید به چیزهای سبزرنگ نگاه کنید. هر رنگ دیگری به چشمانتان آسیب خواهد رساند.

پس از رفتن راهب، مرد ثروتمند به خدمتکارانش دستور داد که مقدار زیادی زنگ سبز بخرند و هر چیزی را که در جلوی چشم او است، سبز رنگ کنند.

چند هفته بعد، راهب بار دیگر پیش بیمار خود آمد و با تعجب دریافت که همه چیز در خانه مرد ثروتمند به رنگ سبز در آمده است. خدمتکاران مرد وقتی چشمشان به راهب افتاد او را گرفتند و می خواستند او را در بشکه رنگ سبز بیندازند. چون راهب در آن روز لباس قرمز رنگ پوشیده بود!

راهب با جنده ای تلخ از مرد ثروتمند که در داخل اتاق سبزرنگش پنهان شده بود، پرسید: آقا مگر می توانید همه چیز را در دنیا به رنگ سبز دربیاورید؟

مرد ثروتمند آهی کشید و گفت: می دانم که نمی توانم، اما چه کار کنم، شما خودتان گفتید فقط باید به چیزهای سبز رنگ نگاه کنم.

راهب جواب داد: خوب، برای این کار فقط به چند سکه نیاز دارید. این همه اسلحه و خدمتکار و محافظ و رنگ سبز لازم نیست.

مرد با تعجب فریاد زد: چه سکه؟ لطفأ بگویید چه کار باید بکنم؟

راهب با خونسردی گفت: بروید سر خیابان و یک عینک با شیشه های سبز رنگ بخرید.

در زندگی همه ما پیش آمدهای زیادی و جود داشته که ظاهرا خیلی سخت بوده اند. اما یک لحظه با خونسردی فکر کنید ببتید تمام چیزی که احتیاج داشته اید، یک عینک سبزرنگ نبوده است؟

اخبار مرتبط
پیام شما
تازه ترین برنامه ها
ببینید بشنوید